زندگینامه نصرت الله امینی ، مردی که تخت جمشید را نجات داد
برای تخریب تخت جمشید، باید اول از روی جنازه من عبور کنید؛ این جملهای بود که نصرت الله امینی در قالب یک پیام رادیویی به افرادی خطاب کرد که قصد به عملی کردن چنین خیانت بزرگی را داشتند. به راستی که ایستادگی او در برابر این افراد تند رو، در تاریخ ماندگار است. در ادامه بیشتر به زندگینامه و جایگاه اجتماعی امینی و نقشی که در جامعه ایرانی ایفا کرده است، میپردازیم. در ادامه همراه تاریخ ما باشید.
دوران کودکی و تحصیل
نصرت الله امینی متولد سال ۱۲۹۴ در شهرستان خمینِ اراک، در یک خانواده اصیل و صاحب نام به دنیا آمد. او در زمانی که هفت سال بیشتر نداشت، بعد از طلاق پدر و مادر و ازدواج مادر با سید صدر محلاتی که یک حقوق دان قابل احترام در آن زمان بود، مورد تربیت قرار گرفت.
در پی انتقال محلاتی در سال ۱۳۰۸ به تهران، او هم وارد تهران شد و توانست تحصیلات مدرسهای خود را که در مدرسه صمصامیه اراک شراع کرده بود، در مدرسه دارالفنون که یک مدرسه مهم و معروف در تهران بود، به پایان برساند.
بالاخره در سال ۱۳۱۷ نصرت الله امینی برای خدمت سربازی وارد دانشکده افسری شد و بعد از پایان کار، به دانشکده ادبیات رفت و مشغول تحصیل در ادبیات فارسی و فرانسه شد و بعد تا مقطع فوق لیسانس در دانشکده حقوق و علوم سیاسیِ دانشگاه تهران به تحصیل پرداخت. او بهسرعت و پی در پی این مقاطع را طی می کرد و توانایی بالایی را از خودش نشان میداد.
لازم به ذکر است که در این دوره همیشه در مجالس علمی اساتید بزرگی که داشت، شرکت میکرد و از حاصل این نشستهای تفسیری، ادبی و علمی استفاده می کرد. همچین در زمان تحصیل در دانشگاه، همزمان در کتابخانه دادگستری مشغول کار بود.
نصرت الله امینی در نهایت زمانی که کمتر از سی سال سن داشت، در جایگاه جوان ترین قاضی کشور، به امر دشوار قضاوت پرداخت. به دلیل نوع برخورد با مسائل، انسان دوستی و مردم داری و ارزشی که برای عدالت قائل بود، در زمان کوتاهی توانست به منصب دادستانی ثبت کل، ریاست دادگاه مبارزه با گرانفروشی، معاونت بازرسی وزارت کشور و ریاست اداره سرپرستی برسد.
شخصیت و جایگاه اجتماعی نصرت الله امینی
او بطور کل شخصیتی جویای نام و قدرت طلب نبود که بخاطر منافع شخصی وارد عرصه سیاست و قضاوت شده باشد. بلکه چیزی که او را به مبارزه و حضور در میدان سیاست مجاب کرده بود، ارزش و عشقی بود که برای ایران و دفاع از مردم ظلم دیده و پیشرفت همه جانبه مملکت قائل بود.
هرکس که با او به گفتگو می نشست، طولی نمی کشید که به قانون گرایی، دید وسیع و بلند پروازانه او پی می برد. این فقط گوشهای از ویژگی های خوب او در رفتار و منش انسانی بود. به گفته خود او، اولین تلاش های سیاسیاش مربوط به زمانی میشود که بعد از شهریور ماه ۱۳۲۰ سعی داشت مصدق را به عنوان نماینده مجلس شورای ملی انتخاب کند.
ازدواج
نصرت الله امینی در سال ۱۳۲۳ در پی آشنایی با دکتر حسین عطایی که پزشکی خدمت گذار بود، در سال ۱۳۲۷ با دختر آن بزرگوار یعنی سرکار خانم ناهید عطایی ازدواج کرد و ثمره این ازدواج شصت سال زندگی با محبت و عشق تا آخرین لحظات زندگی امینی بود و همینطور پنج فرزند به نام های محمود، محمد، مسعود، فریبا و مهدی.
به هر حال او به واسطه رابطهای که از سن کم با حسن محضری داشت، در محافل ادبی و علمی با بزرگان سیاست و نوابغ اصناف مختلف مملکت در تهران، به سرعت شناخته و پذیرفته شد و در آن میان از ارزش و ارادت و منزلت بسیاری برخوردار بود. در نهایت طولی نکشید که نام و آوازه نصرت الله امینی در هر گوشه کنار این مملکت به گوش میخورد.
به دلیل هوش و حافظه قوی، شعری وجود نداشت که از بر نباشد. ویژگی و پیشینه افراد را حتی بهتر از نزدیکان آنها به خاطر می سپرد، حتی افرادی که از نزدیک ندیده بود. این ویژگی، او را به یکی از بهترین راوی های عصر معاصر تبدیل کرده بود. او همچنان فردی عاجز از دروغ و فساد بود و همه این ویژگی ها او را به فردی مردمی و سرشناس تبدیل کرده بود.
نصرت الله امینی و دکتر مصدق
جدا از اولین فعالیت های سیاسی که از زمان نهضت ملی شدن صنعت نفت شروع کرده بود، اولین شغل دولتی که بدست آورد، ریاست بازرسی نخست وزیری در دوران نخست وزیری دکتر مصدق بود. همچنین مدتی نیز رئیس سازمان تامین اجتماعی شد، که تازه برای اولین بار در کشور به دستور دکتر مصدق شکل گرفته بود.
همینطور بعد از رویداد ۳۰ تیر، در زمان دکتر مصدق به مدت یک سال از ۱۳۳۰ تا ۱۳۳۱ که بیشتر از سی و پنج سال سن نداشت، بعنوان شهردار تهران مشغول به کار شد، که اقدامات بسیار مهمی از جمله مبارزه با فساد که نشان از شجاعت او بود و ساخت پارک شهر تهران بود، انجام داد.
نصرت الله امینی یکی از یاران نزدیک مصدق بود و رابطه محکم و همیشگی میان این دو شخص برقرار بود. بعد از کودتای ۲۸ مرداد و محاکمه مصدق، به عنوان وکیل مصدق در کنار سرهنگ جلیل بزرگمهر بسیار تلاش کرد و حتی در زمان تبعید در احمدآباد، به عنوان وکیل خصوصی و تنها کسی که اجازه ملاقات با ایشان را داشت ( به جز خانواده و بستگان درجه یک دکتر مصدق)، تا آخرین لحظات عمر دکتر مصدق در کنارشان حضور داشت.
همینطور خود امینی ۶ بار بعد از ۲۸ مرداد، همراه دیگر رهبران نهضت ملی دستگیر و زندانی شد.
اتفاقی که در شیراز افتاد، پایانی برای ماجرا
در هیاهوی انقلاب ۵۷ نصرت الله امینی به عنوان نخست وزیر دولت موقت مهدی بازرگان انتخاب شد و طولی نکشید که به منصب شهرداری شیراز رسید و به آن شهر نقل مکان کرد. همچنین یک سال بعد از انقلاب در سال ۵۸ صادق خلخالی که حاکم شرع بود، برای رسیدگی به چند پرونده به شیراز رفت. از آنجایی که خلخالی مخالف تخت جمشید و کوروش کبیر بود، زمزمه هایی از بین مردم مبنی بر اینکه خلخالی قصد تخریب تخت جمشید را دارد به گوش میرسید. چرا که خلخالی تخت جمشید را نماد پادشاه و شاهنشاهی میدانست.
به زودی شایعات به واقعیت پیوست و چندین نفر به حکم خلخالی در چند مینی بوس با بیل و کلنک روانه تخت جمشید که در شصت کیلومتری شمال شهر شیراز در شهرستان مرودشت قرار دارد، شدند.
نصرت الله امینی شهردار وقت شیراز، بعد از شنیدن خبر در یک نطق رادیویی خطاب کرد که برای انجام این کار باید از روی جنازه من عبور کنید. در پی این سخن عدهای از مردم مرودشت هم متحد شدند و گفتند برای انجام این کار باید از روی جنازه ما عبور کنید. در نهایت مانع از انجام این خیانت بزرگ شدند.
نهایتا در فروردین همان سال به این دلیل که با مراکز تصمیم گیری کشور موافق نبود و به دلیل وجود افراد سودجو که در کنار دولت حضور داشتند، نصرت الله امینی برای همیشه از سیاست و حضور در مسائل و امور کشوری کناره گیری کرد و در سن ۹۴ سالگی در ۳۱ فروردین سال ۱۳۸۸ به دلیل بیماری ذات الریه یا همان سینه پهلو، در بیمارستانی در حومه واشنگتن در ایالات متحده آمریکا، دیده از جهان فروبست.