پیشینه روابط ایران و روسیه قبل از قاجاریه
روابط ایران و روسیه از آغاز تشکیل حکومت صفویه با منطقه قفقاز به خصوص گرجستان گره خورده است، گرجستان مهم ترین ایالت قفقاز با مرکزیت تفلیس در دوره صفویه جزء خاک ایران بوده و ولیعهد های آن ناحیه در دربار صفویه می زیستند.
در آغاز عصر صفوی، ایوان مخوف که سلطه مغولان را پایان داده بود، در سال ۹۶۱ ق/ ۱۵۵۴ م حاجی طرخان را تصرف کرد و ۱۲ سال بعد معافیت گمرکی و اجازه ورود مال التجاره شرکت مسکوی را گرفتند، در زمان شاه عباس دوم، الکسی تزار روسیه به داغستان حمله برد و در آنجا استحکاماتی بنا نمود، که شاه صفوی دستور تخریب قلعه و اخراج روسها را صادر کرد، ولی با مرگ شاه عباس دوم و جلوس سلیمان روسها رشت و مازندران را مورد غارت قرار دادند که این امر با اعتراض ایران مواجه شد. در سال ۱۱۳۵ ق/ ۱۷۲۲ م زمانی که شاه سلطان حسین تاج سلطنت را با دست خود به محمود افغان سپرده بود، حمله به سرزمینهای ایران را به بهانه محافظت از منافع و جان و مال شهروندان روسیه در برابر اشرار و یاغیان آغاز کرد.
سپاه پتر نیروی پادگان ایرانی را در داغستان در هم شکست و در بند را تصرف نمود. در سال ۱۱۲۸ ق/ ۱۷۱۶ م یک عده سه هزار نفری را روانه آسیای مرکزی کرد تا راه های منتهی به هند را شناسایی کنند. (نفیسی، ۱۳۸۳: ۱/۱۱۵) با مرگ پتر در سال ۱۳۳۸ ق/ ۱۷۲۵ م نقشههای او در ادامه تجاوز به ایران متوقف شد. با سقوط اصفهان و محاصره رشت توسط افغان ها، حاکم رشت را از روسها کمک خواست، که این امر موجب ورود روسها به ایران و تصرف باکو شد،
از طرف دیگر تهماسب دوم در مقابل افغان ها از روسیه کمک خواست و اسماعیل بیک را به پطرزبورگ فرستاد، او ضمن انعقاد معاهدهای با روسیه در مقابل کمک روسیه مبنی بر اخراج افغانها از ایران، دربند، باکو، گیلان، مازندران و استرآباد را به آن کشور واگذار می نمود، ولی این معاهده مورد قبول تهماسب دوم قرار نگرفت، با این وجود روس ها بخشی از ایران را اشغال کردند و حتی طی قراردادی با عثمانی ایالات ساحلی مازندران را ملتقای دو رود کر و ارس اشغال نمودند. سایکس، ۱۳۶۸: ۲/۳۶۲) که با ظهور نادر و به علت بدی آب و هوا مجبور به ترک آنجا شدند، (عبدالله یف، ۱۳۳۶: ۳۵) و در دوره زندیه روابط مستحکمی بین ایران و روس برقرار نشد.
در ادامه روابط ایران و روسیه باید خاطر نشان کنیم که با قدرت یابی آقامحمدخان در ایران، کاترین دوم در روسیه به قدرت رسید و تا سال ۱۷۹۶ م/ ۱۲۱۰ ق امپراتوریس روسیه شد، او نیز همانند اسلاف خود اقدامات توسعه طلبی خود را دنبال کرد و در کنار مرزهای ایران در شمال قفقاز استحکاماتی بنا نمود، و در سواحل دریای مازندران به فرماندهی ویونوویچ[۱] اقداماتی انجام داد و از فتحعلی خان برادرزاده و آقامحمد خان، که حکومت مازندران را داشت اجازه ساختن تجارتخانهای را در اشرف – بهشهر کنونی – گرفت، چون روس ها به جای ساختن تجارتخانه به ساختن قلعه های نظامی اقدام کردند و هیجده عراده توپ در آنجا نصب نمودند، با مخالفت ایران مواجه شد، و به دستور آقا محمد خان، ویونوویچ دستگیر شد و استحکامات مزبور تخریب گردید، گر چه روسیه به این امر اعتراض نمود و نامه ای تهدید آمیز به آقامحمدخان نوشت ولی شاه ایران به این تهدید توجه نکرد.
جنگ های ایران و روس
آقامحمدخان بنیانگذار سلسله قاجار بعد از غلبه بر رقبای داخلی خود به فکر تثبیت مرزهای ایران و راندن بیگانگان از سرزمینهای ایران افتاد. ابتدا به سراغ ازبکان رفت و زمانی که در خراسان مشغول سرکوبی ازبکان بود خبر تهاجم روس ها به گرجستان را شنید. هراکلیوس (آراکلی) با بروز ناامنی در ایران پس از مرگ نادر سپس کریم خان، برای این که از حمایت یک دولت مقتدر بهرهمند شود خود را تحت حمایت دولت روسیه در آورد و با انعقاد قراردادی با کاترین دوم در سال ۱۱۹۷ ق/ ۱۷۸۳ م عملاً از تابعیت ایران بیرون آمد و پس از آن دو گودوویچ روسی در گرجستان مستقر کرد و هراکلیوس در معیت سربازان روسی تا حوالی گنجه را تصرف نمود و از مرتضی قلی خان برادر آقامحمدخان که با آنها پناهنده شده بود حمایت کرد. فرماندهان روسیه از ارس گذشتند و آذربایجان و سواحل گیلان را تهدید کردند.
با رسیدن خبر تجاوز روس ها آقامحمدخان با سرعت خود را به کنار رود ارس رساند، آقامحمدخان با شنیدن تابعیت هراکلیوس به او پیشنهاد کرد که ایروان،۰ قراباغ، شکی و آذربایجان را ضمیمه حکومت خود کند و در عوض تابعیت روس را ترک و خراج گزار ایران شود ولی پیشنهاد او رد شد. (ملکم، ۱۳۲۷: ۲/۱۵۲) آقامحمدخان با مشاهده چنین وضعی متوجه قفقاز شد و چندین بار پیشنهاد خود را مطرح کرد ولی هراکلیوس تابعیت روس را ترجیح داد، شاه قاجار ایروان و شوشی را مجبور به تسلیم نمود، هراکلیوس به تفلیس عقبنشینی کرد و تفلیس توسط آقا محمد خان تصرف شد و مدت نه روز در آنجا به قتل و کشتار دست زد، که این امر بعدها در پیشرفت کار روسها موثر افتاد.
شاید آقامحمدخان با این کشتار میخواست خیال شورش طلبی را از بقیه ایالات قفقاز براندازد با آمدن آقا محمد خان به تهران جهت تاجگذاری، کاترین دوم به ایران لشکر کشید و تا مقام پیش رفت. شاه قاجار با شنیدن این خبر آماده لشکرکشی شد، که در همین زمان کاترین مرد و پسرش پل دستور عقب نشینی سپاه را داد و حتی گرجستان را تخلیه نمود. (هدایت، ۱۳۸۰: ۹/۳۸۸) با این وجود خان قاجار به طرف قفقاز حرکت نمود و پس از تصرف شوشی در همان جا توسط سه تن از مستخدمینش به قتل رسید و اردوی شاهی پراکنده گشت.
در آغاز پادشاهی فتحعلی شاه، پل اول برخلاف مادرش با ایران، سیاست صلح و دوستی در پیش گرفت، در همین زمان هراکلیوس در سال ۱۲۱۳ ق/ ۱۷۹۸ م درگذشت و پسرش موسوم به گیورگی یا ژرژ دوازدهم یا گرگین خان جانشین او شد، او سعی در رفع اختلافات با ایران را داشت و به همین منظور به فتحعلی شاه نامهای نوشت و خود را از چاکران دولت بر علیه ایران شمرد. (همان: ۳۲۸) ولی فتحعلی شاه به او دستور داد که پسر ارشد خود را به عنوان گروگان به تهران بفرستد، گرگین خان زیر بار نرفت به روسیه متمایل شد و دولت روسیه هم قول همکاری داد.
چون گرگین خان فردی ولخرج بود از دولت روسیه وام گزافی گرفت که در صورت عدم پرداخت به موقع، تفلیس به روسیه واگذار شود و نیز در همین زمان روسیه ده هزار سرباز در گرجستان مستقر کرد که این امر با مخالفت دیگر فرزندان هراکلیوس مواجه شد و الکساندر از فرزندان هراکلیوس به ایران متواری شد و از شاه ایران درخواست کمک کرد فتحعلی شاه به علت گرفتاری های داخلی به او توجهی نکرد و الکساندر به شمال ارس رفت و باز جمع کردن طرفدارانی از بین عشایر با روسها به نبرد پرداخت، ولی توسط ژنرال های روسی سرکوب شد و به ایران متواری گردید، پس از مدتی فرمانده روسی خواهان او دیگر اسرایی شد که آقا محمدخان آورده بود، ولی این درخواست با بی اعتنایی فتحعلی شاه روبرو شد.
در این زمان پل اول به شاه ایران پیشنهاد کرد از هرگونه ادعایی نسبت به گرجستان چشم بپوشد که این پیشنهاد رد شد. با درگذشت ژرژ دوازدهم ۱۸۰۰ م/ ۱۲۱۵ ق پسرش داود – داوید – به جای او مدعی سلطنت شد و پس از ۲۱ روز اول با صدور فرمانی الحاق گرجستان را به روسیه اعلام نمود و بدین ترتیب جنگهای طولانی ایران و روسیه آغاز شد.
دوره اول جنگها و روابط ایران و روسیه
با مرگ پل اول و قدرت یابی پسرش الکساندر، بر الحاق گرجستان مجددا تاکید شد و ازطرف روسیه، تسی تسیانف[۲] به حکومت گرجستان منصوب شد، او به بهانه اینکه گنجه در زمان هراکلیوس، مالیات خود را به گرجستان می پرداخت، گنجه را در سال ۱۲۱۸ ق/ ۱۸۰۳ م مورد تهاجم قرار داد و پس از درگیری با مردم و قتل حاکم آنجا نام شهر را به الیزابت پل یا الیزابتا تغییر دادند.
با تصرف گنجه، میرزا شفیع مازندرانی نامه ای به فرمانده روسها، مبنی بر تخلیه مناطق اشغالی نوشت که با بیتوجهی فرمانده روس ها مواجه شد و سپس فتحعلی شاه عباس میرزا را در راس سپاهی آذربایجان فرستاد و خود نیز به این منطقه حرکت نمود و در سلطانیه فرود آمد. (مفتون دنبلی، ۱۳۵۱: ۹۶) عباس میرزا در صفر ۱۲۱۹ ق از تبریز به حوالی ایروان لشکر کشید و با سپاه روس درگیر شد و مدت سه روز در اچمیازین با روسها نبرد نمود، ولی در فرخ بلاغ در حال استراحت بود مورد حمله روس ها قرار گرفت و ایروان توسط روس ها محاصره شد که این محاصره یک سال طول کشید.
عباس میرزا پس از جمعآوری سپاه، روس ها را تا حدی عقب راند و پس از مدتی شهر گنجه را تصرف نمود. مقارن این لشکرکشی ۱۲ فروند کشتی روسی به انزلی و رشت حمله کردند که با مقاومت مردم گیلان و مواجه و پس از دادن هزار کشته به باکو عقب نشستند. (همان: ۱۵۸ – ۱۶۰) و قلعه باکو را تصرف نمودند. از طرف دیگر سیسانف به منظور اجتناب از طولانی شدن محاصره باکو بل حسین علی خان حاکم ایروانی باکو به مذاکره پرداخت ولی در جریان این مذاکره پسرعموی حسین علی خان ژنرال روسی را به قتل رساند و سر او را به تهران فرستاد. در همین زمان بود که میرزا محمد سبزواری از اخباریان معروف قاجار با ورد و دعا شاه را به طرف خود جلب کرده و قول قتل سیسانف را داده بود.
پس از قتل سیسانف فرماندهی سپاه به گودوویچ واگذار شد. او شهرهای باکو، دربند و شکی را تصرف کرد و در این زمان روس ها درگیر جبهه اروپا بود گودوویچ نماینده ای به نام استپانف جهت ترک مخاصمه به تهران نزد فتحعلی شاه فرستاد و چون شاه قاجار پشت گرم به کمک فرانسه بود، شرط مذاکره را تخلیه تمامی نواحی اشغالی عنوان کرد که مورد پذیرش روس ها قرار نگرفت ولی در این زمان این روس و فرانسه قرارداد تیلسیت منعقد شد و روسها نیروی بیشتری به جبهه قفقاز اعزام نمودند و در جبهه غرب (بخارست) با عثمانی صلح نمودند و بانیروی افزونتری دست به حمله عمومی زدند و در جبهه اصلاندوز عباس میرزا را سخت شکست دادند و تا نزدیکی رود ارس پیش آمدند و در این زمان سرگور اوزولی ایران را مجبور به پیمان صلح با روسیه کرد و در قریه گلستان قراباغ بین دوکشور معاهده گلستان در ۲۹ شوال ۱۲۲۸ ق/ ۱۲ اکتبر ۱۸۱۳ م برقرار شد.
عهدنامه گلستان
این معاهده شامل یک مقدمه و ۱۱ فصل بود، بر اساس آن قرهباغ، گنجه، شکی، شیروان، دربند، باکو، گرجستان، داغستان، موقان و بخش هایی از طالش به روسیه واگذار شد تا کشتی های روسی در دریای مازندران آزادانه رفت و آمد کنند.
تلفات ایران در این دوره نزدیک ۱۵۰ هزار کشته و با احتساب تعداد افرادی که از کار افتادند به ۲۰۰ هزار نفر رسید و کشته های دشمن نیز در همین حدود بود. ( قوزانلو، بی تا: ۱۳) از طرف دیگر با از دست دادن سرزمین های قفقاز نزدیک به دو میلیون نفر از جمعیت ایران کم شد. در طول جنگ های ده ساله سر حدات شمال شرقی ایران نیز دچار قتل و غارت های زیادی شد که تقریباً ویرانی و تلفات آن از مناطق جنگی کمتر نبود. دولتهای خیوه و بخارا از وضعیت سیاسی ایران سوء استفاده کرده، سواران ترکمن و ازبک را برای غارت و تخریب شمال شرق ایران تحریک کردند. چندین هزار سوار غارتگر سالهای دراز، خراسان را دچار قتل و غارت و ناامنی ساختند.
عهدنامه گلستان نخستین عهدنامه ایست که در پی شکست ایران از یک دولت استعماری در تاریخ معاصر ایران بر کشور ما تحمیل شد. این عهدنامه از جنبه های مختلف سیاسی – اجتماعی و اقتصادی برای ایران پیامدهایی داشت که از جمله واگذاری اراضی زرخیز به روسیه، انحصار کشتیرانی نظامی در دریای مازندران توسط روس ها، دخالت بیگانگان در امور داخلی ایران، شروع شورش ها و اغتشاشات داخلی به خصوص در نواحی شرق دریای مازندران و شمال شرقی و ناامن شدن راههای بازرگانی بین چین و ایران. (بینا، ۱۳۴۲: ۱/۱۸۵) و توسعه نفوذ انگلستان بود.
نقش علما در دوره اول جنگهای ایران و روس
با شروع جنگ های ایران و روس فتحعلی شاه و عباس میرزا ولیعهد به دنبال مشروعیت و بسیج توده مردم از علما کمک خواستند و به دنبال اخذ فتاوای جهاد از آنان بودند و حتی عباس میرزا بیش از شاه علاقمند به اخذ فتاوا از علما و تبدیل ماهیت جنگ با روسها از نبردی نظامی به جنگی اعتقادی و میهنی بود و نیز میخواست علاوه بر کسب مشروعیت به تحکیم پایگاه دینی خود در نبرد با روس بپردازد و در برابر رقبا از جمله برادرانش از پایگاه قوی برخوردار شود.
علاوه بر آن علما در آغاز عهد قاجار به ویژه در نزد فتحعلی شاه جایگاه رفیعی داشت وقتی که فرانسویان طی قرارداد تیلسیت به ایران پشت کردند، ایران به انگلیس روی آورد در این زمان عده ای معتقد بودند ایران برای جلوگیری از تجاوزات روس نباید به انگلیس دل خوش کند، بلکه در این باب از علما کمک باید گرفت و جنگ ملی را تبدیل به جنگ مذهبی نمود و از آنها تقاضا شود علیه روس ها اعلام جهاد کنند و مردم را علیه روس ها بشوراند، (آبادیان، ۱۳۸۰: ۷۸) و این درحالی بود که سپاه ایران در موضع قدرت بوده و شاه از تهران به چمن اوجان حرکت کرده که در بهار ۱۲۲۴ ق/ ۱۸۰۹ م در آنجا مستقر گردیده بود.
میرزا بزرگ فراهانی (میرزا عیسی) پدر قائم مقام فراهانی برای به دست آوردن نظرات علما مبنی بر جهاد علیه روس ها با روحانیون بزرگ ارتباط برقرار نمود. او ابتدا حاج ملا باقر سلماسی و صدرالدین تبریزی را به عتبات فرستاد تا موضوع حملات روس ها به ایران را به اطلاع شیخ جعفر نجفی مشهور به کاشف الغطا و سید محمد اصفهانی برسانند، وقتی علمای نجف از حمله روس ها مطلع شدند نمایندگانی به قم، کاشان، یزد، اصفهان، شیراز و دیگر شهرها فرستادند و حکم جهاد دادند. ملا احمد نراقی، میر محمد حسین سلطان العلما امام جمعه اصفهان، ملا علی اکبر اصفهانی، آقا سید علی طباطبایی، میرزا ابوالقاسم قمی و …. احکامی مشابه صادر کردند، میرزای بزرگ این احکام را جمعآوری کرد و تحت عنوان رساله جهجهادیه منتشر نمود این رساله ها در سراسر کشور پخش شد و شور عجیبی به راه انداخت، (مفتون دنبلی، ۱۳۵۱: ۱۵۴) صدور فتوای علما شش سال پس از شروع جنگ دوره اول ایران و روس در حالی صورت گرفت که دولتهای انگلیس و فرانسه در ایران به دنبال منافع خود بودند و کشور ما را نردبان رسیدن به منافع خود قرار داده بودند، ولی گرچه این رساله جهادیه مدت ها پیش از امضای قرارداد گلستان تنظیم و تدوین یافت، ولی تاثیر چندانی در جنگ دوره اول ایران و روس نداشت.
میرزای قمی و کاشف الغطا و ملا احمد نراقی از جمله رهبران مذهبی بود که علیه روس ها فتوای جهاد داد و حتی نراقی و سید محمد مجاهد در جنگهای دوم با کفن شرکت کرد و در دادن مشروعیت به شاهان قاجار تلاش نمود. (حائری، ۱۳۶۷: ۳۳۳ و ۳۳۵) به همراه تعدادی از علما برای تشویق مردم به جنگ و جهاد، به مناطق مختلف آذربایجان رفته و برای مردم به ایراد خطابه و سخن پرداختند و پس از او، سید جعفر کشفی راه او را ادامه داد و نحوه حکومت پادشاهان را مشروعیت بخشید. (همان: ۳۴۹)
عوامل شکست سپاه ایران در دوره اول جنگ های ایران و روس
شکست ایران معلول عوامل متعددی می باشد که مهمترین آنها عبارتند از:
- عقب ماندگی ایران از قافله تمدن و فنون نظامی به ویژه برخورد با یک امپراتور کهن نظامی چون روسیه
- کارشکنی برادران و مدعیان قدرت عباس میرزا، کثرت فرزندان فتحعلی شاه میدان رقابت و حسادت را بین برادران شدت بخشیده بود که این امر به زیان کشور تمام شد، عده ای از برادران عباس میرزا در مقابل اقدامات او و وزیر دانشمندش کارشکنی کردند و حتی برادرش محمدعلی میرزا، برای منفور کردن ولیعهد و نظام جدیدش، کوشید قبول فنون نظامی و پوشیدن لباس کفار را در چشم مردم مخالف دین اسلام جلوه دهد. (دروویل، ۱۳۶۴: ۲۸۱)
- خیانت انگلیس و فرانسه، هدف فرانسه از برقراری رابطه با ایران ضربه زدن به انگلیس از طریق هند بود و چون ایران هم مرز با هند بود، فرانسه می خواست از راه ایران به هند حمله کند و گاهی برای ضربه زدن به انگلیس با روسیه هم پیمان می شد و به تعهدات اش با ایران هیچ وقعی نمی نهاد، و انگلیس نیز برای حفظ هند به ایران توجه داشت و سعی می نمود رقیبانش به هند نزدیک نشوند و چون در دوره اول جنگ های ایران و روس روسها را تهدیدی برای هند می دید به ایران فشار آورد که تن به صلح بدهد، انگلیسیها در شکست اصلاندوز نقش مخربی داشتند و اسرار نظامی ایران را به روسها اطلاع میدادند.
- حکام ماوراء ارس در اطاعت دولت ایران نبودند، افرادی چون ابراهیم خان جوانشیر حاکم شوش و دیگر حکام با روسها سازش کردند این از پیشرفت روس ها را تسریع بخشید.
- سیاست غلط آقامحمدخان در آغاز سلطنت شان مردم گرجستان و قفقاز را به دولت ایران بدبین و دل زده کرد.
- فتحعلی شاه به عنوان فرمانده کل قوا اسیر تشریفات و حرمسرا بود.
- تمام مردم در نبرد با روس حضور نداشتند و اکثر سپاه عباس میرزا اهل آذربایجان بود، شاه از تمام پتانسیل کشور بهره نبرده بود.
- وضع بد اقتصادی، نبود اعتبار مالی عباس میرزا، نبود آذوقه و سلاح، بدی وضع آرایش لشکر، نبود فرماندهان تعلیم یافته، نداشتن طرح و نقشه و وجود جاسوسان و ستون پنجم روسیه در اردوگاه سپاه ایران.
فتحعلی شاه پس از صلح گلستان سعی کرد از طریق فرستادن سفیر به روسیه و دیگر کشورهای اروپایی مناطق از دست رفته را باز پس بگیرد، به همین علت میرزا ابوالحسن خان را به روسیه فرستاد تا الکساندر تزار روس را راضی به استرداد اراضی ایالات قفقاز نماید. وقتی با جواب منفی تزار مواجه شد، میرزا داوود خان و میرزا ابوالحسن خان را به درباره کشورهای اروپایی فرستاد تا روسها را در فشار قرار دهند و اراضی اشغالی ایران را مسترد نماید که در این امر نیز بافق نشد.
دوره دوم جنگهای ایران و روس
دوره دوم جنگهای ایران و روسیه به علت مشخص نبودن مرزها در عهدنامه گلستان – که عمداً از طرف روس ها بدان اشاره نشده بود، توسعه طلبی های تزار روسیه نیکلای اول مشهور به تزار آهنین، بر آورده شدن عقده حقارت شاه از شکست های دوره اول و از دست دادن منافع هیئت حاکمه، اعتراضات برخی از علما را که تاب تحمل پیروزی و سیطره یک کشور کافر را بر ایرانیان نداشتند و رفتار غیر انسانی روس ها در مناطق اشغالی که موجب متواری شدن عدهای از اهالی قفقاز و سایر مردم آذربایجان و حتی اهالی مسیحی قفقاز به ایران شده بود و از ایران خواستند که قلمرو اشغالی را مسترد نمایند شروع شد.
برخی از مورخین شخصیت نیکلای اول را موجب برافروخته شدن جنگ های دوم ایران و روس میدانند و معتقدند که اگر الکساندر اول زنده می ماند شاید این جنگها حداقل در زمان او شروع نمی شد. چرا که بلافاصله چند ماه بعد از مرگ او جنگهای دوم ایران و روس شروع شد.
جنگ های دوم ایران و روسیه به علت ابهام در تعیین حدود دو کشور در معاهده گلستان، از جانب هر دو کشور قابل پیشبینی بود. سرانجام هم با زورگویی های روسیه و تصرف ناحیه گو گچای و بالیع لو بهانه لازم برای جنگ پیش آمد. مرگ الکساندر اول و همچنین تحریکات انگلیسی ها و هیجانات داخلی در ایران باعث شد که عباس میرزا و فتحعلی شاه تجربه های تلخ جنگهای اول را فراموش کنند و دوره دوم جنگهای ایران و روسیه بدون اعلام رسمی شروع شود. عباس میرزا در ۱۲۴۱ ق/ ۱۸۲۶ م حمله را آغاز نمود و در طی مدتی حدود دو ماه تمام سرزمین هایی را که به موجب برنامه گلستان از دست رفته بود، آزاد ساخت. اما پیروزیهای ایران زودگذر بود و تنها دو سه ماه دوام آورد، چرا که روس ها در مدت کوتاهی نیروهای خود را سازماندهی کردند و کم کم سر زمینهای تصرف شده را بازپس گرفتند. پیروزی و پیشروی روس ها با آمدن پاسکوویچ در رمضان ۱۲۴۲ ق/ آوریل ۱۸۲۷ م شدت گرفت و تقریباً یک سال بعد ایروان و تبریز به دست روسها افتاد. با سقوط تبریز عباس میرزا تقاضای صلح نمود، ولی فتحعلی شاه با آگاه شدن از شرایط سنگین روس ها دستور جمعآوری سپاه داد. در این هنگام نمایندگان انگلیس که خطر سقوط تهران را حس می کردند دست به کار شدند، مک دونالد وزیر مختار انگلیس خود را به اردوی شاه رسانید و پیشنهاد میانجیگری کرد. (سپهر، ۱۳۷۷: ج ۱/۳۸۶-۳۶۵) فتحعلی شاه هم که باطنا از روس ها بیمناک بود، شرایط صلح را پذیرفت.
عهدنامه ترکمانچای
در ادامه روابط ایران و روسیه باید بگوییم که مذاکرات صلح در قریه ترکمانچای آغاز شد، ادامه ترکمانچای در شانزده فصل به همراه معاهدات مکمل تجارتی، تشریفاتی، تخلیه سر حدات، و پرداخت غرامات در سال ۱۲۴۳ ق/ ۱۸۲۸ م به امضاء نمایندگان دو کشور رسید. مهمترین مفاد عهدنامه ترکمنچای (همان: ۴۰۴ – ۳۹۳) به شرح زیر می باشد.
- واگذاری ولایات ایروان و نخجوان به روس ها و تعیین سرحدات مرزی دو کشور.
- واگذاری همه سرزمین ها و جزیره های موجود در کوههای قفقاز تا دریای مازندران به روس ها.
- پرداخت غرامت جنگی از سوی ایران به روس ها، به میزان ده گروه تومان، به صورت اقساط
- تایید مسئله جانشینی عباس میرزا از سوی روسها
- برخوردار شدن صاحبان کشتی های روسی از حق تجارت آزاد در دریای مازندران
- تعیین مقررات بازرگانی و تجارت بین دو کشور
- بهرهمند شدن روس ها از حق کاپیتولاسیون
علاوه بر آن یک اظهارنامه تجارتی که در ماده ده عهدنامه ترکمنچای مقرر شده بود که توسط دو کشور تهیه گردید.
نقش علما در دوره دوم جنگهای ایران و روس
در فاصله دو جنگ ایران و روس یکی از روحانیون محلی به نام قاضی ملا محمد با شعار وحدت شیعه و سنی از درون مرزهای اشغالی علیه روس ها قیام کرد و مدت ۱۲ سال (از ۱۲۳۶ تا ۱۲۴۸ ق) قیام او ادامه یافت و سرانجام در این راه کشته شد. (آبادیان، ۱۳۸۰: ۷۸) روس ها پس از تسلط بر نواحی متصرفه در عهدنامه گلستان به آزار و اذیت مردم نواحی پرداخته به محصولات کشاورزان را مصادره میکردند و مردم را در فقر و تنگدستی نگه می داشتند و به شعائر دینی اهانت می ورزیدند.
مردم ایالات قرهباغ، شروان و گنجه پیکی به عتبات فرستادند و در نزد سید محمد اصفهانی معروف مجاهد و دیگر علماء ار تعدیات روس ها در حق مسلمانان شکوه کردند. سید محمد مجاهد ابتدا دولت ایران را در جریان امر گذاشت، وقتی علمای نجف دولت ایران را موافق با بازپسگیری نواحی شمالی دیدند تعدادی را برای جهاد با روسیه به سوی ایران فرستادند که با استقبال بی نظیر مردم مواجه شدند و در شوال هزار و ۲۴۱ ه در تهران جمع شدند و در ذی القعده در چمن سلطانیه اجتماع کردند. (سپهر، ۱۳۷۷: ۱/۳۵۷) از افرادی که در چمن سلطانی حضور داشتند، سید محمد مجاهد، ملا احمد نراقی، ملا عبدالوهاب قزوینی، ملا محمد نراقی و دیگر علما بودند. نراقی و همراهانش، کفن پوشان در سلطانیه حضور داشتند. (مهدوی، ۱۳۶۷: ۱/۹۰-۹۰)
وقتی علما در اردوگاه سلطانیه گردآمدند، بار دیگر با صدور بیانیه ای اعلام کردند که جهاد با روس ها، بر شاه و همه مسلمانان واجب است، پس از صدور بیانیه همه درباریان و مردم از آن استقبال کردند، البته تعدادی از درباریان مخالف جهاد بودند.
وقتی که ایران در جنگ شکست خورد عده ای تقصیر را به گردن علما از جمله سید محمد مجاهد افکندند و قصد کشتن او را کردند که شاه مانع قتل وی شد و به اتفاق او به سه فرسنگی مراغه رفتند، بعد از این ماجرا سید محمد، در رجب ۱۲۴۲ ق هنگامی که از آذربایجان به قزوین رسیده بود در اثر شدت اندوه درگذشت.
علل شکست ایران از روسیه در دوره دوم جنگهای ایران و روس
- کارشکنیها و دسیسههای دو قدرت استعماری فرانسه و انگلیس در تحمیل این معاهدات، خصوصاً گلستان و ترکمانچای در ایران نقش اساسی داشت. زمانی که ایران با تهاجم روس ها روبرو شد انگلستان و فرانسه که در کنار روسیه مثلث استعماری آن زمان را تشکیل می دادند هر کدام برای ضربه زدن به رقبای خود درصدد بهره برداری از این موضوع بر آمدند. انگلستان، ایران را خطری بالقوه ای برای هند می دانست و سیاست انگلستان این بود که ایران آنقدر ضعیف شود تا خود خطری برای افغانستان و هندوستان نباشد و به عنوان دولت حائل بماند.
- ضعف توان نظامی ایران، ساختار نظامی ایران در دوره قاجار، ساختاری کهن و ناکارآمد بود کارها از امکانات و دانش نظامی جدید بی بهره بودند. سپاه قاجار امکانات و خدمات پشتیبانی نداشت و به سربازان حقوق منظم و مکفی نمیدادند. ترکیب سپاه، نامتجانس بود و از قومیت ها و گروه های مختلفی تشکیل میشد. سواران ایالات و عشایر فقط از سران ایل تبعیت می کردند و در نهایت اینکه یک ارتش منسجم و منظم ملی وجود نداشت. عدم انسجام و فرماندهی واحد نیز از دیگر مشکلات بود. ولی روس ها ارتشی منظم و قدرتمند را در اختیار داشتند که برخورداری از سلاحهای مدرن و دانش های نوین نظامی و سازماندهی فوق العاده از ویژگیهای آن بود.
- یکی دیگر از نقاط ضعف ارتش ایران در دوره قاجار ساختار اطلاعاتی آن بود. این امر که در مذاکرات سیاسی هم رعایت نمیشد باعث لطمههای زیادی به ایران گردید. در میدان جنگ رعایت مسایل حفاظتی یکی از اصول اولیه عملیاتی نظامی است به هیچ وجه هایت نمی شد. در جنگ با روس ها تقریباً همه نقشههای جنگی ایرانیان شاید زودتر از سربازان ایرانی بگوش روسها میرسید. جالب اینجاست که شاهزادگان و فرماندهان قاجاریه حتی در میدان جنگ هم حاضر نبودند که نوکران و ملازمان آنها برای لحظهای هم که شده از آنها جدا شوند و همین امر باعث میشود که تمام نقشه های جنگی و صحبت های به اصطلاح محرمانه قبل از اتمام جلسه لو برود. روس ها هم که مزدوران و جاسوسان فراوانی داشتند، قبل از اینکه شورای جنگی با آن تشریفات عجیب و غریبش به پایان برسد، از نقشه های جنگی فرماندهان ایران با خبر می شدند.
- عباس میرزا هرچند فرماندهی دلیر و جنگجو بود و نسبت به شاهزادگان دیگر شایستگیهای بیشتری داشت، اما در طی جنگهای ایران و روس چندین بار با اشتباهات نظامی خود مقدمات شکست سپاهیان ایران را فراهم نمود. به طور مثال در دوره جنگ های دوم در سال ۱۲۴۲ ق/ ۱۸۲۷ م در حالی که میتوانست قلعه شوش را با یک حمله همه جانبه تسخیر کند، بی مورد چندین هفته سپاه ایران را معطل ساخت و روس ها با تجدید قوا و حمله غافلگیرانه سپاه ایران را دچار هزیمت کردند و این شکست نقطه آغاز شکست های بعدی ایران در جنگ های دوره دوم شد. (هدایت، ۱۳۸۰: ۹/۷۸۴۳) محقق نراقی نیز عدم خلوص عباس میرزا را عامل شکست میداند. (تنکابنی، بی تا، ۲۷)
- برخی محققین اعلان جهاد از طرف علما را دخالت زیان بار (نفیسی، ۱۳۸۳: ۲/۶۹) و مصیبت بار خوانده ( آدمیت، ۱۳۵۵: ۴۳) و از آن به عنوان علت مهم شکست یاد کرده اند، که اگر منصفانه به این امر نگاه شود در خواهیم یافت فتاوای جهاد کارکرد بسیار خوبی داشته و موجب شد، در ظرف دو سه هفته تمام سرزمینهای اشغالی آزاد شود.
در ادامه روابط ایران و روسیه لازم است اشاره کنیم که عهدنامه ترکمانچای را میتوان صورت کامل شده عهدنامه گلستان دانست که روسها در ادامه توسعه طلبی ارضی خود در غرب دریای مازندران برای رسیدن به سر حد طبیعی ارس، آن را بر ایران تحمیل کردند. با ادامه ترکمنچای روابط دو کشور تا یک قرن آینده یعنی تا سقوط حکومت تزاری در روسیه تعیین شد. مهمتر اینکه، این عهدنامه مبنایی شد برای دیگر کشورها که دست به برقراری روابط با قاجارها را داشتند. در واقع میتوان گفت عهدنامه ترکمانچای مدخل ورودی ایران به شرایط جدید جهانی است و با انعقاد این عهدنامه ایران وارد مرحله تازهایی شد که درهای جدیدی به رویش گشوده شد.
پیامدهای مهم عهد نامه ترکمانچای در روابط ایران و روسیه
الف) واگذاری اراضی نخجوان و ایروان در دو طرف رودخانه ارس و همچنین ناحیه اردوباد به روس ها و محروم شدن ایران از تشکیل نیروی دریایی و نگهداری دریای مازندران.
ب) با انتشار خبر شکست ایران در جنگهای دوم و انعقاد عهدنامه ترکمانچای آشوب و ناامنی سراسر کشور را فراگرفت. نیروهای گریز از مرکز و مخالفان داخلی فرصت را غنیمت شمرده و سر به طغیان برداشتند. رضا قلی خان در قوچان، محمدخان در تربت، عبدالرضا خان یزدی در یزد و عباس قلی میرزا حاکم کرمان، نافرمانی از حکومت مرکزی را در پیش گرفتند. (جهانگیر میرزا، ۱۳۲۷: ۱۰۰ – ۹۰) ترکمن ها چپاول و ایجاد ناامنی را از سر گرفتند. مردم اصفهان از پرداخت عایدات مقرر امتناع کردند. با بروز اختلاف بین پسران حسنعلی میرزا در خراسان سران شورشی این ایالت نیز از فرصت استفاده کردند و « روسای بجنورد، قوچان، کلات و تربت» همگی دشمنان سرسخت قاجاریه بودند و طبیعتاً علم طغیان برافراشتند. ترکمنچای جدایی هرات را از ایران فراهم ساخت.
پ) عمده ترین تاثیر عهدنامه ترکمنچای بر مناسبات خارجی ایران، افزایش نفوذ نمایندگان کشورهای خارجی به ویژه روسیه و انگلستان بود. در عهدنامه ترکمانچای نیز همانند گلستان تاکید شد که روس ها از ولیعهد های قاجار حمایت کنند. بعد از فتحعلی شاه، پادشاهان قاجار باحمایت روس ها به سلطنت می رسیدند. روس ها حتی در انتخاب ولیعهد حالت میکردند. روس ها با امضای معاهده ترکمانچای امتیاز کاپیتولاسیون را به دست آوردند که در نتیجه آن، نفوذ بیشتری در ایران یافتند. بر اساس این عهدنامه، به روسیه حق قضاوت کنسولی داده شد که تا آن زمان در ایران بی سابقه بود. این مصونیت قضایی که شامل همه اتباع روسی میشد، اتباع ایرانی را که در خدمت روس ها بودند نیز تحت پوشش قرار می داد. طبق تعهد عهدنامه ترکمانچای، روسها اجازه یافتند در ایران سفارت دائمی و سفیر مقیم داشته باشند. قبل از آن، هیچ کشوری در ایران سفارت دائم نداشت و معمولاً سفرا در خانه صدر اعظم اقامت داشتند. ( روابط ایران و روسیه )
حق قضاوت کنسولی باعث شد که بعد از ترکمانچای، تجار و رعایای روسی نیز همچون نمایندگان سیاسی آن کشور، در ایران مغرورانه رفتار کنند و کسی نمیتوانست جلوی خلافکاری ها و تجاوزگری های آنان را بگیرد. کارمندان و مأموران ایرانی روسیه نیز از چنین مصونیتی برخوردار بودند. که این امر باعث شد که رفته رفته شمار قابل توجهی از ایرانیان تابعیت روسیه بگیرند، تا از این حقوق بهره مند شوند. علاوه بر آن، پس از کاپیتولاسیون خارجیان صاحب اراضی و املاک زراعی و غیر زراعی فراوانی در ایران شدند؛ از جمله قریه زرگنده در شمیران به دولت روسیه و قریه قلهک به دولت انگلیس واگذار شد و اداره امور این دو سریع با سفارت های روس و و انگلیس بود. در داخل کشور کاپیتولاسیون موجب شد سیستم اداری و قضایی رو به تحول نهد و هیئت حاکمه از خواب خرگوشی بیدار شوند.
ت) عهدنامه ترکمانچای پیامدهای اقتصادی ناگواری داشت، با پرداخت ده کرور تومان به روسیه به عنوان غرامت فشار مضاعفی بر مردم تحمیل میشد. با انعقاد معاهده تعرفه گمرکی، استقلال گمرکی ایران از دست رفت. نکته دیگر اینکه، این قرارداد الگوی تجارت خارجی ایران را طرح کرد و سایر دول نیز خواستار امتیازاتی مشابه روس ها شدند.
واقعه قتل گریبایدوف
در ادامه روابط ایران و روسیه باید بگوییم که درست چند ماه بعد از امضای عهدنامه ترکمانچای در ماه دسامبر ۱۸۲۸ م/ ۱۲۴۳ ق دولت روسیه، بارون الکساندر گریبایدوف خواهرزاده ژنرال پاسکوویچ را به عنوان وزیر مختار به ایران فرستاد تا اسناد مصوبه عهدنامه ترکمانچای را مبادله کند، وزیر مختار روسیه از راه تبریز عازم تهران شد و در طول راه حرکات ناپسند و خشونت آمیزی نسبت به اهالی نموده و تعمد داشت خود را نماینده کشور فاتح در سرزمین مغلوب معرفی و ایرانیان را تحقیر کند. وی در ۱۶ ژانویه ۱۸۲۹ وارد تهران شد و در تهران هم به حرکات ناپسند و توهینآمیز خود ادامه داد.
ابتدا میرزا یعقوب خان افغان خزانهدار و مباشر حرم فتحعلی شاه را که نزدیک به چهل هزار تومان پول و جواهر دودزدیده بود و به سفارت روسیه پناه برده بود در حمایت خود گرفت و از تحویل او به مقامات ایرانی خودداری کرد. بعد از دولت ایران، تقاضا کرد که زنان ارمنی و گرجی را که در تهران اقامت داشتند به سفارت آن دولت تصمیم کنند، یا اینکه خود زنان به رضایت خود نزد سفیر بروند و اطمینان بدهند که به میل خود حاضرند در تهران بمانند اما چون زنان مزبور مدتها بود در ایران اقامت داشتند و همسر و فرزند ایرانی داشتند، هیچ کدام به سفارت نرفتند. گریبایدوف به تحریک میرزا یعقوب ارمنی دستور داد تا نوکرانش سرزده و به عنف وارد خانه اللهیار خان آصف الدوله شده و دو زن گرجی را که در حرم او بودند و جزء زنان عقدی وی بودند بیرون کشیده و به سفارت بردند.
این موضوع باعث هیجان عمومی و تحریک احساسات مذهبی مردم تهران گردید و دکان ها بازارها را بستند و به سفارت روسیه حمله بردند و در ۱۱ فوریه ۱۸۲۹ درست یک سال و یک روز بعد از امضای قرارداد ترکمانچای، گریبایدوف و ۳۷ نفر از همراهان وی را قطعه قطعه کردند و فقط دبیر اول سفارت از این کشتار جان سالم به در برد. (هوشنگ مهدوی، ۱۳۶۹: ۱۳۲ – ۱۳۱) محرک و مشوق مردم در این قیام میرزا مسیح استرآبادی بوده است که با ملاحظه حرکات ناپسند سفیر و شکایت و کسب تکلیف مردم چنین فتوایی را صادر کرده است.
دولت ایران از این حادثه نگران شده فردی به نام میرزا مسعود را با دو نامه یکی از طرف عباس میرزا برای نیکلای اول تزار روسیه و دیگری برای ژنرال پاسکویچ که دائی گریبایدوف بود، فرستاد و اظهار تاسف نمود.
روسیه سفیر جدیدی به نام ژنرال دالکورگی به ایران فرستاد سفیر جدید به دربار ایران توصیه کرد یکی از شاهزادگان درجه اول را برای عذر خواهی به دربار روسیه بفرستند و مسببین واقعه را مجازات کنند. لذا خسرو میرزا پسر عباس میرزا ولیعهد به ریاست هیئتی عازم آن دیار شد و نامه های معذرت خواهی از فتحعلی شاه و عباس میرزا را به همراه برد. خسرو میرزا مورد استقبال نیکلای اول واقع شد، به طوری که مبلغ یک کرور تومان (پانصد هزار تومان) بقیه غرامت را به او ببخشید. در این سفر محمود خان امیرنظام زنگنه و میرزا تقی خان فراهانی (امیرکبیر) همراه خسرو میرزا بودند، فتحعلی شاه قسمت دوم توصیه سفیر روسیه را نیز اجرا کرد و مرحوم میرزا مسیح مجتهد را از ایران به عتبات عالیات تبعید نمود. وی به مدت ۱۸ سال در عراق بود و در سال ۱۲۶۳ ق فوت کرد. در این واقعه میرزا یعقوب و ۳۷ نفر از اعضای سفارت از جمله گریبایدوف کشته شدند و سفارت روسیه تخریب شد، از مردم هم نزدیک به ۸۰ نفر کشته شدند.
عهدنامه آخال
روس ها با رسیدن به سر حد طبیعی ارس طی معاهده ترکمانچای به مقاصد ارضی خود در شمال غربی ایران دست یافته بودند. اکنون وقت آن بود که توسعه طلبی خود را در سرزمینهای شرق دریای مازندران ادامه دهند. آنها با پیشروی در این مناطق امتیازات سیاسی و اقتصادی عمدهای را به دست میآوردند. با نزدیک شدن به مرزهای هند، هم به بازارهای اقتصادی آسیا دست می یافتند و هم موقعیت انگلستان را در هند به خطر میانداختند. مهم تر اینکه با محاصره دریای مازندران از حضور دیگر دولت قدرتمند به آن جلوگیری می کردند و به انحصار این دریا که در عهدنامه ترکمانچای نیز بر آن پای فشرده بودند، تحقق می بخشیدند.
علت دیگر توجه روس ها به آسیای مرکزی و ترکستان این بود که دولتهای اروپایی در جنگهای کریمه و متعاقب آن در کنگره برلین ۱۲۹۶ ق/ ۱۸۷۹ م نشان دادند که به روس ها اجازه نخواهند داد متصرفات خود را در بالکان و قاره اروپا گسترش دهد. (پالمر، ۱۳۸۳: ۲/۱۱۲۳) انگلستان رقیب آسیایی روسیه نیز در این زمان درگیر شورشهای مستعمراتی خود بود و قادر به اقدام عملی در برابر پیشروی روس ها نبود. هرچند انگلیس ها نشان داده بودند که بدون اتحاد با دیگر دول اروپایی، آنها حریف نظامی دولت قدرتمند حداقل در خشکی نیستند. به همین جهت هم در برابر پیشروی روس ها در این مناطق غیر از توصیه و عکس العمل دیپلماتیک کار دیگری انجام ندادند.
روابط ایران و روسیه : از سوی دیگر دولت ایران هم قادر به اعمال نفوذ در این مناطق نبود. خوانین مرو وبخارا و خیوه و سایر نواحی ترکستان تا زمان فتحعلی شاه از دولت ایران اطاعت میکردند و حاکمیت ایران بر این نواحی هر چند به صورت صوری اعمال می شد. پس از شکستهای ایران از روسیه نفوذ مادی و معنوی ایران در این سرزمین ها از بین رفت و خوانین مزبور دیگر اعتنایی به حکومت ایران نداشتند و خود را مستقل می دانستند. (هوشنگ مهدوی، ۱۳۶۹: ۲۸۳) با این حال دولت ایران حاضر به پذیرش استقلال آنها نبود و چندین بار توانست سرکشی های آنان را سرکوب نماید. تا اینکه در جنگ مرو ۱۲۷۷ ق/ ۱۸۶۰ م ترکمانان شکست سختی برقشون ایران وارد کردند و از آن پس بر قاجارها مسلم شد که قادر به اعمال نفوذ در این سرزمین ها نمی باشند.
عهدنامه آخال در سال ۱۲۹۹ ق/ ۱۸۸۱ م بین ایران و روسیه منعقد شد. که به موجب این عهدنامه خانات ترکستان و ماوراءالنهر که تا این زمان کم و بیش تابع پادشاهان ایران بودند برای همیشه از ایران جدا شدند. رود اترک به عنوان مرز بین دو کشور شناخته شد. روسها در تحدید حدود مرزهای شمال شرقی ایران به دلخواه خود عمل کردند و هیچ توجهی به خواسته ها و علایق ایران ننمودند و سرحدات بین دو کشور تعیین شد و دولت ایران قلعههای گرماب، گل گلاب را تخلیه و به روسیه واگذاری کرد. ( طباطبایی مجد، ۱۳۷۳: ۴۱۰ – ۴۰۷) روس ها در سال ۱۳۱۰ ق/ ۱۸۹۳ م طی معاهده دیگری دو قریه فیروزه و حصار را از ایران را کردند ساختند.
پیشروی روس ها در آسیای میانه اقدامات زیانبار انگلیسی ها علیه ایران را نیز در پی داشت. انگلیسیها برای تامین امنیت هند در برابر روس ها به فکر تحدید حدود سیستان و بلوچستان افتادند، با طرح ژنرال گلداسمیت[۳] در سال ۱۲۸۸ ق/۱۸۷۱ م قسمتی از بلوچستان از ایران جدا شد و در سال بعد بخشهایی از سیستان از تصرف ایران خارج شد.
امتیازات اعطایی در روابط ایران و روس
کسب امتیازات اقتصادی – سیاسی مرحله دیگری از توسعه طلبی دولت روسیه تزاری در ایران بود که در نیمه دوم قرن نوزدهم به وقوع پیوست. روس ها که با عهدنامه ترکمانچای شرایط حضور و نفوذ همه جانبه خود را در ایران فراهم نموده بودند، همزمان با توسعه طلبی ارضی در سرزمین های شمالی شرقی ایران کسب امتیازات اقتصادی – سیاسی را نیز در رقابت با انگلستان مد نظر قرار دادند.
امتیاز شیلات
در روابط ایران و روسیه بعد از معاهده ترکمانچای ۱۲۴۳ ق/ ۱۸۲۸ م تا سال ۱۲۹۳ ق/ ۱۸۷۶ م که ناصرالدین شاه شیلات شمال را به میرزا حسین خان سپهسالار اجاره داد و او نیز یکجا تمام آن را به روس ها واگذار کرد، حق صید و فروش ماهی در سواحل ایرانی دریای مازندران و رودخانه های مجاور آن به اشخاص مختلفی اعم از ایرانی و یا روسیه اجاره داده می شد.
بهره برداری از شیلات دریای مازندران توسط اتباع ایران و روس همراه با اختلافات مداوم بین آنها و حتی بین اتباع روسی و دولت ایران ادامه یافت تا اینکه در سال ۱۲۹۳ ق/ ۱۸۷۶ م میرزا حسین خان سپهسالار جهت سر و سامان دادن به امور شیلات تمام آن را از ناصرالدینشاه اجاره نمود. قرارداد واگذاری شیلات به سپهسالار با فرمان ناصرالدین شاه به اجرا در آمد. او این امتیاز را به مدت ده سال و با اجاره سالانه ۳۱ هزار تومان از دولت ایران دریافت نمود. میرزا حسینخان بلافاصله پس از امضای اجاره نامه شیلات را به موجب قراردادی در همان سال به استفان مارتینوویچ لیانازوف[۴] اجاره میدهد.
با عزل سپهسالار، ناصرالدین شاه امتیاز شیلات را به پسرش کامران میرزا که مقام نایب السلطنه گی را داشت، سپرد. لیانازوف که برای کار شیلات ایران سرمایهگذاری سنگینی کرده بود، با کامران میرزا وارد مذاکره گشت تا قبل از انقضای مدت اجاره اش، امتیاز را تمدید کند. لیانازوف با اضافه نمودن مبلغ شش هزار تومان به نرخ اجاره قبلی موافقت کامران میرزا را جلب می کند و قرارداد جدید در تاریخ ۱۳۰۰ ق/ ۱۸۸۴ م به مدت شش سال منعقد می گردد. (قاضیها ۱۳۸۰: ۲۱۷ – ۲۱۳)
قرارداد مزبور دو بار دیگر در زمان ناصرالدین شاه تمدید شد در سال ۱۳۰۶ ق/ ۱۸۸۸ م بار دیگر در سال ۱۳۱۱ ق/ ۱۸۹۳ م که امین السلطان به عنوان صدراعظم ایران این قرارداد را با لیانازوف منعقد کرد. مواد این قراردادها، مشابه نمونه های قبلی بود و هر بار فقط بر میزان اجاره بها افزوده میشد. (تیموری، ۱۳۵۷: ۳۰۲) طی این دو قرارداد شیلات ایران تا سال ۱۳۳۷ ق/ ۱۹۱۹ م واگذار شد. با به سلطنت رسیدن مظفرالدین شاه، تا اینکه استپان لیانازوف فوت کرده بود، پسرش گئورگی لیانازوف[۵] طی قراردادی با امین السلطان که در سال ۱۳۱۴ ق/ ۱۸۹۶ م منعقد شد، قرارداد شیلات را به مدت پنج سال از تاریخ ۱۳۳۸ ق/ ۱۹۲۰ م تا ۱۳۴۳ ق/ ۱۹۲۵ م به مبلغ سالانه ۵۰۰،۰۰۰ فرانک را تمدید می کند.
بریگاد قزاق
ناصرالدین شاه در سفرهای خود به خارج از کشور، ساختار و تشکیلات ارتش برخی از کشورها را مورد بررسی قرار داد و در اندیشه اصلاح قشون برآمد. شاه در سفر دوم در ناحیه قفقاز شیفته نظم و یکپارچگی سپاهیان روس شد. که از جنگ با عثمانی برمیگشتند. چابک سواران روسیه و اونیفرم های زیبا و سرآغاز مناسب شاه، ایران را چنان شیفته خود نمودند. تا جایی که همانجا به گراندوک نایب السلطنه قفقاز گفت که بر سر آن است که چنان سواری نظامی در کشور خود پدید آورد. برخی نیز این امتیاز را نتیجه دلتنگی سپهسالار از انگلیسیها و چرخش او به سوی روس ها میدانند. همچنین شورش عدهای از سربازان در سال ۱۲۹۵ ق/ ۱۸۷۸ م علیه حکومت را از علل تشکیل این نیرو برشمرده اند و 《بریگارد قزاق موظف بود که از شاه در برابر ملت محافظت کند.》 (مهمید ۱۳۶۱: ۲۳۶ – ۲۳۵)
به دنبال تقاضای ناصرالدین شاه، گراندوک از تزار خواست که عده ای مربی نظامی به ایران بفرستد. الکساندر دوم اجازه این کار را صادر کرد و رئیس ستاد منطقه نظامی قفقاز ژنرال پاولف[۶] فردی به نام سرهنگ دوم الکسی ایوانوویچ دومانتوویچ[۷] برگزید و در رأس هیئت نظامی کوچکی به ایران فرستاد. او در سال ۱۲۹۶ ق/ ۱۸۷۹ م به تهران رسید. دومانتوویچ علیرغم کارشکنیهای صاحب منصبان ایرانی، چنان با دقت و سرعت کار کرد که در همان سال ورود اولین دسته بریگاد قزاق را تربیت کرد و ناصرالدین شاه عرضه نمود. بریگارد قزاق موجبات شادمانی و تحسین ناصرالدین شاه را فراهم ساخت تا حدی که دومانتوویچ از اعضای بلندپایه هیئت حاکمه ایران شد.
محبوبیت و نفوذ بیش از حد افسر روسی موجبات حسادت زینوویف وزیر مختار روس را فراهم نمود. وزیر مختار، او را به کارشکنی علیه سفارت روسیه متهم کرد و موجبات اخراج وی را فراهم ساخت. پس از او چهار فرمانده روسی به ایران آمد که نتوانستند دارد ناصرالدین شاه را به خود جلب کنند، تا جایی که ناصرالدینشاه به فکر انحلال افتاد. کلنل کاساگوفسکی[۸] که به عنوان پنجمین فرمانده بریگاد قزاق در سال ۱۳۱۲ ق/ ۱۸۹۴ م وارد ایران شد اوضاع را تغییر داد.
کاساگوفسکی با سرعت مشغول اصلاح امور شد و در اندک مدتی به امور قزاقخانه سر و سامان داد و رضایت ناصرالدین شاه را جلب کرد. کاساکوفسکی به مدت نه سال رهبری بریگارد را برعهده داشت و علیرغم کارشکنیهای عوامل داخلی و خارجی توانست آن را به خوبی اداره کند. علاوه بر این وی در امور سیاسی دو کشور نیز حق دخالت داشت، دوره او اوج قدرت و تسلط روسیه تزاری در ایران بود. یکی از اقداماتی که در دوره این شخص بریگارد قزاق انجام داد، انتقال آرام قدرت به مظفرالدین شاه بود.
درتاریخ ۱۳۲۱ ق/۱۹۰۴م کلنل چرنوزویف[۹] به جای ژنرال کاساکوفسکی رئیس بریگارد قزلق گردید و طی مدت سه سال این مقام را بر عهده دارداشت. حوادث دوره چرنوزویف میتوان به انقلاب مشروطه اشاره کرد که از مهمترین حوادث تاریخ ایران در دوره معاصر به شمار می رود. با درگذشت مظفر الدین شاه و بر تخت نشستن محمدعلیشاه ۱۳۲۴ ق/ ۱۹۰۷ م دوره خدمت سه ساله چرنوزویف منقضی و کلنل لیاخوف[۱۰] به جای او تعیین گردید. ( قائم مقامی، ۱۳۲۶؛ ۹۸)
در ادامه روابط ایران و روسیه با آمدن لیاخوف بریگارد قزاق اهمیت بیشتری یافت و به عامل موثری در تحولات سیاسی و حکومتی ایران تبدیل شد. روس ها که با انقلاب مشروطه ایران مخالف بودند در کنار محمد علی شاه که او هم در این مورد با آنها موافق بود قرار گرفتند. محمدعلی شاه با اتکا به بریگارد قزاق چندین بار درصد توطئه علیه مجلس و مشروطیت بر آمد و چهار بار مجبور شد جهت اعلام وفاداری به مشروطیت در مجلس سوگند یاد کند. ولی سرانجام اولین مجلس شورای ملی توسط لیاخوف روسی به توپ بسته شد و محمدعلی شاه دست لیاخوف را فشرد و گفت: 《 تاج و تختم را نجات دادی》 (پاولویچ، ۱۳۲۹: ۱۰۶) بعد از فرماندهی بریگارد قزاق در سال ۱۳۲۸ ق/ ۱۹۱۰ م به کلنل وادبولسکی[۱۱] سپرده شد. در دوره وادبولسکی هم از لحاظ تعداد نفرات گسترش یافت و هم شعباتی را در دیگر شهرهای ایران از جمله تبریز و استرآباد ایجاد نمود. روسیه و انگلیس در قرارداد ۱۳۳۳ ق/ ۱۹۱۵ م توافق کردند که بریگارد قزاق گسترش یافته و به دیویزیون[۱۲] تبدیل شد. این امر در سال ۱۳۳۴ ق/ ۱۹۱۶ م انجام گرفت.
با انقلاب ۱۳۳۵ ق/ ۱۹۱۷ م روس ها ابتدا بحث الغاء امتیاز سواره قرار را مطرح کردند اما مدتی بعد از این خیال منصرف شدند. با استقرار رژیم جماهیر شوروی که یک اثر بلشویک به نام کلنل کلرژه[۱۳] به عنوان فرمانده بریگاد قزاق به تهران آمد و پس از چند ماه چند تن از سران ارشد قزاقخانه که با انقلابیون بلشویک مخالف بودند، با دستیاری انگلیسی ها طی کودتایی کلرژه را با تهدید مجبور به ترک ایران نمودند. بدین ترتیب کنترل کلنل استاروسلسکی[۱۴] فرماندهی قزاقخانه را برعهده گرفت که آخرین رئیس روسی قزاقخانه بود. او هم به همراه دیگر افسران روسی در کودتای ۱۲۹۹ شمسی توسط نیروهای انگلیس بازداشت و از ایران اخراج شد و فرماندهی بریگارد توسط انگلیسیها به کلنل اسمایت[۱۵] سپرده شد. مدتی بعد مجلس شورای ملی سردار همایون را به فرماندهی لشکر قزاق انتخاب کرد، اما بنابر نظر آیرونساید[۱۶] او از عهده فرماندهی و اداره آن بر نمی آمد. به همین جهت هم آیرونساید و اسمایت در میان آتریاد (واحد) همدان رضاخان را《که قرار بود بر سرنوشت کشورش تاثیری عظیم به جا بگذارد》 به فرماندهی لشکر قزاق انتخاب کردند. (آیرونساید، ۱۳۶: ۴۸ – ۴۴) بدین ترتیب رضاخان فرمانده نیروی قزاق شد.
دولت روسیه در دوره سلطنت ناصرالدین شاه با کسب امتیاز بریگارد قزاق یکی از مهم ترین مراکز حیاتی کشور ایران را در دست گرفت. بریگارد سواره قزاق که زیر نظر افسران روسی تشکیل شد، نیروهای مناسبی برای اجرای مقاصد روسها بودند. دولت روس به بهانه تعلیم قشون ایران توانست یک نیروی نظامی وابسته به آن کشور را با هزینه دولت ایران در خاک این کشور سازماندهی کند و از وجود آن در زمان مقتضی بهره گیری نماید. این نیرو وسیله ای برای تحکیم بنیان رژیم استبدادی در خدمت استعمار سلاطین قاجار و سرکوب کردن افکار آزادی طلبان و مجری عوامر و دستورهای فرمانفرمای قفقازیه و دربار تزاری روسیه شد. بدین ترتیب باید گفت که فراوان قوه اجرایی و نیروی نظامی سفارت روس و درباره تزار بودند که به انواع و اقسام مختلف در کلیه امور دخالت های ناروا میکردند.
امتیاز بانک استقراض
زمینه واگذاری بانک استقراضی روس در ایران در خلال سفر سوم ناصرالدین شاه به اروپا در سال ۱۳۰۶ ق/ ۱۸۸۹ م صورت گرفت. روس ها از واگذاری امتیازاتی مانند کشتیرانی در کارون و بانک شاهنشاهی به انگلستان آزرده شده و دالگوروکوف[۱۷] سفیر این کشور عنوان میکرد که به علت اعطای امتیازات مزبور که در غیاب وی صورت گرفته بود، موازنه روس و انگلیس به هم خورده است. از اینرو سفیر روس جهت اعاده موازنه از امین السلطان امتیازاتی مانند کشتیرانی در آبهای شمال ایران و راه سازی اعم از شوسه و راه آهن را درخواست نمود. صدر اعظم و ناصرالدینشاه هم که به فکر فراهم ساختن اسباب مسافرت به فرنگ بودند با درخواستهای دالگوروکوف موافقت نمودند. در این میان آن چیزی که مقدمه تشکیل بانک استقراضی در ایران شد امتیاز راهآهن بود.
این امتیاز به مدت ۷۵ سال ۱۳۰۷ ق/ ۱۸۹۰ م به ژاک پولیاکف واگذار شد که به موجب آن بانک ده درصد از منافع خالص را به خزانه دولت ایران میپرداخت و تمام دارایی ها و عایدات شرکت از پرداخت هرگونه حقوق گمرکی و مالیات معاف بود.
بانک استقراضی به تدریج شعباتی در تهران نیز در سایر شهرهای ایران احداث کرد. تعداد شعب اصلی این بانک را در ایران بین ۱۳ تا ۱۵ شعبه برشمرده اند. بانک استقراضی روس تا انقلاب اکتبر ۱۹۱۷ م برابر با ۱۳۳۵ ق به فعالیت خود در ایران ادامه داد. بانک استقراضی زمینه گسترش سلطه اقتصادی روسیه بر ایران را مهیا نمود و با وامهایی که به شاهان قاجار، و اقشار مختلف مردم اعم از رجال دولتی گرفته تا مردم عادی میپرداخت، باعث افزایش نفوذ سیاسی، فرهنگی و اجتماعی روس ها در ایران شد.
قرارداد گمرکی ایران و روس
گمرکات ایران از زمان صفویه تا سال ۱۳۱۷ ق/۱۸۹۹ م به صورت مقاطعه اداره میشد و هیچگاه قواعد و مقررات ثابت و معینی برای دریافت حقوق گمرکی وجود نداشت. امین الدوله در دوران صدارت کوتاه تصمیم گرفت برای سر و سامان دادن به امور گمرکی چند نفر متخصص از اروپا استخدام کند، به همین منظور هم سه نفر بلژیکی را به عنوان اینکه از یک کشور بیطرف هستند استخدام کرد. این سه نفر بعد از برکناری امین الدوله به ایران رسیدند با رسیدن بلژیکی ها به ایران در سال ۱۳۱۷ ق/ ۱۸۹۹ م اصول اجاره در دو ولایت کرمانشاه و آذربایجان منسوخ گردید؛ اداره آنها به بلزیکی ها سپرده شد و مستقیماً زیر نظر دولت قرار گرفت. چون نتیجه کار مساعد و خوب بود، سال بعد اصول اداره گمرک در تمام ایران منسوخ گردید و اداره گمرکات به نور بلژیکی واگذار شد. عایدات گمرکی در همان سال ۶۰ درصد افزایش یافت. نوز[۱۸] هم که ابتدا رئیس گمرکات تهران بود چند ماه بعد به ریاست کل گمرکات ایران منصوب شد و پس از مدتی هم وزیر کل گمرکات ایران گردید.
با تلاش نوز مقدمات قرارداد گمرکی جدیدی بین ایران و روسیه فراهم شد تا اینکه روس ها یکی از شرایط پرداخت قرضه دوم به ایران را در سال ۱۳۱۹ ق/ ۱۹۰۱م عقد پیمان جدید بازرگانی عنوان کردند. (کاظمزاده، ۱۳۵۴: ۳۴۴) قرارداد گمرکی ایران و روس در سال ۱۳۱۹ ق/ ۱۹۰۱ م در تهران به امضا رسید و در سال ۱۳۲۱ ق/ ۱۹۰۳ م به اجرا گذاشته شد. این قرارداد دارای هفت ماده بود.
از عوارض قرارداد گمرکی ایران و روسیه سرازیر شدن کالاهای ارزانقیمت روسیه به ایران بود که صنایع تازه تاسیس داخلی توانایی رقابت با آنها را نداشتند. قرارداد مزبور طوری تنظیم شده بود که تعرفه گمرکی کالاهای تولیدی و صنعتی ایران که به روسیه صادر میشود افزایش مییافت، ولی حقوق گمرکی کالاهای وارده از روسیه، به خصوص کالاهای مصرفی فوقالعاده کاهش مییافت. (عیسوی، ۱۳۶۹ :۲۲۶) روسها به این بسنده نکردند، بلکه جهت بر زمین زدن و متوقف کردن کارخانه های ایران بعضی از محصولات تولیدی خود را در ایران پایین تر از قیمت تمام شده در روسیه عرضه می کردند. به عنوان مثال روس ها برای ورشکست کردن کارخانه قند کهریزک، قند روسیه را در ایران به بهایی بسیار کمتر از بازارهای روسیه به فروش می رساندند. حتی مالیاتی را که از تجار خود در روسیه گرفته بودند در سرحد ایران رو پس می دادند.
قرارداد گمرکی ایران و روس با ضرر و زیانی که متوجه بازرگانان و صنایع داخلی موجود موجب اعتراضات و نارضایتیهایی شد که قشر هایی از مردم ایران را در مبارزه برای انقلاب مشروطه مصمم تر ساخت. این قرارداد را میتوان از عوامل تحریک و بیداری مردم ایران در انقلاب مشروطه دانست.
[۱] . vinovitch
[۲] . Tisitsian0ff
[۳] . Goldsmith
[۴] . Stephan Martynovich Lianozov
[۵] . Georgi Lianozov
[۶] . Pavlov
[۷] . Aleksei Ivanovich D omantozvich
[۸] .Kasogovskii
[۹] . chernozubov
[۱۰] . Liakhov
[۱۱] . vadbolski
[۱۲] . دیویزیون به معنی لشکر
[۱۳] . Kelerzhe
[۱۴] . Starosselsky
[۱۵] . Smythe
[۱۶] . Ironside
[۱۷] . Dolgorukov
[۱۸] . Naus
منبع:
- تاریخ تحولات سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و مذهبی ایران از آغاز دوره ی قاجار تا انقلاب مشروطیت، دکتر سید حسن قریشی
- تهیه الکترونیکی: سایت تاریخ ما، اِنی کاظمی