زندگی نامه فرح پهلوی (دیبا) همسر محمدرضاشاه، آخرین شاه پهلوی به همراه عکس های جدید و ناگفته ها از ایران تا زندگی در آمریکا و فرانسه با علایق اش را در تاریخ ما می خوانید.
بیوگرافی فرح پهلوی همسر شاه با عکس
فرح دیبا (پهلوی) متولد ۲۲ مهر ۱۳۱۷ در تبریز، ملکه سابق ایران است
تحصیل کرده ناتمام رشته (مهندسی) معماری در کشور فرانسه می باشد که در ۲۱ سالگی بعد از ازدواج با محمدرضا پهلوی، نایب السلطنه و شهبانوی ایران شد
خانواده و اصالت
فرح در شهر تبریز بعنوان تنها فرزند خانواده به دنیا آمد اما در تهران بزرگ شد ، پدرش «سهراب دیبا» از افسران ارتش شاهنشاهی و اهل محله ششگلان تبریز بود
مادربزرگش از مهاجران باکو بوده و مادرش خانم «فریده قطبی» هم اهل رشت می باشد که قبل از ازدواج خیاطی می کرد
از مدرسه ایتالیایی ها تا مرگ پدر
فرح توسط مادرش در ۶ سالگی به مدرسه ایتالیایی «خواهران روحانی» در تهران فرستاده شد چون پیانو درس می دادند و مادرش میخواست او این ساز را یاد بگیرد
گذشت تا اینکه سال ۱۳۲۶ در ۹ سالگی پدرش را را بخاطر سرطان لوزالمعده از دست داد و او با مادر و دایی اش زندگی جدیدی را شروع کرد
از بسکتبال تا قهرمان پرش ارتفاع
فرح از ۱۰ سالگی وارد مدرسه ژاندارک شد و خیلی زود استعداد خود را در رشته بسکتبال نشان داد و توانست با تیم مدرسه سه بار قهرمان مسابقات تهران شود
در سال ۱۳۳۳ هم وقتی ۱۶ سال داشت در رشته پرش ارتفاع و پرش طول به مقام اول رسید و در همین سال به عضویت گروه ورزشی پیشاهنگی درآمد
ادامه تحصیل در فرانسه
او سال ۱۳۳۵ در ۱۹ سالگی پس از تحصیل در دبیرستان رازی به همراه پسر دایی اش رضا قطبی و با حمایت دایی اش برای تحصیل در رشته معماری به فرانسه رفت
فعالیت سیاسی علیه شاه
فرح هر ماه ۱۵۰ تومان از سوی مادر و دایی اش محمدعلی قطبی (معمار) دریافت می کرد اما برای تامین هزینه هایش مجبور بود بعنوان پرستار بچه هم کار کند
پس از آشنایی با همکلاسی اش «انوشیروان رئیس فیروز» به سازمان دانشجویی حزب توده پیوست و به مخالفان سرسخت شاه ایران تبدیل شد
آن مقطع محمدرضا پهلوی را عروسک دست امپریالیسم و نوکر آمریکا می دانست
تلاش برای ازدواج با همکلاسی
در سال ۱۳۳۷ فرح با ارسال یک عکس و نامه به خانواده ، از آنها اجازه خواست با یک جوان ایرانی بنام «کیم پاشا بهادری» ازدواج کند
با این حال پسر دایی اش از او می خواهد به ایران برگردد و برای ازدواج با مادرش مشورت کند ، فرح به ایران می آید و بعد از دو ماه رضایت ازدواجش را می گیرد
با این حال در زمان بازگشت به پاریس متوجه می شود بخاطر فعالیت در حزب توده علیه شاه ، ممنوع الخروج است
دریافت استخدام در سفارت
فرح با نفوذ دایی اش برای حل مشکل ممنوع الخروجی به وزارت خارجه می رود و علاوه بر حل مشکل حتی پیشنهاد کار در سفارت را هم دریافت می کند
به دنبال پر کردن فرم استخدام و اشاره به توانایی ورزشی و تسلط اش به زبان انگلیسی مورد توجه «اردشیر زاهدی» داماد شاه قرار می گیرد
پیشنهاد ازدواج از شاه
چند روز بعد از اینکه فرح در ایران ماندنی شد از طریق اردشیر زاهدی و همسرش شهناز پهلوی در یک مهمانی خانوادگی به محمدرضا شاه پهلوی معرفی می شود
در طی چند مهمانی درباری در نهایت محمدرضا شاه که دو سال از طلاق اش با ثریا اسفندیاری می گذرد علاقه اش به ازدواج با فرح شکل می گیرد
شاه در آخرین مهمانی بعد از رفتن مهمان ها بصورت خصوصی پیشنهاد ازدواج به فرح را می دهد و بلافاصله جواب مثبت را هم دریافت می کند
ازدواج سیندرلایی
برخی ماجرای ازدواج فرح دیبا با پادشاه ایران را به داستان مشهور سیندرلا تشبیه کرده اند که در آن دختری رنجدیده با آرزوهای بزرگ ، رویاهایش به حقیقت می پیوندد و به یکباره ملکه کشور می شود
مراسم عروسی
در ۱ آذر ۱۳۳۸ فرح ۲۱ ساله با محمدرضا پهلوی شاه ۴۰ ساله ایران در کاخ اختصاصی نامزد کرد که امام جمعه تهران (سید حسن امامی) خطبه عقد آنها را خواند
مراسم عروسی و تاج گذاری این زوج در روز ۲۹ آذر ۱۳۳۸ با حضور ۴۰۰ مهمان از سرتاسر جهان برگزار شد
انگشتر نخریده بودیم !
عقد که شد یهو دیدیم که ما اصلا حلقه نداریم بدیم اعلیحضرت ، یعنی هیچکس فکر نکرده بود که ما باید برای شاه حلقه بخریم
خوشبختانه آنجا حلقه آقای اردشیر زاهدی را گرفتیم و دست اعلیحضرت کردیم
ماه عسل در رامسر
بعد از عروسی برای ماه عسل رفتیم به رامسر ، من همیشه با اعلیحضرت شوخی می کردم که من ایرانی الاصل هستم و من را بردی رامسر در صورتی که ماه عسل ازدواج قبلی به جزیره کاپری ایتالیا رفتید …
فرزندان
ده ماه پس از ازدواج ، نخستین فرزند فرح و محمدرضا بنام رضا در ۹ آبان ۱۳۳۹ متولد شد
دخترشان فرحناز روز ۲۱ اسفند ۱۳۴۱ ، فرزند سوم علیرضا در ۸ اردیبهشت ۱۳۴۵ و فرزند چهارم بنام لیلا هم در ۷ فروردین ۱۳۴۹ به دنیا آمدند
ریاست سازمان ها
فرح بعد از ازدواج و تاجگذاری بعنوان ملکه ، ریاست شماری از سازمان های پزشکی ، فرهنگی ، ورزشی ، آموزشی و رفاه اجتماعی را برعهده گرفت
دفتر مخصوص ایشان تا سال ۱۳۵۷ دارای ۴۰ کارمند در ۴ بخش آموزش و پرورش ، بهداشت و درمان ، رفاه اجتماعی و بخش فرهنگ و هنر بود
فعالیت های بهداشتی و درمانی
بعد ازدواج ، مدیریت «کنگره پزشکی ایران» در مبارزه و یافتن راه درمان انواع بیماری ها و مدیریت «انجمن ملی حمایت از کودکان بی سرپرست» بر عهده وی قرار گرفت
او سپس مدیریت عالی جمعیت خیریه ای «بنیاد پهلوی» را بدست گرفت و بعدا نام آن را به بنیاد «فرح پهلوی» تغییر داد
در سال ۱۳۴۰ مرکز طبی کودکان ، سال ۱۳۴۴ جمعیت کمک به جذامیان ، ۱۳۴۶ جمعیت مبارزه با سرطان ، ۱۳۳۸ بنگاه حمایت از مادران و نوزادان و سال ۱۳۴۶ جمعیت حمایت از آسیب دیدگان سوختگی توسط شخص او تاسیس شدند
گروگان گیری ناموفق
در سال ۱۳۵۲ ساواک از دستگیری عده ای خبر داد که قصد داشتند فرح پهلوی و فرزندش رضا را در مراسم جشن سینمای کودک و نوجوان گروگان بگیرند
هدف آنها آزادی زندانیان سیاسی بود که قبل از هر اقدام توسط یکی از زندانیان سابق مارکسیست لو رفتند و در نهایت دستگیر و عده ای از آنها اعدام شدند
از انستیتو پاستور تا تئاتر شهر
مرکز رفاه خانواده جوادیه ، شورای عالی بهداشت ، سازمان ملی انتقال خون ، انستیتو پاستور و جمعیت بهزیستی از دیگر اقدامات فرح پهلوی بعنوان ملکه ایران بود
ساختمان تئاتر شهر تهران در سال ۱۳۵۱ ، موزه رضا عباسی در سال ۱۳۵۴ و موزه هنرهای معاصر در سال ۱۳۵۶ هم به دستور و ابتکار فرح پهلوی ساخته شد
جام شهربانو و شورای جهانگردی
ایشان سال ۱۳۵۴ هم جام شهربانو در رشته بسکتبال و والیبال زنان را ایجاد کرد
فدراسیون ورزشی کر و لال ها ، شورای عالی شهرسازی ، شورای عالی اطلاعات و جهانگردی ، سازمان مهد کودک و سازمان تنظم خانواده از دیگر اقدامت ایشان است
انقلاب و خروج از ایران
با نزدیک شدن به پیروزی انقلاب اسلامی در ۲۶ دی ماه ۱۳۵۷ فرح به همراه همسرش محمدرضا شاه پهلوی در سال ۱۳:۰۸ خاک ایران را به مقصد مصر ترک کرد
آنها در جزیره ای میان رود نیل اقامت کردند و در نهایت به دعوت پادشاه مراکش به ایران کشور رفتند و ۶۷ روز در کاخ «جنان الکبیر» ساکن شدند
حکم اعدام و عفو خلخالی
صادق خلخالی حاکم شرع بعد انقلاب، شاه و اعضای خانواده اش را محکوم به مرگ کرد و گفت هر کس آنها را به قتل برساند دستور دادگاه را اجرا کرده است
او گفت اگر فرح شاه را بکشد علاوه بر اینکه جایزه هفتاد هزار دلاری را دریافت خواهد کرد بلکه مورد عفو قرار گرفته و می تواند به ایران برگردد
بعد انقلاب و مرگ شاه
بعد از وقوع انقلاب و بازگشت امام خمینی ، خانواده سلطنتی ۱۰ فروردین ۱۳۵۷ به جزیره باهاما رفتند و بعد از ۶۷ روز در ۲۰ خرداد ۱۳۵۸ راهی ویلایی در مکزیک شدند
در ۳۰ مهر ۱۳۵۸ بعد از عود بیماری محمدرضا به بیمارستانی در نیویورک رفتند سپس پس از ۵۴ روز بستری در بیمارستان ، مدتی در تگزاس بودند تا اینکه به پاناما رفتند
این خانواده ۳ فروردین ۱۳۵۹ به قاهره بازگشتند تا اینکه ۵ مرداد ۱۳۵۹ ، محمدرضا پهلوی بخاطر سرطان بدخیم و درگیری خون و کبد ، درگذشت
مهاجرت به فرانسه
فرح بعد از مرگ شاه یک سال در مصر ماند تا اینکه سال ۱۳۶۰ به آمریکا رفت و بعد از سر و سامان دادن به اقامت فرزندانش ، خودش به پاریس شهر رویایی اش بازگشت
او در پاریس تشکیلاتی شبیه دفتر مخصوص ملکه ایجاد کرد که هدف آن ارتباط با گروه ها ، نشریات و فعالیت های براندازی بود
کتاب زندگی
فرح پهلوی در سال ۱۳۸۲ اولین کتاب خود بنام «کهن دیارا» در مورد خاطرات زندگی اش منتشر کرد که این کتاب به ۱۶ زبان ترجمه شد و به فروش بالایی هم دست یافت
با این حال مدتی بعد کتاب هایی بنام «دختر یتیم» و «دخترم فرح» با نویسندگی فرح و مادرش در ایران منتشر شد که هیچکدام به وی مربوط نبود
خاک ایران
در اتاق نشیمن من در پاریس یک میز شیشه ای هست که در داخل آن جعبه ای از خاک وطنم می باشد که آنرا در تمام این سال ها نگه داشته ام
تجربه آشپزی ندارم
متاسفانه تا امروز نمی دانم آدم چطور غذا می پزد ! اما غذای مورد علاقه ام آبگوشت است ، تنها عطر سوپ گوشت در حال پختن برای من وطن است
خودکشی فرزندان
لیلا دختر کوچک اش سال ۱۳۸۰ وقتی ۳۱ ساله بود با داروی خواب آور و پسر کوچکترش علیرضا هم سال ۱۳۸۹ در ۴۴ سالگی با شلیک گلوله به زندگی خود پایان دادند
فرح می گوید لیلا در ۹ سالگی و علیرضا در ۱۲ مجبور به ترک ایران شدند ، وابستگی شدید این دو به پدرشان آنها را غمزده و مایوس کرد و دچار افسردگی شدند
من زندگی را انتخاب کردم
من موسیقی، هنر، نقاشی کردن، مدیتیشن و یوگا را دوست دارم، من واقعا هر چه را امتحان کردم تا بتوانم به زندگی ادامه بدهم. من دو مسیر داشتم یا باید سعی می کردم دید مثبتی به زندگی داشته باشم و یا خودم را بُکشم ، که من اولی را ترجیح دادم
بله، همسرم اشتباه کرد
در دوران حکومت همسرم، ما اشتباه کردیم، آنچه در زمان ما رخ داد بد بود، مشاوران اعلیحضرت و دولت اخطارها را ناشنیده گرفتند
شاه بیش از حد سرگم سیاست خودش بود و به آدم های عوضی اعتماد کرد و دست بسیاری از ژنرال ها و کارمندان بلند پایه را باز گذاشت
آهنگ مورد علاقه
یک آهنگی هست بنام «مرغ سحر» که محمدرضا شجریان می خواند ، من خیلی این آهنگ را دوست دارم ، البته خواننده های زیادی هستند که آهنگ هایش را گوش می کنم
یک سگ دارم و محل زندگی
من یک سگ دارم که بتازگی سال ۱۴۰۰ نوه ام «نور» به من هدیه داده است ، سگی که ۱۷ سال با من بود چند سال پیش مرد و من جرات پیدا نکردم سگ دیگری بیاورم
سعی می کنم دو ماه در بهار و دو ماه در پاییز هر سال را در آمریکا کنار فرزندانم رضا و فرحناز و ۴ نوه ام بگذارنم و باقی ایام در فرانسه و پاریس هستم
ثروت ما !
درباره ثروت خصوصی عظیم ما حرف های بی معنی زیادی زده می شود ، من امروز با کمک کسانی زندگی می کنم که به من نزدیک هستند!