فتح ماندگار / ۲۲
عجز و ناله فرمانده بعثیها در جبهه جنوب
سرتیپ النعیمی، فرمانده عملیات جبهه جنوب، اشک از چشمانش جاری بود و آرزو میکرد که کاش گلولهای به سینه او اصابت میکرد و او را از نفس میانداخت. او با آه و ناله، از افسران استمداد میکرد: به من بگویید چه پاسخی به سرورمان صدام بدهم؟ به وزیر دفاع چه جوابی بدهم؟
به گزارش تارنمای مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، بهرهگیری از انگیزههای دینی و میهنی برای آزادسازی خرمشهر، طراحی مناسب و برنامهریزیشده، انسجام ارتش و سپاه، سرعت عمل، راهکار عبور از رودخانه، گستردگی منطقه نبرد، تأثیرات منطقهای و بازتاب جهانی، عواملی هستند که زوایای گوناگون نبرد بیتالمقدس را نسبت به سایر نبردهای دوران ۸ سال جنگ تحمیلی متمایز میکنند و باعث میشود که نبرد بیتالمقدس و آزادی خرمشهر قله افتخارات هشت سال دفاع مقدس محسوب شود.
مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، مصمم است با تکیهبر آثار و اسناد موجود در این مرکز، همزمان با سالروز آغاز این عملیات غرورآفرین، جلوههای شکوه مقاومت و پایداری این حماسه عظیم را به روایت فرماندهان و رزمندگان حاضر در عملیات، در چندین شماره منتشر کند.
اما در این بین گاهی اوقات بیان توانمندیها و شجاعتهای رزمندگان اسلام در جبهه نبرد، از زبان فرماندهان بعثیها نیز جذاب و خواندنی است و بیانکننده حقایق و واقعیتهای درماندگی دشمن در برابر اراده رزمندگان ایرانی است که به یک مورد از آن در این عملیات غرورآفرین اشاره میشود:
روایت سرهنگ رضا الصبری از عقبنشینی لشکر ششم عراق از محور قرارگاه قدس
عرض رودخانه کرخه کور بسیار اندک بود و ما با ایجاد موانع و استحکامات سعی میکردیم موانع طبیعی را تقویت کرده و هرگونه عبور از این خطوط را غیرممکن سازیم.
ایرانیها پس از عبور از رودخانه کارون توانستند مناطق تحت سلطه ما را با خطر مواجه سازند و با حملاتی برقآسا، دومین خاکریز نیروهایمان بعد از کارون را هم به تصرف خود درآورند.
لشکر پنجم به فرماندهی سرهنگ ستاد، الحیالی به سمت محور مذکور حرکت کرد. این لشکر، نیرویی زرهی بود. لشکر یازدهم پیاده نیز مأمور همراهی با آنها شد. این نیروها طی جنگ سختی توانستند از پیشروی رزمندگان ایرانی جلوگیری کنند.
نیروهای ایرانی مجبور به توقف و ناچار به عقبنشینی به آنسوی کارون شدند اما از جانب دیگر توانستند کلیه مواضع عقبه نیروهای ما در خرمشهر را به سلطه خود درآورند و پشت ما را خالی کنند.
باوجود برتری ما در این قسمت از عملیات، از پشت سر، کلیه تماسهای امدادی ما قطعشده بود. به همین خاطر سرتیپ ستادالنعیمی گفت درگیریهای جدید و ادامه آنها برایمان گران تمام میشود و دستور توقف عملیات را صادر کرد اما فرمانده تیپ ۶۰۳ که دچار رؤیای دریافت مدال و هدایای شجاعت شده بود، بدون آگاهی و هوشیاری لازم، دست به هجوم زد و در همان ابتدای کار در دام گلولههای آتشین نیروهای ایرانی افتاد و هلاک شد.
رزمندگان ایران اسلامی، به فتح این محورها قانع نشدند و سعی در گسترش دامنه عملیات در منطقه داشتند و با این سیاست و شیوه به موفقیتهایی دست یافتند، چنانکه در عمق هفده کیلومتری، دست به اجرای عملیات زدند.
این درگیریها آنها را متحمل خسارات و تلفات کرده بود زیرا منطقه هموار برای مانور دادن نیروهای زرهی و تانکهای ما بسیار مناسب بود و توانستیم آنها را متوقف کنیم. البته فرمانده لشکر ششم مرتکب حماقت شد و ایرانیها را دستکم گرفت و برای به دست آوردن پیروزی نهایی بر ایرانیها و نابود کردن کامل حرکات آنان، دست به حمله و حرکت بهسوی خطوط ایرانیها زد اما همان لحظه رزمندگان ایرانی چنان جهنمی بر سر او و افرادش فرو ریختند که طعم تلخ ناکامی را چشید و درخواست نیروی کمکی کرد.
نیروی کمکی نیز هیچ موفقیتی برایش نداشت و تانکها و نفربرهای مشتعل، تمام منطقه را پر کرد و انهدام نیروهای پشتیبانیکننده نیز به لیست بدبختیها و ناکامیهایمان افزوده شد.
سرتیپ النعیمی، فرمانده عملیات جبهه جنوب که در قرارگاه عملیات، به خواندن گزارشها مشغول بود، اشک از چشمانش جاری بود و آرزو میکرد که کاش گلولهای به سینه او اصابت میکرد و او را از نفس میانداخت. او که فرمانده بزرگترین نیروی جنگی عراق بود، با آه و ناله، از افسران استمداد میکرد: به من بگویید چه پاسخی به سرورمان صدام بدهم؟ به وزیر دفاع چه جوابی بدهم؟
در همین لحظه، فرمانده لشکر ششم، از فرمانده سپاه سوم درخواست اجازه عقبنشینی کرد. آری عقبنشینی، کلمهای که در قاموس نظامی عراق، نامفهوم بود. صدام حسین پیشازاین گفته بود: عراقیها با کلمهای به نام عقبنشینی آشنا نیستند و تنها پیشروی را میشناسند، حالآنکه این جنگ، کلمه عقبنشینی را به قاموس ما افزود.
بار دیگر فرمانده لشکر ششم، از فرمانده سپاه سوم عراق درخواست صدور اجازه عقبنشینی کرد و مخصوصاً یادآور شد که ایرانیها در تمامی مناطق کرخه، روستای جفیر، هویزه و پادگان حمید، به مواضع ما نزدیک شدهاند.
سرانجام طی یک گزارش محرمانه، پاسخ مثبت فرماندهی کل در مورد عقبنشینی صادر شد و در زیر آتش سنگین توپخانه ایران و فریادهای اللهاکبر و یا حسین رزمندگان ایران اسلامی، لشکر ششم زرهی عراق عقبنشینی کرد و حزب بعث طی یک بیانیه، این حرکت را یک عقبنشینی تاکتیکی عنوان کرد.
در کنار لشکر ششم، نیروهای لشکر چهارم و سایر قوا و واحدهای جیش الشعبی نیز از منطقه گریختند. گویا همه آنها در انتظار صدور فرمان عقبنشینی بودند.
البته قصد تقویت و تمرکز نیروها برای دفاع از خرمشهر بیتأثیر در صدور فرمان عقبنشینی از سایر نقاط منطقه نبرد نبود و مناطق تخلیهشده در قیاس با خرمشهر ارزش چندانی نداشتند، لذا برنامهریزی برای حراست و حفاظت از خرمشهر بهسرعت شروع شد.
منبع:
کیهان پناه، امیرحسین، اطلس نبرد بیتالمقدس، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی: مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، تهران ۱۳۹۶، ص ۵۳