به مناسبت سالروز عزل بنی صدر از فرماندهی نیروهای مسلح برای اولین بار منتشر شد؛
شکایتنامه سپاه خوزستان از بنیصدر + سند
با کمال تأسف سخنرانی روز عاشورای رئیسجمهور به چنان تأثیر منفی و تضعیف روحیه و زمزمه دامن زدن به اختلافات مسئولیت مملکت و عامل سوءاستفاده فرصتطلبان و خطهای سیاسی و عناصر ضد خلقی و بازماندگان رژیم شاهنشاهی و نیز سرخوردگی و ناامیدی عناصر مؤمن به انقلاب در نهادهای انقلابی و ارتش شد که سیل اعتراض پاسداران و مسئولین از محورهای درگیر در جنگ را متوجه ستاد خوزستان نمود.
به گزارش تارنمای مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، به مناسبت سالروز عزل بنیصدر از فرماندهی کل قوا، این مرکز اقدام به انتشار سندی کرده است موضوع آن شکوائیهای از طرف شورای فرماندهی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی خوزستان میباشد. طی این شکوائیه در این نامه با اشاره به سخنرانی بنیصدر در ۲۸ آبان ۱۳۵۹ مصادف با روز عاشورای حسینی، با انتقاد از جبههگیری و نوع بیانات وی بهعنوان رئیسجمهور، با امام امت بیعت نموده و بر ادامه راه در مسیر انقلاب تأکید نمودهاند.
متن این شکوائیه بدین شرح است:
اطیعوالله و اطیعوالرسول و اولی الامر منکم
از شورای فرماندهی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی خوزستان
سلامعلیکم و علی عبادی الله الصالحین
در لحظات ایامالله که هر روز ما عاشورا و تمامی سرزمینمان کربلاست و برادرانمان با حسین (ع) و خواهرانمان با زینب و پیرانمان با حبیب ابن مظاهر و شیرخوارگانمان با علیاصغر، بیعت شهادت و اسارت آوارگی بسته تا در تحقق حکومت حق و اجرای فرامین الهی، به دنبال ولیفقیه و نایب امام زمان (عج) خمینی بتشکن، که سلام و رحمت همه شهدا و صدیقین و ملائک بر او باد، تا آخرین قطره خون خویش ایستادگی و پایمردی نمایند.
ما با نزدیک شدن عاشورای حسینی خود را برای پیوستن به دریای خونین شهیدان، در سرزمین طوفانزده خوزستان که مردانه سینه خود را آماج گلولههای ابرقدرتها نموده لحظهشماری میکردیم. در شب تاسوعا در کنار عزیزان لشکر اسلامی برادران محاصرهشده خود را در سوسنگرد با عنایت الهی و دعای امام، نجاتیافته دیدیم و بلای حسنه را با تمام وجود لمس نمودیم. لحظات عاشورای حسینی را در کربلای خوزستان که عطر تربت شهیدان کربلا را با خود داشت از دروازههایش استشمام و زیر باران خمپاره و توپها و مسلسلها لحظهشماری میکردیم و نوید پیروزی حق بر باطل را به رأیالعین در جبهه که یکطرف سلاحی جز “وحدت کلمه” و “اللهاکبر” نداشت و طرف دیگر غرق در سلاحهای آتشین بود، دیدیم. این پیروزی شوری تازه در وجود سربازان اسلام ایجاد نمود و زنده کننده خاطره جنگ “بدر” بود.
ولی با کمال تأسف سخنرانی روز عاشورای رئیسجمهور، که از جانب امام امت فرمانده کل قوا گشتهاند به چنان تأثیر منفی و تضعیف روحیه و زمزمه دامن زدن به اختلافات مسئولین مملکت و عامل سوءاستفاده فرصتطلبان و خطهای سیاسی و عناصر ضد خلقی و بازماندگان رژیم شاهنشاهی و نیز سرخوردگی و ناامیدی عناصر مؤمن به انقلاب در نهادهای انقلابی و ارتش شد که سیل اعتراض پاسداران و مسئولین از محورهای درگیر در جنگ را متوجه ستاد خوزستان نمود.
در شرایطی که شهرهای ما توسط توپخانه و هواپیماهای دشمن ویران و عزیزان ما بیرحمانه کشته و مجروح میشوند.
– در شرایطی که حدود / ۷۰۰ کیلومتر مرز میهن ما مورد تهاجم دشمن قرار گرفته و در بعضی محورها تا /۱۰۰ کیلومتر پیشروی داشتهاند.
– در شرایطی که عزیزترین جوانان این کشور در زیر باران گلولهها و خمپارههای دشمن با آغوش باز به پیشباز شهادت میروند.
– در شرایطی که دشمن کافر به خواهرانمان تجاوز و آنان را به بدترین وضع به شهادت میرسانند.
– در لحظاتی که انقلاب اسلامی ما با دست ابرقدرتها که از آستین صدام بیرون آمده و میهن اسلامی ما را تهدید به تجزیه و نابودی میکند و با سقوط چند شهر مرزی ما، هیچ احساس مسئولیتی از طرف مسئولین مملکتی نمیشود، و با مسائل به طور سطحی و در قالب شعارهای مردمفریب و سخنرانیهای دور از واقعیت برخورد میشود.
– در لحظاتی که زنان و کودکان داغدار ما پیاده از شهری به شهر دیگر، گرسنه و تشنه، همانند آوارگان دشت کربلا بیخانمان گشتهاند.
– در شرایط حساسی که سپاه پاسداران انقلاب اسلامی جانبرکف شهیدان، شهیدان تار… تقدیم میکند و رسالت خون یاوران حسین را با سخنان تفرقهافکن و بازیهای سیاسی پایمال میسازد.
– در لحظاتی که “ایمان و تقوای” برادران ما به “قدرت و تخصص” دشمن کافر پیروز گشته است و سینههای پرشور عزیزان ما، ظهور ایمان و هدایت را در جبهههای شرف و انسانیت بیشتر طلب میکند، ما از مقام رئیسجمهور توقع داشتیم که به ما رهنمودی از تقوا و شرف و فضیلت و طاعت ارائه دهد که با توجه و تأکید امر امام، خصوصاً در این روزهای اخیر صفوف مبارزه و روحیه عالی جانبرکفان اسلام فشردهتر و قویتر گردد.
ما از فرمانده کل قوا به حسب مسئولیتشان توقع داشتیم که بیشتر از /۱۰۰۰۰ (ده هزار) نفر سپاهی مسلح که در جبهه خوزستان در صف مقدم جبهه با نارسائیهای فراوان درگیر دشمن کافر هستند، حداقل در طول جنگ یک بار هم که شده سری میزدند و مشکلات و کمبودهای ما را که دهها بار فریاد زدیم و کسی به آنها گوش نداد، رسیدگی میکردند.
ما میتوانستیم این غیبت را حمل به صحبت کنیم؛ لکن در سخنرانی عاشورا دلسردی و حمله به نهادهای انقلابی و تصفیهحسابهای سیاسی را به میان جبهه آوردن و ……. به سود کیست و چگونه میشود آن را حمل به صحبت نمود؟
رئیسجمهوری حتی به کسانی که در جبهههای جهاد تجربه جنگ آموخته و سرشار از عشق به اسلام و امام امت هستند هیچگاه توجهی نکرد و حتی در مصاحبهها و پیامها چنان برخورد کردند که گویی این نیروی مسلمان که ترکیبی از طلبه، دانشجو، پیشهور، کارگر و اقشار دیگر امت است، اصلاً وجود خارجی نداشته است.
آیا حقیقتاً اعمال و روش ما مورد تأیید امام نیست؟ (و اگر نیست عاجزانه تقاضای راهنمائی داریم)
آیا جهاد ما فی سبیل الله نیست؟ و یا ما عضو این خانواده نیستیم که سرپرست آن هیچگونه احساس مسئولیتی نسبت به آنها نمیکند (و در مقابل از کسانی که هرگز درد انقلاب را نچشیده و خروشندگی و تبوتاب لازم را برای جهاد فی سبیل الله ندارند و در پی قهرمان شدنها هستند نهایت همدلی و همکاری را دارند)
ما با امام امت، این عزیز اسلام و مسلمین، بیعت نموده و گواهی خدا ما را کفایت است و سرمایهمان جان ناقابلمان و اگر نیروی دشمن هزاران برابر و تمام میهن ما را اشغال و سلاحهای ما را نابود و مملکت آزاده و آزادشدهمان را زندان آریامهری کنند باز هم خمینیها و ….. نهال ۱۵ خردادها را خواهند کاشت و میوههای پرثمرش را در ۲۲ بهمنها خواهند چید، لکن کسانی که از اطاعت امام گریختند خداوند آنان و ظهور حضرت مهدی (عج) با ایثار جان و مال خویش از پای نخواهند نشست.
والسلام علی من اتبع المهدی
۱۳۵۹/۹/۱