در دوران معاصر ایران در هیچ دوره ای مانند صفویه وقایع تاریخی ثبت نشده، به طور کلی مجازات دشمنان و مخالفان در تمام دنیا عادی بوده اما گاهی بعضی افراد پا را فراتر از یک مجازات ساده میگذاشتند.
در میان شاهان صفویه هیچ یک مانند شاه صفی بی رحم و تا حدی پارانوئید نبود. شاه صفی برای ابداع روشی جدید در کشتن گاهی روزها فکر میکرد. او که نوه ی تنی شاه عباس بود شخصیتی بسیار قدرت طلب و خودخواه داشت.
مدتی پس از به قدرت رسیدن او شخصی را نزد او اوردند که گفته میشد خیانتی را زمانی که عضو ارتش شاهی بوده انجام داده. شاه صفی بدون در نظر گرفتن حرف دیگران و حتی برگزاری یک دادگاه ساده شخصا او را به اعدام محکوم کرد. این شخص را دورن وان بزرگی از گچ انداختند به طوری که تنها سرش بیرون باشد، مدتی بعد و زمانی که گچ شروع به سفت شدن کرد استخوان های این فرد بخت برگشته همگی خرد شدند.
شاه صفی علاقه ی عجیبی به قطع کردن بینی مخالفان خودداشت به طوری که گاهی این کار را شخصا انجام میداد. در دوران ۱۳ ساله حکومت او بینی هزاران نفر از به اصطلاح مخالفانش قطع شد.
اما شاید هیچ کدام از اعمال شاه صفی به اندازه ی اعدام یکی از مسیحیان ایران وحشیانه نبود. در سال ۶ از به قدرت رسیدن شاه صفی یک مسیحی در تهران دستگیر شد که جرمش توهین به مقدسات اسلام بود. در حالی که قرار بر این بود ۱۵ روز فرصت به او برای اثبات بی گناهیش داده شود شاه صفی خودش شخصا این حکم را لغو کرد و عنوان کرد مجازات توهین تنها مرگی با درد است.
این شخص در میدان مرکزی قم به روشی عجیب و غریب که ابداع خود شاه صفی بود اعدام کردند. این بیچاره را به چوبی به شکل صلیب بستند و سپس در قسمتی از دستش شکاف کوچکی ایجاد کردند و مانند گوسفند و با کمک یک نی شروع به دمیدن به درون بدنش کردند! بیش از ۱۵ نفر این کار را انجام دادند تا در نهایت این شخص کاملا باد کرد و در این میان فریاد های او از درد بود که به نظر میرسد بسیار ناراحت کننده بوده. در نهایت جلاد یکی از رگ های ورم کرده روی چشم این شخص را برید و که باعث شد خون و هوا با فشار زیادی از بدنش خارج شوند و در نهایت جان بسپارد. تاریخ نویسان اینگونه توصیف کرده اند که شاه صفی در تمام مدت این عمل میخندیده.
شاه عباس حتی با خاندان خودش نیز خوب نبود و بسیاری از انها کور یا زنده به گور کرد. برای مثاب شاه صفی در اقدامی عجیب بیش از ۴۰ از زنان حرمسرای خود را به خاطر توطئه در همان حیات قصر خود زنده به گور کرد.
سفرای اروپایی که در زمان شاه صفی در ایران بودند همگی از این نکته یاد کرده اند که صفی به هیچ وجه تعادل روانی نداشته و انسانی به غایت ترسو و قدرت طلب بوده.
شاه صفی برای حفظ حکومت خود مرتکب جنایات بسیار وحشتناکی شد.
سفیر عثمانی: شاه صفی شخصی بسیار بیمار است، این دیوانه به هیچ دین و اعتقادی پایبند نیست.
شاه صفی بسیاری از مواقع سر قطع شده شوهران را به زنان و کودکان را به فرزندان نشان میداد، به طور کلی به نظر میرسد شاه صفی از نظر روانی به شدت بیمار بوده.