آنتوان گیوم اولیویه مستشرق فرانسوی که در سال ۱۷۹۶ میلادی در زمان آقا محمدخان قاجار برای ماموریت از طرف دولت فرانسه به ایران آمده بود در سفرنامه اش درباره نان ایرانیان اینگونه می نویسد:
«نانی که در ایران صرف میشود، بهتر از نانی است که در مملکت عثمانی به مصرف میرسد. سفید و خوب پخته و از آرد خالص گندم باشد و کمتر دیده شود که آرد جو و غیره داخل داشته باشد. در تمامی شهرهای ایران آسیاب و دکان خبازی هست. اما با وجود این، سوءظن است که هر کدام را در خانه، آسیاب دستی و تنوری مخصوص نباشد که خود آرد کرده و خمیر کنند و هر روز به جهت مصارف لازمه خود، نان نپزند.
این نوع تنور عبارت از خمی است که سه ربع آن در زمین فروبرده شده است و بههنگام ضرورت، افروخته و نان پزند و در وقت فراغت با طبقی سرش را بپوشانند. چون هیزم گران است، این تنور را با سرگین گاو و گوسفند و غیره و بوته گون و پوشال برنج و سایر خار و خاشاک بیفروزند. خمیری به کلفتی بیش از یک اصبع [به اندازه یک انگشت] به دیواره آن بچسبانند و چون خوب پخته شود، بیرون آورند. در اصفهان تنورهای دیگری است که در سطح آن سنگ ریزه ریخته و در تابش آن، خمیر را روی سنگ پهن سازند تا پخته شود. اما مانند نانی که در تنور پخته شود، نباشد و درست برشته نشود. لهذا نان تنوری بهتر از نان سنگک باشد. خبازان بازاری، نان مانند نانهای خانگی بپزند و تنور آنها نیز مشابه تنور ایشان باشد و بسیار به چالاکی و چابکی کار کنند. در کمتر از ربع ساعت، نان به تنور زنند و از تنور پخته بیرون آورند.»