اعدام مشروطه خواهان . «این مجلس برخلاف مشروطیت است. هر کس منبعد از فرمایشات ما تجاوز کند مورد تنبیه و سیاست سخت خواهد بود » این جمله کوتاه، فرمان محمد علی شاه جهت کودتا علیه مجلس شورای ملی و به توپ بستن مجلس بود، بلافاصله بعد از این فرمان نیروی قزاق با انقلابیون مشروطه خواه که جهت دفاع از مجلس سنگربندی کرده بودند درگیر شد .
یک ساعت بعد کلنل لیاخوف روسی فرمانده قوای قزاق با توپخانه از راه رسید و مواضع نیرو های مردمی مشروطه را در هم کوفت، نتیجه فاجعه آمیز بود به گزارش سفارت انگلیس ۲۵۰ نفر به خاک و خون افتادند. محمد علی شاه پیروز میدان در تهران بود و مخالفان وی در مجلس شورای ملی اینک نه بر کرسی های تصمیم گیری بلکه در زنجیر هایی فولادین بودند. اینک زمان بروز خشم و چهره واقعی استبداد بود.
مقاله پیش رو روایت گر پرده آخر استبداد محمد علی شاه قاجار پس از پیروزی او در مقابل مجلس مشروطه میباشد:
پرده آخر استبداد!
«اعدام آزادی خواهان»
سوم تیرماه سال ۱۲۸۷یک روز پس از به توپ بستن ساختمان مجلس شورای ملی خبر مربوط به اعدام میرزا جهانگیرخان شیرازی، ناشر صور اسرافیل (از روزنامه های مشروطه خواهان)، همچنین ملکالمتکلمین و سلطانالعلمای خراسانی از خطیبان و سخنوران مشروطه به گوش رسید که در میان بازداشت شدگان بودند و در باغشاه اعدام شدند. براساس برآورد انگلیسیها نزدیک به ۲۵۰ نفر در درگیریهای تهران بهدنبال به توپ بسته شدن مجلس توسط کلنل لیاخوف روسی و به دستور محمدعلی شاه قاجار کشته شدند.
به گفته ناظمالاسلام کرمانی در روز کودتا بسیاری از عوام با قزاقها همراه شدند و جمعیت بسیاری از انجمنهای مشروطهخواهان، تلگرافخانه و منازل مشروطهخواهان را غارت کردند. [۱] احمد کسروی درباره رفتار عوام با مشروطه خواهان از زبان علی اکبرخان ارداغی چنین مینویسد:
« از خیابان ها که میگذشتیم مردم دشنام میدادند . خیو (تُف) می انداختند ، خاکروبه میریختند …. » [۲]
ملکالشعرای بهار که خود در این روزها در تهران حضور داشته درخصوص نقش طبقات اجتماعی در آغاز استبداد صغیر مینویسد:
«در این جریانات طبقه بالا و پایین از استبداد پشتیبانی کردند. تنها طبقه متوسط بود که به انقلاب وفادار باقی ماند.» با این وجود محمدعلی شاه بعد از شکست مشروطهخواهان در مجلس، کلنل لیاخوف روسی را به فرمانداری نظامی تهران گمارد و هرگونه تجمع از جمله مراسم عزاداری را ممنوع کرد. [۳]
پناهنده شدن مشروطه خواهان به پارک امین الدوله
پارک امین الدوله که سران مشروطه خواهان به آن پناه برده بودند، ساعتی بعد به وسیله تعداد کثیری از قزاقان و سربازان محاصره شد. از جمله کسانی که به خانه امین الدوله پناه برده بودند، سید عبدالله بهبهانی، سید محمد طباطبایی (از روحانیون بلند بالای جنبش مشروطه)، ملک المتکلمین، مستشار الدوله، حکیم الملک، ممتاز الدوله رییس مجلس، میرزا جهانگیر خان و میرزا قاسم خان صور، مدیران روزنامه اصوراسرافیل» بودند.
درباره اینکه حضور این گروه آزادی خواهان را چه کسی به اطلاع شاه رسانده است، روایت های مختلفی وجود دارد. پروفسور براون می نویسد که امین الدوله به قزاقخانه تلفن زد و اطلاع داد که آقایان در خانه من هستند. مستشارالدوله که خود جزء پناهندگان بوده است می گوید: امین الدوله گفت: «اجازه می دهید من به خانه نیرالدوله بروم و برگردم؟ گفتم بروید، ولی نمیدانم آیا از آن جا تلفنی کرده است یا نه».
مهدی ملک زاده مؤلف «تاریخ انقلاب مشروطیت» به نقل قول از شاهد عینی، محمدعلی ملک زاده و میرزا علی اکبر خان ارداقی روایت می کند که: سید محمد طباطبایی به امین الدوله گفت: «جان ملک المتکلمین در خطر است باید او را حفظ کرد». امین الدوله جواب داد: «یک حیاط خلوت کوچکی در گوشه باغ دارم ایشان را آنجا پنهان می کنم. بعد شخص ملک المتکلمین و میرزا جهانگیر خان و میرزا قاسم خان صور و محمد علی ملک زاده و میرزا علی اکبر خان ارداقی و چند نفر دیگر را به آن خانه برد و در را قفل کرد.» چند دقیقه بعدا علی خان نامی که از نوکران امین الدوله بود از پشت بام داخل حیاط خلوت شد و گفت من نزدیک تلفن بودم و به گوش خود شنیدم که امین الدوله به محمدعلی شاه تلفن کرد که ملک المتکلمین و چند نفر دیگر از مشروطه خواهان را در محل مناسبی نگاه داشته ام و منتظر امر مبارک هستم» در نتیجه این چند نفر با کمک علی خان در حیاط را شکستند و از راهی که او نشان داده بود از پارک امین الدوله خارج شدند ولی کمی بعد بیشترشان به وسیله قزاقان دستگیر شدند. قزاقان آنها را پس از ضرب و شتم بسیار به قزاقخانه بردند.
از طرف دیگر قزاقان و سربازان در پارک را باز کردند و به دیگر پناهندگان حمله بردند. یکی از اولین کسانی که به دست آنها کشته شد حاجی میرزا ابراهیم آقا، نماینده سی و دو ساله مجلس بود که در تمام مدت جنگ با کمال شجاعت از مجلس دفاع کرده بود. در پارک امین الدوله نیز اسلحه به دست آماده دفاع بود و لوله تفنگ را به طرف اولین صف مهاجمین گرفت و به آنها امر کرد که از باغ خارج شوند ولی بر اثر شلیک گلوله ای بر زمین افتاد و جان داد. [۴]
اعدام مشروطه خواهان
جمعی از نمایندگان و آزادیخواهان را پس از دستگیر کردن به باغ شاه بردند وهمه را زنجیر کردند و تنها عده معدودی توانستند فرار کنند که از آن جمله تقی زاده بود که به اتفاق علی اکبر دهخدا و چند تن دیگر از آزادیخواهان به سفارت انگلیس پناهنده شدند و اینها از اشخاصی بودند که اگر به دست محمد علی شاہ گرفتار میشدند دچار سرنوشت جهانگیر خان صوراسرافیل و ملک المتکلمین می گردیدند.
سید محمد رضا مدیر روزنامه مساوات که او نیز مورد بغض و کینه محمد علی شاه بود موفق به فرار از تهران شد و با لباس ناشناس به مازندران و از آن جا به باکو و سپس به تبریز رفت و سیدجمال الدین واعظ که او هم مورد بغض و غضب محمد علی شاه بود شبانه بطور ناشناس به طرف بروجرد فرار کرد. ولی در آنجا آن مرد بزرک را شهید کردند .
از کسانی که گرفتار شده بودند و در باغ شاه در زنجیر بودند، محمد علی شاه کینه سختی نسبت به میرزا جهانگیر خان صوراسرافیل و ملک المتکلمین داشت و از این روی، بعداز بمباران مجلس، این دو مجاهد راه آزادی را بدون محاکمه و دادرسی اعدام کرد.
درباره چگونگی شهادت این دو مرد بزرگ یکی از فراشانی که ناظر این صحنه خونین بوده حکایت می کند که آن دو را دست بسته به حضور محمدعلی شاه آوردند و محمد علی شاه که از دیدن آنها سخت غضبناک شده بود، زبان به فحش و دشنام نسبت به آنها گشود و سپس فرمان داد تا میرغضبها پیش آمده طنابی به گردن آنها انداختند و آن قدر طناب را کشیدند تا جان سپردند. ظاهرا محمدعلی۔ شاه بی میل نبود که سایر گرفتار شدگان و آزادی خواهان را نیز هلاک کند. ولی از ترس نکوهش جراید خارجی و به واسطه بیم از اعتراض بیگانگان، از این کار خود داری کرد. از این رو، سایرین مدتی در باغ شاه گرفتار و دچار محاکمه و باز پرسی بودند و برخی زودتر و جمعی دیرتر آزاد شدند.
در روز بعد کودتا به دستور محمد علی شاه قاضی اردانی و مدیر روزنامه روح القدس اعدام شدند:
محمدعلی شاه امر کرد قاضی اردانی را در باغ شاه شهید کردند و مدیر روزنامه روح القدس را نیز دستور داد که به چاهی انداختند که در آن جا از رنج گرسنگی و تشنگی به سایر شهدای راه حریت و آزادی پیوست. [۵]