شاهعباس صفوی تحت شرایطی بر تخت نشست که توقع حکومتی بلندمدت برای وی امری بسیار بعید مینمود. در صحنه داخلی طی دوازده سال که از مرگ شاه طهماسب میگذشت، قدرت پادشاه به نحو چشمگیری کاهش یافته و اختلافات گستردهای در داخل بهوجود آمده بود.
حکومت پادشاهی باید تعهدات خود در قبال احترام به آداب و سنن ایران باستان و آداب شیعی در زندگی مردم و شاه را دائما تصدیق و اثبات میکرد. شاهعباس پس از تسلط بر امور، بنا بر دلایل متعدد، اصفهان را بهعنوان پایتخت انتخاب کرد و در تمام سالهای حکومت تلاش خود را برای عظمت و شکوه آن بهکار بست.
در مورد فعالیتهای عمرانی شاه و تلاش قابل تاملش برای عظمت دلاواله نوشته است که «شاه تا حد امکان حوالی مرزها را از سکنه خالی کرده و آنها را به مرکز انتقال داده. تا ابقاء آنان در مملکت تضمین گردد و در عین حال شهر اصفهان بزرگتر و ثروتمندتر و زیباتر گردد… و با برپایی ساختمانها و مخارجی که در آن میکند تمام سعی خود را در راه عظمت آن گذاشته است.
هم اکنون به اندازهای ساختمانها زیاد شده و برای کسانی که میخواهند خانهسازی کنند آنقدر تسهیلات فراهم میشود که میتوان انتظار داشت به زودی اصفهان و حومه آن از قسطنطنیه و حتی روم بزرگتر شود.»
همچنین در روزنامه ملاجلال در توضیح انتقال آب کوهرنگ به اصفهان آمده: «همگی همت والانهمت نواب کلب آستان علی به آبادانی اصفهان متعلق بود…» به نظر میرسد حجم عظیم ساخت و سازها و پدیده مهم شهرسازی رابه خصوص در مورد اصفهان، میتوان در چارچوب موقعیت سیاسی حکومت شاهعباس که ستونهای مشروعیت و در نتیجه اقتدارصفویه متزلزل شده بودند، بررسی کرد.
اصفهان در این عصر با باغهایش معنا میگیرد بهطوری که این باغها و اهداف اجتماعی و عملکردیشان یکی از اجزای اصلی ساختار این شهر هستند. همین باغها در توصیف زیباییهای اصفهان موجب تشبیه آن به بهشت شده است. بهنظر میرسد تعابیر بهشتی از اصفهان و باغهایش تنها یک تبادر ذهنی نباشد بلکه شعرا و نویسندگانِ آن عصرآگاهانه برای توصیف زیباییهای این شهر و ستایش برتری آن بهعنوان مرکز حکومت یک امپراطوری اسلامی قدرتمند از واژه بهشت و واژگان مترادف با آن مانند خلد برین یا باغ ارم استفاده میکردهاند.
تاکید بر تجلی بهشت برین که در قرآن توصیف شده است، در باغهای صفوی تا حدی مدنظر شاهان بود که آنها با انتخاب اسامی مناسب مانند هشت بهشت، باغ ارم و باغ جنت برای این باغها هرچه بیشتر به این رابطه اشاره میکردند. شاهان صفوی از این مفهوم استعاری برای برقراری پیوند دائم سرزمین تحت فرمان خود با مهمترین مفاهیم دینی مسلمانان استفاده میکردند تا از این طریق پایههای مشروعیت دینی خود را مستحکم سازند.
از سویی دیگر رابطه تاریخی آشکاری بین احداث و توسعه باغهای بزرگ و گسترش قلمرو تحت فرمان پادشاهان، بهویژه در عهد تیموریان وجود دارد. بهطوری که تیمور شاه پس از به تخت رسیدن، با ساخت باغهای متعدد در سمرقند و سپس در هرات نفوذ خود را بر این نواحی افزایش داد.
همچنین ظهیرالدین محمد بابر موسس سلسله گورکانی در هند نیز به رسم اجدادش برای افزایش نظارت بر شهرهای به تصرف در آمده از باغسازی استفاده میکرد. بهطور مثال اولین اقدام وی پس از فتح کابل احداث مجموعه باغی است پلکانی که در خاطرات خود به آن اشاره کرده است. علاوه بر رابطه تاسیس حکومتهای جدید و احداث باغهای سلطنتی در زمان تیموریان، میتوان نقشهای کارکردی فراوان دیگری را برای باغهای تیموری برشمرد.
این باغها در کنار نقش حیاتیشان بهعنوان مبنای فتوحات و پیروزیهای حکومت همچنین مکانی برای برگزاری مهمترین رویدادهای اجتماعی، ملاقاتهای سیاسی، اقامت شاه، تمرینهای نظامی و غلبه نظامی و فرهنگی بر جامعه بوده است. بهنظر میرسد چنین پیوند عمیقی میان باغسازی و مفاهیم نظامی و سیاسی در طرح نوسازی اصفهان توسط شاهعباس نیز مورد توجه بوده است.
بهطوری که برخی از محققین معتقد هستند که شکل، ساختار و تا حدی عملکرد باغهای دوره تیموریان که به منظور برپایی اردوگاههای نظامی و مرکز فعالیتهای سیاسی و اجتماعی مورد بهرهبرداری قرار میگرفتهاند به وضوح در باغهای صفوی بهخصوص میدان نقش جهان و در طرح شهر اصفهان تکرار میشود.
همچنین بررسی دقیق نقشه شهر اصفهان نشان میدهد که در طرح توسعه آن، نوعی الگوی شناخته شده و مورد استفاده در باغهای محصور ایرانی با فرم مشخص چهار بخشی، قابل بررسی است. طرح کلی این شهر… مبین این مساله است که شکلگیری الگوی چهارباغ در نقشه آن نمیتواند مسالهای تصادفی انگاشته شود.
یکی از دلایل رد فرضیه تصادفی بودن این طرح یادداشتهایی است که به این موضوع اشاره کردهاند. بهطور مثال کمپفر در سفرنامه خود مینویسد: «خیابان سلطنتی چهارباغ نامش را از این واقعیت گرفته که با تقاطع عرضیاش با رودخانه زاینده رود ناحیه را به چهار منطقه باغی تقسیم کرده است.»
اگر چه اشاره به طرح چهار بخشی اصفهان در برخی از پژوهشهای معاصر مورد تاکید قرار گرفته است، اما اغلب، استفاده از چنین طرحی را به تلاشی برای ارائه تصویری زمینی از بهشت توصیف شده در قرآن منتسب میدانند. علاوه بر این دیدگاه (طراحی شهر به شکل یک باغ بهشتی) میتوان این موضوع را نیز مطرح ساخت که چهار باغ اصفهان تحت تاثیر رسوم پادشاهان پیشین، همچون کوروش شکل گرفته است.
از آنجایی که یکی از رسالتهای صفویه از ابتدای ظهورش در ایران، خلق هویت ملی بود که براساس آن علاوه بر مقاومت در برابر نفوذ بیگانگان، یکپارچگی این سرزمین را حفظ نماید، بازسازی این هویت ایرانی با استناد بر مذهب مشترک و قومیت مشترک مورد تاکید قرار گرفت. از این رو پادشاهان صفوی به خصوص شاهعباس بقا و استمرار آیینهای پادشاهی ایران باستان را برای تاکید بر جانشینی آن پادشاهان در دستور کار خود قرار دادند.
بهطور مثال جشنهایی نظیر جشن عید نوروز، گلریزان و آب پاشان که ریشههای باستانی دارند در عهد شاهعباس با شکوهی هرچه بیشتر برگزار میشدهاند.
از اینرو انتخاب چنین طرحی برای پایتخت میتواند نوعی تداوم آیینهای پادشاهی ایران باستان نیز تلقی شود. زیرا کوروش کبیر نیز طرح چهارباغ را برای احداث مقر حکومتی خود انتخاب کرده بود. کمپفر به این موضوع اشاره میکند که اگرچه ممکن است شاهعباس در طرح اصفهان کاملا از طرح چهارباغ کوروش تقلید نکرده باشد، اما نسبت به آن آگاه بوده است.
وی معتقد است تلاش آگاهانه شاهعباس برای اینکه خود را جانشین برحق و ستودنی کوروش، کسی که طراحی باغ، مراقبت از گیاهان و کاشت درختان را بهعنوان شغلی شاهانه انتخاب کرده بوده است، نشان دهد، بر این موضوع که شخصا نسبت به طراحی باغهای اصفهان اهتمام ورزد تاثیر داشته است.
همچنین میتوان گفت: ارائه طرحی چهار بخشی برای اصفهان و به تعبیری دیگر تقسیم شهر به چهار قسمت مجزا میتواند تحت تاثیر اهمیت مفهوم عدد چهار در فرهنگ ایرانی و اسلامی شکل گرفته باشد. بهطور مثال چلیپا در ایران پیشینهای به اندازه هزاره پنجم پیش از میلاد دارد و نشانه نیروهای نهفته درطبیعت وآسمان بوده است.
آکرمن (Phyllis Ackerman) معتقد است که «اولین طرحهای چلیپایی نشانگر شروع ایدهای است که براساس آن جهان را به چهار قسمت تقسیم میکنند که این ایده نه تنها نظام کیهانشناختی ایرانیان را شکل میداده بلکه بر مفاهیم اجتماعی آنها نیز تاثیر میگذاشته است.
بدین شکل، پادشاهی بر چهار گوشه دنیا میتواند مفهومی سمبلیک باشد که جاه طلبیهای ارضی شاهعباس را در خود نهفته است. انتخاب اسامی، چون «نقش جهان» و «نصف جهان» نیز میتواند گواه چشم انداز توسعه طلبانه و قدرت طلبانه شاهعباس بر طرح توسعه این شهر بوده باشد.
منبع: سمر حقیقی بروجنی و دیگران، «مداخلات طبقه قدرت و تاثیر آن برساختار شهر اصفهان در دوره شاهعباس صفوی»، تحقیقات تاریخ اجتماعی، ۱۳۹۶.