پنجمین دوره مجلس شورای ملی به طرحی رای داد که طبق آن ضمن حفظ سالروز هجرت پیامبر از مکه به مدینه به عنوان مبنای محاسبه تقویم شمسی، اسامی ماه های تقویم از نام های پارسی باستان به نام های کنونی تغییر پیدا کرد.
به گزارش تاریخ ما، یازدهم فروردین نود و نهمین سالروز تصویب قانون اصلاح تقویم در پنجمین دوره مجلس شورای ملی در سال ۱۳۰۴ است.
این مجلس در چهارمین نوروز قرن چهاردهم شمسی قانونی به تصویب رساند که به موجب آن سال رسمی کشور، هجری شمسی و نخستین روز سال، اول بهار تعیین شد.
قانون مذکور مبدأ تقویم هجری شمسی ایرانیان را هجرت رسول مکرم اسلام (ص) از مکه به مدینه تعیین کرد.
طبق این قانون ماههای فروردین، اردیبهشت، خرداد، تیر، مرداد، شهریور، مهر، آبان، آذر، دی، بهمن و اسفند جایگزین ماههای حَمَل، ثور، جوزا، سرطان، اَسَد، سُنبُله، میزان، عَقرب، قوس، جُدَی، دَلوْ و حوت شد.
مدت زمان ماهها طبق قانون مذکور در شش ماه اول سال ۳۱ روز، در پنج ماه بعدی ۳۰ روز و ماه آخر ۲۹ روز تعیین شد.
تعداد روزهای ماه آخر در سالهای کبیسه ۳۰ روز تعیین شد و کلیه ادارات، مؤسسات و شرکتهای دولتی و خصوصی و اصناف و بازاریان موظف شدند قانون جدید را مبنای مراودات سیاسی و اجتماعی و تبادلات اقتصادی قرار دهند.
این تقویم تا قبل از تغییر مبنای تقویم از شمسی به شاهنشاهی در سال ۱۳۵۴، تقویم رسمی کشور بود اما بر اساس فرمان محمدرضا پهلوی از اسفند ۱۳۵۴ تا شهریور ۱۳۵۶ تقویم شاهنشاهی جایگزینش شد.
ریشه تغییر
تقویم هجری شمسی ایرانیان در ابتدا تقویم «برجی» نام داشت اما رسمی نبود و فقط در تقویمهای قدیمی و در امور گمرکات و مالیه کشور کاربرد داشت تا این که در سال ۱۲۸۸ میرزا عبدالحسینخان شیبانی ملقب به وحیدالملک نماینده مردم تهران در دومین مجلس شورای ملی طرحی با موضوع قید تاریخ کلیه معاملات و مبادلات مشترکه عمومی را از تاریخ قمری به هجری شمسی برجی پیشنهاد کرد.
پیشنهاد مبتکر تغییر تقویم رسمی ایران از هجری قمری به خورشیدی در ماده سه قانون محاسبات عمومی مصوب دوم اسفند ۱۲۸۹ پذیرفته شد و تقویم هجری شمسی برجی به عنوان مقیاس رسمی زمان در محاسبات دولتی تصویب شد.
۱۴ سال بعد و در اواخر سال ۱۳۰۳ هجری شمسی برجی، تعدادی از نمایندگان پنجمین دوره مجلس شورای ملی طرحی تهیه کردند که طبق آن نام ماههای عربیِ متداول در تقویم برجی به نامهای فارسی تغییر کرد و نام سالها در دوره ۱۲ حیوانیِ رایج نیز متروک شد.
در ادامه تغییرات تقویم رسمی کشورمان، یکی دو ماه بعد در صد و چهل و هشتمین نشست پنجمین دوره مجلس شورای ملی ایران که مصادف بود با شب سهشنبه ۱۱ فروردین ۱۳۰۴، قانونِ تبدیل بروج به ماههای فارسی از نوروز ۱۳۰۴ به تصویب رسید و تقویم هجری شمسی جایگزینش شد.
متن قانون مذکور به شرح زیر بود: قانون تبدیل بروج به ماههای فارسی از نوروز ۱۳۰۴ خورشیدی (شمسی) – مصوب شب ۱۱ فروردین ماه ۱۳۰۴ شمسی.
ماده اول- مجلس شورای ملی تصویب مینماید که از نوروز ۱۳۰۴ تاریخ رسمی سالیانه مملکت به ترتیب ذیل معمول گردد و دولت مکلف است که در تمام دوایر دولتی اجرا نماید:
مبدا تاریخ سال هجرت حضرت خاتمالنبیین محمدبنعبدالله صلواتالله علیه از مکه معظمه به مدینه طیبه، آغاز سال روز اول بهار، سال، کماکان شمسی حقیقی و اسامی و تعداد روزهای هر ماه شامل فروردین تا شهریور ۳۱ روز تمام، از مهر تا بهمن ۳۰ روز تمام و اسفند ماه نیز ۲۹ روز تمام می باشد.
تبصره- در سالهای کبیسه اسفند ۳۰ روز خواهد بود.
ماده دوم- ترتیب سالشماری خطا و ایغور که در تقویمهای سابق معمول بود از تاریخ تصویب این قانون منسوخ است.
دخل و تصرف رضا شاه
اگر چه مبدا تاریخ شمسی ایرانیان همانند سال قمری کشورهای عربی، هجرت حضرت محمد (ص) از مکه به مدینه بود و این مبدا وجه مشترک بین عرب و عجم بود اما به گواه اسناد به جا مانده از پهلوی اول، رضاشاه با تبعیت از آتاتورک شاه عثمانی که تقویم جمهوری ترکیه را از قمری به میلادی تغییر داد، رضا پهلوی تقویم ایران را از قمری به شمسی تغییر داد.
یک دهه بعد رضا شاه پهلوی در فرمانی رسمی ثبت تاریخ قمری در مکاتبات اداری را ممنوع کرد. وی استفاده از تقویم قمری را با نوشتن این فرمان که «نظر به این که تاریخ رسمی کشور برای ماههای شمسی تنظیم شده است از فروردین ۱۳۱۴ تمام دوایر دولتی مکلف به اجرای آن هستند بنابراین لازم است که از تاریخ وصول این متحدالمآل در کلیه اسناد معاملات رسمی و نوشتجات تاریخ شمسی را قید و از ذکر تاریخ قمری مطلقا خودداری نمایید.» ممنوع کرد.
حسین مکی نویسنده و نماینده چند دوره مجلس شورای ملی به نقل از عباس مسعودی روزنامه نگار و نماینده مجلس شورای ملی در دوران پهلوی، نوشت: «… اگر جنگ دوم جهانی پیش نیامده بود، شاید رضا شاه مانند ترکیه تقویم رسمی ایران را از شمسی به میلادی تبدیل میکرد و روز تعطیل را از جمعه به یکشنبه تغییر میداد.
… به طوری که گفته بود تغییرات دیگری از این قبیل میخواست بدهد که به واسطه قیام عمومی مردم و خروج از کشور ناکام ماند.»