با وجودی که بانوان حق حضور در سالنهای سینما را نداشتند، اما تماشای فیلمها برای عدهای خاص از خانمها آزاد بود. آنها زنهای دربار بودند که از سال۱۲۸۶ اجازه تماشای فیلم را در خانهها یا دربار پیدا کردند
روزگاری سینما رفتن برای خانمها ممنوع بود و هیچ بانویی جرأت نمیکرد از کنار سالنهای سینما رد شود؛ چه رسد به اینکه بخواهد وارد سینما شده و فیلم ببیند، چون نه تنها مسئولان سینما، بلکه تماشاچیها با جنجال او را بیرون میکردند.
نخستین سالنهای سینمای کشورمان در کوچه و خیابانهایی ساخته شدند که امروزه در منطقه۱۲ قرار دارند. شهروندان تهرانی هم برای تماشای فیلم به خیابانهای لالهزار، فردوسی و چراغگاز، میدان حسنآباد و سرچشمه میآمدند. حالا بیشتر سینماها مثل تابان، رکس، ونوس، خورشید و… متروکه شده و خاک میخورند یا اینکه به انبار اجناس الکتریکی تبدیل شدهاند.
اولین کسی که برای ساخت سینما همت کرد، «میرزا ابراهیمخان صحافباشی» بود که مغازه آنتیک فروشیاش در سهراه مهنا خیابان لالهزار قرار داشت. او مهرماه سال۱۲۸۳ در حیاط پشتی مغازهاش تالاری ساخت تا ساکنان تهران قدیم برای تماشای فیلم به آنجا بروند. استقبال برای دیدن فیلم بسیار زیاد بود، اما صحافباشی اجازه ورود خانمها را به تماشاخانه نداد.
«مهدی ایوانف» معروف به «روسیخان» هم که ۳سال پس از صحافباشی اقدام به پخش فیلم در عکاسخانهاش در خیابان علاءالدوله (فردوسی) کرد، فقط پذیرای آقایان بود و به زنها اجازه ورود به تماشاخانهاش را نداد. همین عوامل باعث شد تا منع ورود زنها به سالن سینما، به قانونی نانوشته در آن روزگار تبدیل شوددر حالی که ورود بچهها و آقایان به سینما آزاد بود.
نمایش خصوصی فیلم برای بانوان خاص
با وجودی که بانوان حق حضور در سالنهای سینما را نداشتند، اما تماشای فیلمها برای عدهای خاص از خانمها آزاد بود. آنها زنهای دربار بودند که از سال۱۲۸۶ اجازه تماشای فیلم را در خانهها یا دربار پیدا کردند.
این امکان را روسیخان برایشان فراهم کرد و شبها دستگاه سینماتوگراف خود را زیر بغل میزد و به اندرونی یا خانه زنهای دربار میبرد تا به این واسطه سرگرم شوند. تعدادی از زنان دربار هم در خاطرات خود به این موضوع اشاره کردهاند.
به عنوان مثال، «مهرماه فرمانفرماییان» دختر «عبدالحسین میرزا فرمانفرما» و از شاهزادههای سرشناس دوره قاجار در خاطراتش نوشته است: «اولینباری که سینما را دیدم، منزل برادرزادهام هما خانم تاجالملوک از فرزندان سالار لشکر بود. در منزل ایشان دستگاه سینمای کوچکی داشتند که با دست کار میکرد.
به خاطر دارم یک شب زمستان بود و دستگاه سینما را روی کرسی گذاشته بودند و روی پرده کوچکی فیلم چارلی چاپلین را نمایش میداد.» البته فرمانفرماییان در خاطره دیگری به دیدن فیلم در منزل خودشان اشاره کرده که پدرش دستگاه سینما را به خانه آورده بود.»
وقتی خبر رسید که برخی از زنها در خانههایشان امکان دیدن فیلم را پیدا کردهاند، بقیه بانوان هم تقاضای خود را اعلام کردند، اما باز هم اجازه این کار داده نشد و بعدها نیز اعلام شد زنها اجازه ندارند هر نوع فیلمی را ببینند. همان زمان، سانسور فیلمها هم شروع شد و مهر ماه فرمانفرماییان در خاطراتش اشاره کرده که متصدی دستگاه در بخشهایی از فیلم، دست خود را جلوی دهانه دستگاه نگه میداشت تا بخشهایی از فیلم را نبینند.
گردهمایی بانوان برای تماشای فیلم
سالها گذشت تا اینکه خانمها اجازه تماشای فیلم را پیدا کردند، البته اینطور نبود که همانند آقایان بتوانند به سالنهای سینما بروند. این فیلمها در مکانهای خاصی مثل مدرسه، پارک یا هتل پخش میشد که حتی یک تماشاچی مرد در آن حضور نداشت.
اولین جایی هم که خانمها به صورت رسمی برای تماشای فیلم دورهم جمع شدند، جمعه ۲اردیبهشت سال۱۲۸۹ در پارک اتابک بود. آن زمان طی یک فراخوان، از خانمها دعوت شد تا برای شرکت در نخستین مجلس سینماتوگراف زنانه به پارک میرزاعلی اصغرخان اتابک بروند.
این گردهمایی را «انجمن خواتین ایرانی» ترتیب داد که اعضای آن جمعی از زنهای روشنفکر و برجسته مشروطهخواه بودند. نکته جالب اینکه بلیتهای فیلم که ۴۰۰تومان بود و از ۵۰۰زن تماشاچی جمع شد، صرف توسعه یتیمخانه، مریضخانه و مدارس دخترانه گردید.
مدارس هم از محلهایی بود که بانوان در آنها حضور پیدا و فیلم نگاه میکردند. سال۱۳۰۴ در مدرسه «مرضیه نوباوگان» و سال۱۳۰۵ هم فیلمی به مدت ۶شب در مدرسه «نسوان» پخش شد.
ساخت سینما مختص بانوان
میتوان گفت فردی به نام «خانبابا معتضدی» که همانند روسیخان در مجالس خصوصی و خانوادگی اقدام به پخش فیلم میکرد، نخستین کسی بود که سینماهای زنانه را راهاندازی کرد. او سینما «خورشید» را با مشارکت فردی به اسم اردشیرخان (آرتاشس پاتماگریان) در خیابان فردوسی راه انداخت که روزهای فرد به زنها اختصاص داشت.
سپس با مشارکت «کلنل علینقی وزیری»، ۲اردیبهشت سال۱۳۰۷ در مدرسه عالی موسیقی که در خیابان لالهزار قرار داشت، سالن سینمایی به اسم «صنعتی» ساخت که ۸مهر سال۱۳۰۷ آتش گرفت و از بین رفت. وزیری، فرزند «بیبی خانم استرآبادی» از زنان مشروطهخواه و بنیانگذار اولین مدرسه موسیقی در کشور بود.
معتضدی پس از آن سینما تئاتر «پری» را دی سال۱۳۰۷ با مشارکت بانویی به اسم «سانتنیک آقابابیان» معروف به «مادام ساتوپری آقابابوف» در خیابان مخبرالدوله راه انداخت. «سعید نفیسی» پژوهشگر ادبیات فارسی و تاریخنگار گفته است؛ مادام ساتوپری بعد از ساخت سینما، اسم خود را هم پری گذاشت تا بهاین واسطه علاقه و ارادت خود را به جامعه ایرانی اعلام کند.
همان زمان معتضدی تصمیم به راهاندازی سینما «تمدن» در خیابان اسماعیلبزاز گرفت که در محله مولوی قرار دارد. فردی به نام «علی وکیلی» هم که سالن سینمای حرفهای و مجهزی در سفر به بغداد دیده بود، یکی از تالارهای بزرگ گراند هتل را در لالهزار اجاره و «گراند سینما» را راهاندازی کرد.
او مؤسس «سینما زرتشتیان» در مدرسه دخترانه زرتشتیان هم هست که اسفند سال۱۳۰۶ در خیابان سیتیر فعلی راهاندازی شد. از این سالن سینما در تبلیغهای آن زمان به عنوان «بزرگترین و قشنگترین سینمای طهران برای خانمها» یاد شده است.
نگرانی آقایان از حضور زنها در سینما
علی جواهرکلام» نویسنده و پژوهشگر با توصیف طنزگونهاش از روزهایی که بانوان بهتنهایی به سینما میرفتند، گفته است: «وقتی که سینما (فیلم) تمام میشد، پشت در سینما خیلی تماشایی بود. نوکرها با لاله (چراغ) دنبال خانمها آمده بودند و شوهرها بچههای شیری را در بغل گرفته، انتظار والده آقامصطفی! را داشتند.
بعضی از مردهای بیانصاف هم همان در سینما دخل خانم را میآوردند کهای نانجیب چرا بیاجازه تماشاخانه آمدهای؟ گاهی هم زن و شوهر از همانجا برای طلاق و طلاقکشی پیش ملای محل میرفتند. این پیشآمدها سبب شد که علمای تهران شرحی به رئیسالوزرای وقت نوشته، تقاضا کردند زنها از دو ساعت به غروب مانده، وارد خیابان لالهزار نشوند و حتی از رفتن به سینما منع شوند.»
سینمادارها هم برای رفع نگرانی خانوادهها، از نیروهای آژان برای برقراری نظم در اطراف تماشاخانههای خود استفاده و بیشتر اوقات در تبلیغ فیلمهایشان عنوان میکردند که سالنهایشان فضای مناسبی برای زنها داشته و فیلمها هم نکات آموزنده دارند. برخی از مالکان سینما از جمله «زرتشتیان» هم از کارمندان و خدمه زن استفاده میکردند تا نگرانی مردها را از بین ببرند.
ظهور سینماهای مختلط
باوجودی که سالنهای مخصوصی برای فیلم دیدن زنها ساخته شد، اما استقبال از آنها بسیار کم بود. علی وکیلی در خاطراتش از افتتاح سینما «زرتشتیان» گفته است: «روزهای اول و دوم هیچ مشتری نداشتیم. حتی یک خانم هم نیامد احوالمان را بپرسد! آخر در آن دوره، زنها مثل امروز نبودند.
جز پول حمام و چادر و چاقچور (شلوار گشاد و بلند زنانه)، پول دیگری از شوهر خود نمیگرفتند و بهاصطلاح از نظر مالی تحت فشار قرار داشتند.»
بنابه گفته وکیلی، یکی از موانعی که سبب میشد زنها نتوانند به سینما بروند، نداشتن پول برای خرید بلیت سینما بود. بیشتر مردها هم پولی برای دیدن فیلم به زنهایشان نمیدادند، چون این کار را تفریح دانسته و در زندگیشان امری ضروری نمیدیدند.
در چنین شرایطی، مالکان سینما اقدام به ارائه بلیت رایگان، اضافی یا تخفیفدار کردند که به گفته وکیلی کارساز هم بود: «با رفقا مشورت کردم. عقلهایمان را روی هم گذاشتیم و تصمیم گرفتیم که برای جلب خانمها، مدتی بلیت رایگان بدهیم. مفتی بودن بلیتها، آنها را خیلی زود و حتی بیشتر از آقایان به طرف سینما جلب کرد و کمکم به این تفریح سودمند و مفید عادت کردند.» او حتی با تبلیغ فیلم در روزنامههای ایران و اطلاعات، از بانوان میخواست نسخهای از روزنامهها را به باجه فروش بلیت داده و در ازای آن بلیت رایگان بگیرند.
با این وجود، مهمترین دلیلی که سبب میشد بانوان کمتر به سمت سالنهای سینما بروند، مسائل شرعی بود و در جامعه اینطور بر زبانها افتاده بود که فضای سینما مناسب نیست و برای دخترها و زنها حرام است. اینگونه بود که کمکم سینماهای زنان تعطیل شدند و سینمادارها به فکر افتادند تا امکان حضور زنان در کنار مردان را فراهم کنند.
اینبار هم علی وکیلی دست به کار شد و ۷شهریور سال۱۳۰۷ گراند سینما را در لالهزار به این منظور اختصاص داد. البته او در خاطراتش عنوان کرده که خانمها باید یکطرف و مردها در طرف دیگر سالن مینشستند و فیلم را تماشا میکردند.
حتی درهای جداگانه برای رفتوآمد آنها تعیین شده بود و خانمها از در «گراند سینما» و آقایان از در «گراند هتل» وارد سالن میشدند. این روزها هم سپری و کمکم حضور زنها در سینما به امری عادی تبدیل شد.
گورستان سینماها در منطقه۱۲
نزدیک به ۱۲۰سال از ساخت سالنهای سینما در منطقه۱۲ گذشته است. آن زمان که تب سینما بالا گرفت، نهتنها تهرانیها، بلکه مسافرهایی که از روستاها و شهرهای مختلف به پایتخت میآمدند، حتماً سری به سینماهای این منطقه میزدند و فیلم ندیده از این شهر بیرون نمیرفتند.
در قدم به قدم خیابان لالهزار، سالنهای سینما وجود داشت و حتی کسبه این معبر قدیمی، شبها در فضای باز مغازه یا حیاط خانههایشان، پرده چلواری آویزان میکردند و فیلم نمایش میدادند. گاهی اوقات تعداد تماشاگرها به قدری زیاد میشد که کل خیابان بسته شده و ساعتها پشت در سینما به انتظار پایان سئانسها مینشستند تا نوبتشان شود.
حالا میتوان به این بخش از پایتخت بهخصوص خیابان لالهزار، لقب گورستان سینماها را لقب داد که سالهاست خاموشی و تعطیلی را اکران کرده و از روی پرده برنمیدارند.