نوروز بطور مستمر در همه دوران تاریخی ایران کم و بیش برگزار میشدهاست اما در دوره بعد از اسلام در دوران صفویه بخصوص در دوران میانی صفویه این جشن نماد و سمبل ملی تر و درباری تری یافت. بعدها با نفوذ فقهای شیعی به دربار از اهمیت نمادهای ملی کاسته شد و فقاهت بر سمبلها و نمادها چیره شد.
مراسم نوروزی در منابع صفویه را می توان به دودسته درباری و مراسم عامه مردم تقسیم نمود البته در برخی موارد دخیل داده شدن مردم در جشن های درباری هم گزارش شده است و سفرنامه نویسان غیر ایرانی نیز به طور همزمان به برگزاری آیین های مردمی و درباری اشاره کرده اند.
بنابراین نوروز را به طور قطع می توان آیینی همگانی دانست که بر اساس اسناد تاریخی موجود همه قشرهای جامعه در آن شرکت داشته اند و حکومت نیز به عنوان متولی اصلی برگزاری این جشن، خود را مقید و مکلف به برگزاری جشن نوروز می دانسته و این کار را با تشریفات تمام و هرساله به اجرا در می آورده است.
در دوره صفوى، تاریخ قمرى و شمسى رواج داشته و طبعاً مراسم نوروز برگزار مى شده است. اولئاریوس در آن عهد چنین نوشته: ایرانىها سال خود را برحسب حرکت خورشید و ماه تعیین و تنظیم مى کنند و به همین جهت داراى دو نوع سال شمسى و قمرى مى باشند. سال قمرى از نظر مذهبى برایشان اهمیت دارد که اعیاد و روزهاى سوگوارى خود را برحسب آن سال تعیین مى کنند.
خود شاه شخصاً در بسط و گسترش شادی و سرور در اعیاد مشارکت داشت. غیر از بار عام و پذیرفتن اعیان و ارکان مملکت و داد و ستد پیشکشها و عیدانهها و هدایا، به تماشای آذین بندی و چراغانی شهر میرفت. جشن نوروز غالباً از سه تا هفت شبانه روز ادامه مییافت وگاه به فرمان شاه مراسم گلریزان برگزار میشد و گلهای فراوانی را سر راه او و ملازمان میریختند.
نوشتهاند که شاه عباس به برگزاری مراسم جشن و عید نوروز علاقهای ویژه داشت و در هر صورت آن را با شکوه تمام برگزار میکرد و این عید را بخشی از جلال و شوکت سلطنت خود میدانست. حتی هنگامی هم که عید نوروز با ماه محرم مقارنت پیدا میکرد، اول عزاداری راه میانداخت و سپس جشن عید را برگزار میکرد؛ چنان که این امر در سال ۱۰۲۰ ق اتفاق افتاد.
در سال ۱۰۱۸ ق هم که جشن نوروز مصادف با ماه محرم شده بود، به فرمان شاه پس از عزاداری، هفت شبانه روز جشن گرفتند و حتی بر سر پل گلریزان کردند و چون مردم اصفهان در چراغانی و آذین بندی شهر سنگ تمام گذاشتند، شاه مبلغ پانصد تومان از مالیات آن سال را به آنها بخشید.
جشن گلریزان در نوروز :
یک جشن دیگر در نوروز، جشن گل سرخ و یا به عبارت دیگر، جشن گلریزان است. این جشن در بهار و در مراسم شکوفه زدن گل سرخ برگزار میشد و تا زمانی که گل سرخ وجود داشت، ادامه مییافت. در این جشن شب و روز در اماکن عمومی رقص و پایکوبی برپا میشد و شماری از نوجوانان که برای سرگرمی مردم در قهوه خانهها میرقصیدند، در خیابانها و محلات شهر راه میافتادند و عدهای هم همراه آنها، طبقهایی پر از چراغ حمل میکردند و بر سر و روی عابران گل میریختند و از آنان پول میگرفتند. زنان و مردان شهر در حومه شهرها به گردش میپرداختند و غذا و تنقلات میخوردند و از روی شوخی به یکدیگر گل سرخ پرتاب میکردند.
این جشن یادگاری از جشن قدیمی به نام «الهه گل» است که در فصل بهار برگزار میشد. از قرار معلوم در جشن گل سرخ به دستور شاه عباس آب خزینه حمام بزرگ شهر را تازه میکردند و آن را با چند خروار گل سرخ میآکندند. ملا جلال منجم یزدی مینویسد: «در اواسط این ماه [ذیقعده سال ۱۰۰۹ ق] طرفه گلریزانی در حمام بزرگ اصفهان نمودند، چنان که مکرر آب خزینه را در صحن حمام رها کردند، با آب سرد بیرون شد.
سپس آب در گل بستند، چنان که در جمیع امکنه حمام، نشیننده را در آب تا سینه بود و بیست خروار گل سرخ که به وزن تبریز نگهداری و سیصد و پنجاه من باشد در آب ریختند و تمام روی این آب گل ایستاده بود. جوانان سیم ساق و غیره جز سر و گردنی نمودار نبودند. روز دیگرش ولد خلف کلب آستان علی، به دستور پدر حمام را قرق کرد و با رفقا و ندیمان گلریزان کردند و این عمل باعث عتاب و خطاب شاهانه شد.»
مراسم گلریزان یا جشن گل سرخ گاهی بر سر پل الله وردیخان صورت میگرفت و گلهای فراوان بر سر راه شاه و همراهان میریختند؛ چنان که در سال ۱۰۱۸ ق بر سر پل گلریزان کردند. دلاواله مینویسد که ایرانیان روز پانزدهم فوریه (حدود ۲۵ بهمن) را نیز عید میگیرند و آن را «عید اسفند» مینامند؛ زیرا در این تاریخ گیاه معروف اسپند از زمین میروید و این نخستین گیاهی است که رسیدن بهار را نوید میدهد. در این روز و روز بعد از آن شهر را آذین میبندند و هنگام شب، چراغها و مشعلهای بسیار در دکانها میافروزند و به شادی و نشاط و سرور میپردازند.