در دوره شاهاسماعیل، نخستین تماس بین ایران و آلمان برقرار شد. شاه تمام تلاش خود را برای بهدست آوردن متحد اروپایی و خرید اسلحه برای جنگ با عثمانی و جبران حیثیت ازدسترفته بهکار برد، ولی هیچگاه به نتیجه نرسید.یکسال پس از جنگ چالدران، پادشاه مجارستان، لودویک دوم (Loudevic II)، راهبی بهنام پطروس دومونت لیبانو (Petros de Mont Libano) را با نامهای روانه ایران کرد.
وی پس از بازگشت نامهای از طرف شاه برای امپراتور آلمان، شارل پنجم (شارل کن)، برد. شاه در این نامه، پیشنهاد حمله همزمان آلمان از شمال و ایران از جنوب به عثمانی را مطرح کرد. ازآنجاکه در آن زمان شارل کن با فرانسه درحال جنگ بود، شاهاسماعیل به این نکته نیز اشاره کرد که جنگ میان امپراتوران اروپا موجب جسارت و قدرت بیشتر سلطان خواهد شد. شارل به شاه اعلام کرد که نقشه مسیر حمله به عثمانی را تهیه کند تا متفقا جنگ علیه عثمانی را آغاز کنند.
پاسخ شارلکن زمانی به ایران رسید که شاهاسماعیل فوت کرده بود و شاهطهماسب نیز پاسخی به آن نداد. هیچگونه امکانی وجود نداشت که اولا شارل کن با شاهاسماعیل قرارداد امضا کند، ثانیا هیچگاه شارل خود را اسیر آرزوهای شاه نمیکرد، ثالثا با توجه به مسدودبودن مسیر و قرارگرفتن عثمانی در وسط راه ارتباطی ایران و اروپا امکان کمکرسانی به ایران وجود نداشت و رابعا شارل نمیخواست بهخاطر ایران، عثمانی را بهعنوان یک قدرت بزرگ علیه خود خشمگین کند زیرا عثمانی از مجارستان گذشته و امپراتوری بزرگ شارل را تهدید کرده بود. شارل قصد داشت، با نمایش نزدیکشدن به ایران، عثمانی را تحت فشار قرار دهد که این اقدام نیز بیاثر بود زیرا عثمانی به تنهایی قادر بود ایران را شکست دهد، ولی برای ایران پیروزی بر عثمانی مقدور نبود.