اعلامیه امام خمینی(ره) به مناسبت سومین جنگ اعراب و اسرائیل؛ مهرماه ۱۳۵۲
بسم الله الرحمن الرحیم
در این موقع که آتش جنگ بین مسلمین و کفّار صهیونیست شعلهور است و ملت اسلام برای احقاق حق خود از اسرائیل غاصب، جان بر کف نهاده، در میدانهای نبرد فداکاری میکنند، به امر شاه، دولت ایران به مناسبت سالروز جشن دوهزار و پانصدساله در سراسر کشور جشن بپا کرده است؛ جشن برای شاهان خونخواری که نمونه آنان امروز مشهود است. مسلمین برای مجد و عظمت اسلام و آزادی فلسطین در خاک و خون میغلتند، ولی شاه ایران برای رژیم مبتذل شاهنشاهی جشن و سرور بپا میکند. همزمان با دفاع ملت بزرگ اسلام و عرب از نوامیس اسلام و مسلمین، به امر این مردِ خبیث، به مدارس اسلامی دختران ایران هجوم برده، هتک محترمات را نموده، از آنان سلب آزادی کردهاند. هنگامی که دشمنان اسلام، کشورهای اسلامی را تهدید میکنند و مردانی غیور برای دفاع و احقاق حقوق خود، مردانه بپاخاستهاند، شاه ایران با صحنهسازی در سراسر ایران تظاهرات راه انداخته، با امضای روحانینمایان درباری و ساخته دست سازمانهای اوقاف و امنیت، به اسم علمای اسلام، تلگرافات تبریک صادر مینماید.
در شرایطی که مسلمین برای آزادی فلسطین و سرزمینهای خود جانفشانی میکنند، شاه جمعیت کثیری از علماء، فضلاء و اساتید برجسته حوزههای علمیه و بسیاری دیگر از روشنفکران ایرانی را به زندان و تبعید کشیده و تحت وحشیانهترین شکنجهها قرار داده است. میتوان گفت که این صحنهسازیها و دستگیریها برای سرگرم کردن ملت ایران به مصیبتهای خود و دور نگهداشتن اذهان از جنگ ملت اسلام با اسرائیل است. وحشت از گسترش مبارزه و ایجاد همآهنگی بین کلیه طبقات، و پشتیبانی قاطبه ملت مسلمان ایران از جنگ عادلانه مردم عرب است که موجب شده شاه دست به زندان و تبعید غیرقانونی و بدون جهت علماء و روشنفکران بزند، تا مبادا اعتراض کنند که چرا رژیم ایران در این امر حیاتی که برای مسلمین پیش آمده بیتفاوت است؟؟ و یا از اسرائیل طرفداری میکند؟؟ و با اینکه اکثریت قریب به اتفاق دولتهای اسلامی و بسیاری از دولتهای غیر اسلامی از اعرابِ در حال جنگ پشتیبانی کردهاند، دولت ایران و شاهِ بیحیثیت، روی سرسپردگی به آمریکا و اظهار تبعیت هر چه بیشتر، به ظاهر ساکت و در واقع طرفداری از اسرائیل میکنند. این شاه ایران است که دست اسرائیل را در سراسر ایران باز گذاشته و اقتصاد ایران را به خطر انداخته است و بنا به نوشته بعضی از جراید خارجی افسران ایرانی را برای دیدن تعلیمات به اسرائیل میفرستد.
این شاه است که نفت ایران را به دشمنان اسلام و بشریت تسلیم کرده تا در جنگ با مسلمین و اعراب غیور به کار برند و با قرارداد رسوای اخیر و افزایش استخراج نفت، به مبارزه علیه کشورهای نفتخیزی که میخواهند از حربه نفت علیه آمریکا استفاده کنند، برخاسته است. و بالاخره این غارتگریها، خریدن میلیاردها دلار اسلحه و جشنهای کمرشکن و پی در پی شاه است که موجب بالارفتن هزینه زندگی و گرانی سرسامآور اجناس گردیده، ایران را به قحطی سیاه تهدید میکند. من بیم آن دارم که میلیاردها دلار اسلحهای را که از اربابان جهانخوار خود خریداری نموده و با خرید آن ایران را به ورشکستگی کشانده، اکنون به اسرائیل بفرستد. من خوف آن دارم که ارتش ایران را با مهمّاتی که به قیمت قحطی و گرسنگی و بالاخره خون مردم محروم ایران به دست آورده، مجبور کند که قلوب گرم و پر احساس مجاهدین اسلام را هدف قرار دهند. من از این خدمتگزار بیچون و چرای آمریکا برای جهان اسلام احساس خطر میکنم. اکنون بر ملت محترم ایران است که این جبّار را از این جنایات بازدارند. و بر ارتش ایران و صاحبمنصبان است که بیش از این تن به ذلّت ندهند و برای استقلال وطن خود چارهجویی کنند.
وظیفه ملت غیور ایران است که از منافع آمریکا و اسرائیل در ایران جلوگیری کرده و آن را مورد هجوم قرار دهند، هر چند به نابودی آن بیانجامد. وظیفه علماء اعلام و مبلّغین است که جرائم اسرائیل را در مساجد و محافل دینی به مردم گوشزد کنند. علماء اعلام و ملت شریف ایران نباید در این امر ساکت باشند، و لازم است از هر طریق ممکن شاه را وادار کنند که در صف مسلمانان قرار گیرد و از خیانت بیشتر به قرآن و پیروان آن پرهیزد؛ و جنایات این عفریت خونخوار را بیش از پیش برملا سازند تا چهره باطنی او بهتر روشن گردد؛ و اگر یهود ایران برای کمک به اسرائیل مشغول فعالیت باشند -چنانکه هستند و بیشک از کمک شاه هم برخوردار میباشند- بر ملت ایران است که از آن جلوگیری کنند؛ و برای مجاهدینی که در آتش و خون به سر میبرند صندوق اعانهای باز نمایند و از هیچ کوششی خودداری نورزند. اینجانب کراراً خطر اسرائیل و عمّال آن را که در رأس آنها شاه ایران است، گوشزد کردهام. ملت اسلام تا این جرثومه فساد را از بن نکنند، روی خوش نمیبینند، و ایران تا گرفتار این دودمان ننگین است روی آزادی نخواهد دید. از خداوند متعال نصرت مسلمین و خذلان اسرائیل و عمّال سیاه آن را خواستارم.
روحالله الموسوی الخمینی – ۱۶ رمضانالمبارک ۱۳۹۳[برابر با ۲۲ مهر ۱۳۵۲]