اولین چرخ خیاطی چه زمانی به ایران آورده شد؟
شغل خیاطی از پیشه های قدیمی در تهران و روزگار قاجار بود که تعداد بسیاری از افراد به این پیشه روی آورده بودند. خیاط به کسانی گفته می شد که در کار دوخت و دوز البسه از زنانه و مردانه دست داشتند و در دارالخلافه به سه صورت انجام می شد:
۱- دوزندگان رسمی که دکان و تشکیلاتی داشتند و لباس ها را طبق الگو می دوختند و مشتریان آن اعیان، اشراف، رجال، پسر حاجی ها و فکلی نماها بودند.
۲- خیاطان بازاری که محل شان در بازار دوخته فروشی ها (سرای امیر) بود که البسه بازاری تهیه می کردند و در اختیار مردم می گذاشتند. این لباس ها به نسبت ارزان تر بود و هر کسی به بازار می رفت، هر لباسی را که اندازه اش بود با قیمت ناچیزی می خرید.
۳- زن های خانه دار که خیاطی بلد بودند و برای اهل خانه خود لباس می دوختند ، اضافه وقت شان را به دوختن لباس های اشخاص غریبه اختصاص می دادند. در هر صورت خیاطی، کاری سخت به شمار می آمد که در قبال کار زیاد، دستمزد اندکی دریافت می شد و در آن ایام کمتر خیاطی را می شد پیدا کرد که دارای قیافه ای بشاش باشد چه کسی که با چرخ کار می کرد و چه آنکه چرخی نداشت.
خیاطان به تلافی اجرت کم شان، حیله های مختلفی را به کار می بردند از آن جمله که عده ای از آنها ابتدا پارچه مشتری را قیچی می زدند و آن هنگام هرچقدر که زورشان می رسید اجرتش را دریافت می کردند و مشتری را گیر می انداختند و یکی دیگر آنکه از مشتری پارچه زیادی مانند یک توپ پارچه می خواستند که با این کار از پارچه های مردم سرقت می کردند.
گرچه اولین چرخ خیاطی در ایران توسط مظفرالدین شاه از سفر فرنگ آورده شد اما سالها طول کشید تا این اختراع جدید جای دوخت و دوز به روش سنتی را گرفت و فراگیر شد.
“بارتلمی تیمونیه” فرانسوی را اولین کسی می دانند که در سال ۱۸۳۰ چرخ خیاطی را اختراع کرد. در آن زمان دوزندگان هموطن او که خیال می کردند با این اختراع جدید کار و کاسبی آنها کساد خواهد شد شبانه به خانه او ریخته و اختراع او را آتش زدند اما ایده ساخت ماشین دوزندگی چیزی نبود که از ذهن ها برود.
سالها بعد در ۱۸۴۵ میلادی اما بار دیگر ماشینهای دوخت و دوز اینبار در امریکا توسط دو مخترع با نام “آیزاک سینگر” و “الیاس هاو”که هر یک مدعی بود زودتر به این اختراع رسیده است به ثبت رسید؛ این بار چرخ خیاطی که شبیه مدل های امروزی بود به سرعت همه گیر و در همه جای جهان به کار گرفته شد.
با این حال ورود چرخ خیاطی به ایران که سرعت و کیفیت کار خیاطی را چندبرابر میکرد تا زمان مظفرالدین شاه و سفر او به فرنگ صورت نگرفت؛ حتی پس از آنکه شاه این اختراع فرنگی را به همراه یک خیاط قفقازی به تهران آورد تا لباس درباریان توسط آن دوخته شود هم مردم با این باور که پارچه با چرخ خیاطی جویده می شود و دوام آن کم میشود، چندان اقبالی به آن نشان نمی دادند اما سهولت و سرعت باعث شد چرخ خیاطی جای خود را در زندگی ایرانی باز کند تا آنجا که به یکی از وسایل منزل و اقلام جهیزیه دختران دم بخت تبدیل شد.
تهرانی ها در ابتدا نسبت به این ابزار فرنگی روی خوش نشان ندادند چرا که بر این باور بودند این وسیله ساخت فرنگستان است و دوختن لباس با آن جایز نیست و پارچه نجس می شود و اینکه دندانه های چرخ خیاطی باعث جویده و بی دوام شدن پارچه می شود.
با همه این تفاصیل چرخ خیاطی های گلدفینگر که عوام به آن گل فینگل می گفتند در یک مغازه عتیقه فروشی شخصی ارمنی تبار در انتهای خیابان لاله زار به معرض فروش گذاشته شد که در کمتر از شش ماه، توسط خیاطان خریداری شد. گلدفینگر برای جلب مشتری، نیز فروشگاهی در بازارمرغی و بخشی از بازار بزازها با معلمانی که به تدریس خیاطی با چرخ می پرداختند دایر کرد. مشتریان این فروشگاه که در ابتدا باید آموزش می دیدند شامل دو دسته بودند.
نخست مشتریانی که باهوش بوده و به راحتی کار با چرخ را یاد می گرفتند و مشتاقانه چرخ خیاطی را می خریدند و عده ای نیز افراد بی استعداد و بی حوصله ای بودند که نیمه کاره آموزش را رها می کردند و سراغ همان نخ و سوزن می رفتند. بعد از گذشت چند سال، به تدریج چرخ خیاطی توانست در میان وسایل منزل جای خود را پیدا کند و زن ها به دلیل خودنمایی و چشم و هم چشمی از عمده ترین خریداران این وسیله بودند که کنار اتاق مهمانخانه چرخ را روی میزی قرار می دادند و رویش را با روچرخی می پوشاندند و به دیگران فخر می فروختند.
بعد از مدتی نیز از وسایل پر اسم و آوازه جهاز دختران شد تا آنجا که برای فرستادن جهیزیه به خانه شوهر، چرخ خیاطی در طبقه دوم و پشت سر آینه و چراغ قرار می گرفت. دسته دوم خریداران این ابزار فرنگی، مردان خیاط بودند. اما در اوایل کارشان مشتریان برای لباس های دوخته شده با چرخ، نسبت به لباس هایی که با نخ و سوزن دوخته می شد مزد کمتری می پرداختند چرا که اعتقادشان بر این بود که دوختن لباس با چرخ نصف روز تمام می شود و در نتیجه خیاط باید پول کمتری دریافت کند.