• خانه
نکات‌پرس
یکشنبه, اردیبهشت ۲۱, ۱۴۰۴
بدون نتیجه
مشاهده تمام نتایج
بدون نتیجه
مشاهده تمام نتایج
نکات‌پرس
بدون نتیجه
مشاهده تمام نتایج

هدیه امام رضا (ع)

۱۴۰۳/۰۲/۳۰
در نکات دیگران
مدت زمان مطالعه: 1 دقیقه
هدیه امام رضا (ع)


۱۴۰۳/۰۲/۳۰

به مناسبت میلاد باسعادت ثامن‌الحجج؛

هدیه امام رضا (ع)

رمضان الله وکیل گفت: در طول راه با امام رضا (ع) درد دل می‌کردم و می‌گفتم در این مدت پس از جنگ، هرچه کار سخت بود، به من واگذار شد و مدت زیادی دور از خانواده بوده‌ام.الآن دیگر شما مرا دست‌خالی برنگردانید.

به گزارش تارنمای مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، حاج رمضان الله وکیل؛ مسئول تدارکات تیپ‌های ۴۴ قمر بنی‌هاشم (ع) و ۹۱ بقیه‌الله (عج) در دوران دفاع مقدس و از فعالان پشتیبانی جنگ، در بخشی از کتاب خاطرات خود با عنوان «موقعیت الله وکیل» به بیان اقدامات ارزشمند جهادی خود پس از وقوع زلزله اسف‌بار منجیل و رودبار، بعد از جنگ تحمیلی و همچنین عنایت و تفضل خورشید هشتم ولایت به ایشان پرداخته که به مناسبت سالروز میلاد باسعادت امام رئوف علی بن موسی‌الرضا (ع) منتشر می‌شود:

در ۳۱ خرداد ۱۳۶۹، زلزله‌ای به بزرگی ۴/۷ ریشتر در شمال کشور رخ داد و به مردم شهرهای رودبار، منجیل و اطراف آن خسارات زیادی از نظر انسانی و مالی وارد شد. در منطقه زلزله‌زده، بیشتر روستاها تا صد در صد از بین رفته بود و مردم هم در زیر آوار مانده بودند. بلافاصله از اصفهان نیروهای هلال‌احمر و گروه‌هایی از واحد اورژانس راهی منطقه شدند.

آن زمان حجت‌الاسلام عباسعلی روحانی که نماینده امام (ره) در سپاه بود، به من گفت: قرعه به نام شما خورده است؛ کار ساخت دوپارچه آبادی (روستا) را می‌خواهیم به شما واگذار کنیم.

من پیش‌بینی‌های لازم را کردم و یک دستگاه لودر، یک دستگاه بیل مکانیکی، یک دستگاه بلدوزر و یک گریدر به‌علاوه تانکرهای سیار آب، سوخت، خودرو، ژنراتور برق، موتورسیکلت، چادر و … آماده کردم. سپس آقای روحانی گفت: قرار ما پس‌فردا ساعت شش صبح، ورودی شهر رودبار.

آقای روحانی خیلی دقیق بود؛ رأس ساعتی که قرار گذاشته بودیم، در محل حاضر شد. آن روز یک هفته بعد از زلزله بود. حجت‌الاسلام شیخ عباسعلی روحانی، بازماندگان دو روستایی را که بازسازی آن‌ها به ما گذاشته‌شده بود، جمع کرد و گفت: این آقایانی که همراه بنده‌اند، برای کمک به شما آمده‌اند و ظرف ۴۵ روز همه خانه‌های شمارا ساخته، تحویل خواهند داد. خود شما هم باید به آن‌ها کمک کنید.

بنیاد مسکن یک الگو برای روستاها روی نقشه پیاده و یک مهندس نقشه‌خوان هم به منطقه اعزام کرده بود. این مهندس گفت: آقای الله وکیل! همه خریدها را من خودم انجام می‌دهم و شما پول‌هایی را که همراه آورده‌اید، تحویل من بدهید و بروید به کار خودتان برسید و هر هفته برای سرکشی تشریف بیاورید.

گفتم نه! من اجازه ندارم پول دست کسی بدهم! اجازه دهید تا در جلسه این فرمایش شما را مطرح کنم.

هنوز آقای روحانی در منطقه بودند. در دیدار بعدی روی زمین نشستیم و جلسه را تشکیل دادیم. ابتدا آقای روحانی با همه اتمام‌حجت کرد و گفت: هر چیزی که نیاز به خرید دارد و باید بابت آن وجهی پرداخت شود، توسط آقای الله وکیل خریداری می‌شود. ضمن اینکه آهن‌آلات و مصالحی هم که وارد کارگاه می‌شود، باید با نظر آقای الله وکیل و صدور حواله از انبار خارج شود.

بنابراین آقای الله وکیل هم باید خودش را برای عذاب الهی آماده کند، چون این اموال و هزینه‌هایی که در اختیار ایشان است، حق‌الناس و متعلق به مردم است. آقای الله وکیل! اگر دیناری از این پول‌ها حیف‌ومیل شود، باید پاسخگو باشید. خوراک و دیگر مایحتاج نیروها با سپاه است و حتی اگر خوراک نیروهایت دیرتر از موعد مقرر شد، حق نداری از این پول‌ها هزینه کنی.

به‌این‌ترتیب و با این اختیارات، من هم همه نیازها را در اسرع وقت تأمین می‌کردم تا بهانه‌ای به دست کسی نداده باشم. نیروی کار، لوله‌کش، آسفالت‌کار، بنا و کارگر ساختمانی را هم فوراً از قزوین به محل کار آوردم.

با توجه به اینکه همه منازلی که باید ساخته می‌شدند، یک نقشه داشتند، با ساخت اولین واحد، میزان هزینه برای سایر واحدها هم تا حدودی به دست آمد.

هنوز پس‌لرزه‌های زمین‌لرزه ادامه داشت ولی باوجود همه مشکلات ریزودرشتی که وجود داشت، طبق تعهدی که کرده بودم، در مدت چهل‌وپنج روز همه منازل این دو روستا که یک سالن متوسط، دو اتاق‌خواب، حمام و آشپزخانه داشت، گچ کاری و آماده تحویل شد.

تفاوت منازل ساخته‌شده این روستا با قبل از زلزله این بود که همه در یک ردیف کنار هم و با سازه‌های بتنی و مهندسی ساخته‌شده بودند و از یک الگو برای آن‌ها استفاده‌شده بود.

بعد از اتمام کار، آقای رضاشاه میرزایی را با عنوان جانشین خودم در منطقه معرفی کردم تا پیگیر امور باقی‌مانده باشد و خودم به همراه تجهیزات و امکانات به اصفهان برگشتم.

روز بعد از بازگشتم از رودبار، در حال تنظیم صورت‌حساب‌ها بودم که آقای روحانی بنده را خواستند. وقتی پیششان رفتم، بعد از احوال‌پرسی، از بابت اینکه کار را در اسرع وقت و با سرعت و کیفیت لازم انجام داده‌ام، تشکر کردند و قبل از این‌که بگویم در حال تنظیم صورت‌حساب‌ها هستم، پاکتی را از داخل کشوی میز خود بیرون آورد و به بنده داد.

پرسیدم: حاج‌آقا! داخل پاکت چیست؟ گفت: برو منزل و آماده شو با همسرت فردا شب راهی زیارت امام رضا (ع) شوید.

قبل از سفر یکی از دوستان که مثل من تا آن‌وقت بچه‌دار نشده بود، آمد و پیشنهاد داد: بیا هرکدام از مایکی از این بچه‌هایی را که پدر و مادرشان را در زلزله ازدست‌داده‌اند، به فرزندی قبول کنیم.

بغض گلویم را گرفت و گفتم اگر قرار باشد من فرزندی داشته باشم، خدا به خودم می‌دهد و اگر نخواهد، من هم راضی‌ام به رضای خدا.

اتاقی که در مشهد برای ما در نظر گرفته‌شده بود، در هتلی واقع در خیابان طبرسی بود. به‌محض ورود به اتاق، پنجره را باز کردم و گنبد طلایی حرم امام رضا (ع) به فاصله هفتصد متری به چشمم خورد. یک‌باره چشمانم پر از اشک شد و از همان‌جا دست‌به‌سینه ابراز ارادت کردم و سلامی دادم و به همسرم گفتم همه وسایل را به همین صورت که هست، بگذار باشد؛ اول به زیارت آقا علی بن موسی‌الرضا (ع) می‌رویم.

قبول کرد و بلافاصله از هتل خارج شدیم. در طول راه با امام رضا (ع) درد دل می‌کردم و می‌گفتم در این مدت پس از جنگ، هرچه کار سخت بود، به من واگذار شد و مدت زیادی دور از خانواده بوده‌ام.الآن دیگر شما مرا دست‌خالی برنگردانید.

چهار روز با دلی شکسته به پابوسی امام می‌رفتیم و به هتل برمی‌گشتیم. دو سه ماه گذشت، حاجت‌روا شدیم و برای اینکه مطمئن شویم، به‌اتفاق مادر و همسرم برای دریافت جواب آزمایش رفتیم. دل توی دلمان نبود. مادرم طاقت نیاورد و سراغ دکتر مسئول آزمایشگاه رفت و فوری خبر گرفت و با همسرم شاد و خندان پیش من آمدند و گفت: بلند شو آقای گرفتار! فکر دو تا شیرینی باش: الهی شکر همسرت دوقلو باردار است.

وقتی مادرم این خبر را به من داد، از شدت خوشحالی به گریه افتادم و سجده شکر به‌جا آوردم و از اینکه آن امام رئوف این‌گونه، گوشه چشمی به ما کرده بود، سر از پا نمی‌شناختم. بلافاصله هم یک جعبه دو کیلویی شیرینی خریدم و به هرکس در آزمایشگاه بود، تعارف کردم.

همسرم هم طبق نذری که کرده بود، بعد از به دنیا آمدن بچه‌ها، یک‌تخته فرش با دست خود بافت و دفعه بعد که با بچه‌ها به زیارت امام رضا (ع) رفتیم، به آستان قدس رضوی هدیه کرد.

 

منبع:

فضل‌الله صابری، رضا اعظمیان جری، موقعیت الله وکیل، مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس: نشر مرزوبوم، حوزه هنری استان اصفهان، تهران ۱۴۰۱، صص ۲۹۹، ۳۰۰، ۳۰۱، ۳۰۲، ۳۰۳، ۳۰۴



منبع: مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس

پست‌ بعدی
دوگانگی شرایط عراق در حفظ یا خروج از خرمشهر

دوگانگی شرایط عراق در حفظ یا خروج از خرمشهر

دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

logo-samandehi
  • خانه

© 2024 تمام حقوق برای نکات‌پرس محفوظ است.

بدون نتیجه
مشاهده تمام نتایج
  • خانه

© 2024 تمام حقوق برای نکات‌پرس محفوظ است.