چرایی ادامه جنگ بعد از فتح خرمشهر/ ۱۴
ادامه جنگ، تضمینی برای جلوگیری از حمله مجدد صدام
حتی در آن زمان که با رضایی و صیاد بحث میکردیم، آنها میگفتند ادلهای بنویسیم و نشان بدهیم که آیا ایستادن ما روی مرز میتواند تضمینی برای دفاع از خرمشهر در برابر حمله دوباره باشد. چون به صدام اعتمادی نبود و بعضی از دوستان میگفتند که عقبنشینی عراق تاکتیکی است.
مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس در نظر دارد به تبیین و بررسی چرایی تداوم جنگ بعد از پیروزی رزمندگان اسلام در عملیات بیتالمقدس و آزادسازی خرمشهر بپردازد. بر این اساس در پروندهای ویژه با عنوان “چرایی تداوم جنگ پس از فتح بزرگ”، در قالب گزارش، خاطرات تاریخ شفاهی فرماندهان و طرح پرسش و پاسخ، به ابعاد مختلف این موضوع میپردازد.
سردار احمد غلامپور؛ فرمانده قرارگاه کربلا در دوران دفاع مقدس در بخشی از جلد اول کتاب تاریخ شفاهی خود با عنوان «جوانان اهواز هنوز زندهاند» در این باره میگوید:
ببینید، حرف ما این بود که آیا توقف ما به معنای تمام شدن جنگ است؟ این مسئله مهمی بود. حتی در آن زمان که با رضایی و صیاد بحث میکردیم، آنها میگفتند ادلهای بنویسیم و نشان بدهیم که آیا ایستادن ما روی مرز میتواند تضمینی برای دفاع از خرمشهر در برابر حمله دوباره باشد. چون به صدام اعتمادی نبود و بعضی از دوستان میگفتند که عقبنشینی عراق تاکتیکی است.
بعضیها هم میگفتند که تمام تمرکز صدام روی دفاع از خاکش و حفظ شرق بصره است. ما میخواستیم به امام بگوییم که با توقف ما، خطر حمله دوباره عراق و سقوط دوباره خرمشهر وجود دارد.
از طرفی همه سیاسیون، احزاب و گروههایی که از نظر ما خیلی هم با جنگ همراه نبودند، میگفتند منطقه ارزشمند و قابل اتکایی را بگیریم و با تکیهبر آن مذاکره کنیم.
نکته مهم آن است که ما عراق را از خاک خودمان بیرون کردیم. عراقیها با اراده خودشان نرفتند که بگوییم نادم و پشیمان شدند. ما قدمبهقدم با عملیاتهای طریقالقدس، فتحالمبین و بیتالمقدس، بهسختی ارتش عراق را عقب زدیم و ارتش این کشور به مرحلهای از انهدام رسید که فهمید حالا برای حفظ خاک خودش دفاع کند.
حضرت امام در حضور جمعی از اعضای شورای عالی دفاع گفتند که اگر امکان دارد در مرز متوقف شویم و جنگ را ادامه بدهیم.
بعضی از اعضای حاضر در جلسه ازجمله آقای هاشمی رفسنجانی و تیمسار ظهیر نژاد موافق نظر امام نبودند. در گفتوگوی بعد از آنهم محسن رضایی و صیاد اعلام کردند که نظرشان در این باره منفی است و استدلالهای نظامیشان را خدمت امام عرض کردند.
درنهایت امام نظر مخالفان را پذیرفتند و اجازه عبور از مرز و ادامه جنگ را دادند. بعدازاین قضیه، عملیات رمضان انجام شد که امام در تائید این عملیات، به مردم بصره پیام دادند.
امام از طرحهای ما مطلع بودند و میدانستند که هدف اصلیمان بصره است و نگران بودند که با ورود به بصره، مردم آنجا آسیب ببینند. بههرحال ایشان مرجع تقلید بودند و شخصیتی روحانی و عاطفی داشتند و از نگاه ایشان، تفاوتی بین مردم عراق و ایران وجود نداشت.
امام حدود چهارده پانزده سال در عراق بودند و رابطه عاطفی ریشهدار و عمیقی با مردم این کشور داشتند. عراقیها هم ایشان را مجتهد و مرجع تقلیدی عالیقدر میدانستند و خیلی به امام علاقه داشتند.
نکته مهم آن است که امام خمینی در طول جنگ، فقط در عملیات رمضان به این صورت ورود کردند، چون قرار بود ما از مرز عبور کنیم.
ایشان در پیامی مکتوب که از رسانهها پخش شد، خطاب به مردم منطقه بصره فرمودند که ایرانیها دارند به سمت شما میآیند. آنها برادران شمایند و برای نجاتتان میآیند.
منبع:
مختاری، مجید، تاریخ شفاهی دفاع مقدس: جوانان اهواز هنوز زندهاند (جلد اول)، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی: مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، تهران ۱۳۹۸، صص ۳۶۳، ۳۶۴، ۳۶۵، ۳۶۶