ماههاست که شایعاتی در مورد استفاده از حربه سکس و تریاک، در منزل خیابان ماساچوست اردشیر زاهدی سفیر ایران، برای جلب سیاستمداران متنفذ آمریکایی، وردِ زبان محافل واشنگتن است. این داستانها با شهرت زاهدی در عیاشی ارتباط مستقیم دارد. ولی به هرحال اطلاعاتی در دست است که ترتیب دهنده بسیاری از این پارتیها منوچهر اردلان کاردار رسمی سفارت در زمینه اخبار و اطلاعات میباشد، که طبق اطلاعات موثق یکی از مأمورین بلندپایه ساواک در واشنگتن است. طبق اظهارات شواهد، در این مهمانیها علاوه بر مأمورین بلندپایه ساواک بعضی اعضای کنگره آمریکا نیز شرکت داشتهاند و مرتکب اعمالی شدهاند که میتواند موقعیت آنها را به طور جدى به خطر بیندازد. «چیزی بود شبیه به شبهای عربی» این خاطرات یک کاردار سفارت است که در اکتبر ۱۹۷۷ شاهد عینی یکی از این مهمانیها در محل اقامت سفیر بوده است. «خاویار در کاسههای کریستال و شراب و انواع مشروبات در گوشه و کنار به چشم میخورد. بعد از ساعتی معارفه، زاهدی به جوانی که محافظش بود دستور داد تا منتقل تریاک و حشیش را بیاورد. همه دور هم و به روی مخده لم داده بودند و وافور تریاک را به هم رد میکردند. بعد از مدتی زاهدی به یکی از زنان مجلس (آنها اغلب فاحشه بودند که معمولاً اردلان آنها را پیدا میکرد، ولی بعضی نیز از کارمندان سفارت بودند) میگفت که برقصد. او در جمع شروع به رقصیدن و لخت شدن میکرد در حالی که ایرانیها و مهمانها تماشا میکردند و جملات رکیک و زننده به زبان میآوردند. وقتی کار زنک تمام میشد مردها خودشان را روی زنها میانداختند و برای بقیه شب به اعمال جنسی مشغول میشدند. زاهدی مردیست بدون فرهنگ و بدون انسانیت.
ساواکیهایی که اغلب در این میهمانیهای بیشرمانه شرکت میکردند منصور رفیعزاده و منوچهر اردلان، ناصر گوشبیگی و غلام کاظمیان بودند. یکی از شاهدان ماجرا از سناتور یک ایالت شرقی و نماینده یک ایالت مرکزی غربی به عنوان میهمان نام برده است. «در یکی از پارتیهایی که من حضور داشتم نماینده کنگره ال اف را دیدم. او میهمان افتخاری بود و در کنار زاهدی نشسته بود.» . این منبع میگوید:«او تریاک نکشید ولی از حشیش محافظ زاهدی کمی کشید. زاهدی زنهای مجلس را به نوبت جلوی او رژه برد و انتخاب اول را به او محوّل کرد. او یکی از زنان ایرانی انتخاب کرد. من شاهد اعمال جنسی آنها بودم. در یک میهمانی دیگر سناتور B را دیدم که با زاهدی تریاک میکشید. بعد از مدتی که از شب گذشت مشاهده کردم که او با دو زن فاحشه در آن واحد مشغول معاشقه و اعمال جنسی است». نماینده کنگره و سناتور مزبور هر دو اتهامات را رد کردند، ولی زمان دیگری که به طور جداگانه با آنها تماس برقرار گردید، اظهارات فوق را تأیید نمودهاند.
یک سلسله وقایع به هنگام تهیه مقدمات چاپ این مقاله به وقوع پیوست. دو ساعت پس از اینکه مخبر این مقاله با نماینده کنگره ال اف صحبت نمود، یکی از منابع مجله که کارمند سفارت بود به مجله تلفن زد و گفت که سفارت از ماجرا مطلع شده و یک مأمور عالیرتبه ساواک دستور داده که جلسه فوقالعادهای در این مورد در ساعت ۸/۳۰ روز بعد در محل سفارت تشکیل شود. منبع مذکور از مخبر تقاضا کرد که دیگر هرگز با او تماسی برقرار نکند و گوشی را گذاشت. منابع دیگر در اطراف ساواک تأیید نمودهاند که از تمام مأمورین ساواک در این مورد که آیا مخبر مزبور با آنها تماس گرفته یا نه، بازجویی به عمل آمده. منبع مزبور در ساعت ۸/۳۰ روز بعد به رئیس ساواک تلفن نمود. به او گفته شد که در جلسه است و با کسی صحبت نخواهد کرد. یک هفته بعد منوچهر اردلان مأمور ساواک که گفته شد برای سناتور و نماینده کنگره زن فاحشه میآورد به طور ناگهانی بعد از پنج سال کار در سفارت ایران در واشنگتن، به عنوان کنسول به سانفرانسیسکو فرستاده شد. یکی از منابع نزدیک به زن اردلان میگوید که وی گفته است همه چیز چنان به سرعت اتفاق افتاد که ما فرصت بستن چمدان هم نداشتهایم. معلوم نیست که آیا این انتقال فوری با مقاله این مجله ارتباط دارد یا خیر، ولی قدر مسلّم این است که چنین انتقال سریعی عادی نبوده است.
خطری که شرکت اعضای کنگره در این میهمانیهای ایرانی سکس و مواد مخدر به وجود میآورد بیش از آنکه اخلاقی باشد، سیاسی است. حداقل مسأله این است که اعمال آنها راه معامله را برای ساواک باز میکند. استفاده از سکس برای درگیر نمودن و گرفتن حق سکوت، حربهایست که سازمانهای اطلاعاتی و جاسوسی مدتهاست از آن برای تطمیع و جذب مأمورین بیشتر و به خصوص با نفوذ، استفاده میکنند. سناتور و نماینده کنگره به شهادت آرایی که در جلسات دادهاند هر دو از موافقین بدون قید و شرط حکومت ایران بودهاند. بنابراین این سؤال که آیا ارتباطی بین افراد مزبور در مورد توجه ساواک و شرکت آنها در مجالس میهمانی وجود دارد، کاملاً موافق به نظر میرسد. به هر حال مدارک دیگری دال بر روابط نزدیک ساواک با سیاستمداران آمریکایی وجود دارد که به مراتب خطرناکتر است؛ مدارکی که حکایت از خریداری حمایت یکی از رؤسای جمهور آمریکا توسط شاه و پلیس مخفیاش دارد.
در اوایل سال ۱۹۷۴ طی یکی از عملیاتهای ساواک مبلغ یک میلیون دلار از حساب شخصی شاه در بانک سوئیس از طریق «سیتیبانک مکزیکو» یا «مکزیکوسیتی بانک» به کمیته انتخاباتی پرزیدنت نیکسون پرداخت شد. تلگرافی که از منابع بانکی مخابره شده نشان میدهد که چنین انتقالی صورت گرفته است. یکی از افرادی که در جریان ماجرا قرار داشته چنین میگوید:«در فوریه یا مارس ۱۹۷۴ مبلغ یک میلیون دلار از حساب شخصی شاه در بانک شواینز ریشکه بانکز لشافت» به بانکی در مکزیکو – مکزیکوسیتی منتقل شد. سفیر ایران در مکزیکو، امیراصلان افشار، که در آن زمان سفیر ایران در آمریکا بود برای دریافت وجه به بانک مراجعه نمود. یکی از کارمندان وی که او را همراهی میکرد پول را به محل سفارت در واشنگتن رساند. افشار پولها را در دفترش شمرد و آن را در یک کیف دستی جای داد. سپس او و مخاطبش به کمیته انتخاباتی رفته و مبلغ مزبور را به مسئولین آن دادند. دقیقاً نمیدانم چه کسی». شاهدی میگوید که وقتی افشار سفیر ایران ماجرا را برای گروهی از ایرانیان سفارت تعریف میکرده گفته است «حالا ما صاحب نیکسون هستیم.»
رابطه خاص «سیا»
«ما با اعمال آنها (ساواکیها) در آمریکا موافقت نمینماییم.»(استانلی ترنر، رئیس سیا، مارس ۱۹۷۷)
«بر اساس موافقتنامه دوجانبه امنیتی در سال ۱۹۵۹ بین ایران و ایالات متحده آمریکا نوعی موافقت ضمنی در مورد عملیات ما در در کشور شما و بالعکس بین دو دولت وجود دارد. ما موافقیم که در مورد مطالب امنیتیِ مورد توجه هر دو کشور، اطلاعاتی رد و بدل نماییم. سازمان «سیا» در این مسائل بسیار بیدار بوده است.»(منوچهر اردلان، سفارت ایران، کاردار قسمت اخبار و اطلاعات، ۲۶ جولای ۱۹۷۸)
قبول این واقعیت از طرف شاه (طی مصاحبهاش با مایک والاس در اکتبر ۱۹۷۶) که مأمورین ساواک در خاک آمریکا با آگاهی و تأیید مقامات آمریکایی به فعالیت مشغولند، موجب شد تا یک مشاور رئیس جمهور، یک سخنگوی کاخ سفید و یک رئیس سازمان سیا دروغگو جلوه کنند. در یک کنفرانس مطبوعاتی در ۲۷ اکتبر ۱۹۷۶، هنرى کیسینجر که در آن موقع مشاور رئیسجمهور آمریکا بود این طور جواب داد:«این صحت ندارد که ایالات متحده از عملیات مأمورین اطلاعاتی ایران در خاک آمریکا یعنی جاسوسی و آزار مخالفینی که در آمریکا زندگی میکنند بیاطلاع است» و اعلام کرد که کمیتهای از کاخ سفید مأمور رسیدگی به این جریانات خواهد شد. دوازده روز بعد آلفرد. ال. آترتون، معاون کیسینجر در امور خاورنزدیک و آسیای جنوبی، به ملاقات اردشیر زاهدی رفت و به او اعلام نمود که ایالات متحده هیچ نوع عمل غیرقانونی ساواک را در آمریکا تحمل نخواهد کرد. یک سخنگوی کاخ سفید اعلام کرد که هیچ دلیلی مبنی بر صحت «تهمتهای وارده در مورد اعمال غیرقانونی وجود ندارد و سفارت ایران به ما اطمینان داده که هیچکدام از مقامات ایرانی مرتکب چنین اعمالی نمیشوند». «توضیح رسمی: شاه اشتباه کرده است. پرونده بسته شد.»
به موجب قانون آزادی اطلاعات تقاضای یک کپی از گزارش کیسینجر شده بود. این تقاضا از طرف مقامات کاخ سفید رد شده. اما به هر صورت مدارک مستدل دیگری مبنی بر ارتباط بین کاخ سفید و سازمانهای دیگر آمریکایی با دولت ایران در عملیاتی که علیه یک تبعه آمریکا صورت گرفته به دست آمده است. ناصر افشار که از سال ۱۹۵۰ به تابعیت آمریکا درآمده است یکی از مخالفین ایرانی است و نشریهای تحت عنوان «اخبار آزاد ایران» منتشر میکند. مدارکی که وی تحت حمایت قانون آزادی اطلاعات به دست آورده مبیّن همکاری بین کاخ سفید و ساواک در زمان تصدی هنری کیسینجر میباشد. یکی از مدارک تحت عنوان «محرمانه» تلگرافی است که از سفارت آمریکا در تهران در تاریخ می ۱۹۷۲، سه سال قبل از تکذیب کیسینجر، به وی ارسال گردیده است و در آن تقاضا شده که اطلاعات بیشتری در مورد ارجاع کار تمدید پاسپورت افشار به دولت ایران ارائه شود؛ چهار قسمت این تلگراف حذف شده و بقیه چنین است:
۵- (رئیس عملیات اجرایی) اظهار داشت که سفارت به طور کلی از فعالیتهای افشار در آمریکا از جمله انتشار نشریه «اخبار آزاد ایران» اطلاع دارد و بر این عقیده است که متأسفانه فعالیتهای وی در برانگیختن احساسات ضد رژیم ایران در آمریکا بسیار مؤثر است. در واقع طی دو سال گذشته سفارت چندینبار این سؤال را مطرح نموده که آیا راهی برای جلوگیری از انتشار «اخبار آزاد ایران» وجود دارد یا خیر؟ در این مورد تحقیقات دقیقی صورت گرفت، ولی حقوقدانان نتیجه گرفتهاند که متأسفانه بر اساس قوانین آمریکا این عمل ممکن نیست. اما در مورد پاسپورت آمریکایی، سفارت از این موضوع اطلاعی نداشته و در این مورد از کاخ سفید دقیقاً سؤال خواهد نمود.
۶- (وجود در پروندههای سفارت – تهران ۲۹۳۲ – ژانویه ۱۹۷۶) توضیح اینکه افشار در ۱۹۷۶ پاسپورت آمریکایی داشته است. تمام
۷- اظهارنظر در مورد این مسأله: این طور به نظر میرسد که دولت ایران مایل است به اطلاع برساند و به من غیر مستقیم پیشنهاد کند که ما هرچه بیشتر عوامل مخالف شاه را در آمریکا تصفیه نموده، از ایجاد هرگونه تظاهرات ضد شاه در حین دیدار وی از آمریکا جلوگیری به عمل آوریم.
۸- عملیات مورد درخواست: تمام اطلاعات مربوط به شرایط صدور گذرنامه جهت افشار که به عنوان دولت ایران مسترد داشت.
مدرک فوق توسط ریچارد هلمز، سفیر وقت آمریکا در ایران و رئیس سابق «سیا»، فرستاده شده.
دستورالعملهایی که در اول تلگرام وجود دارد نشانگر دخالت سازمانهای دیگری نیز در این ماجراها میباشد. کپیهای این تلگرام به سیا، سازمان دفاع، سازمان امنیت ملی، سازمان اطلاعات آمریکا و شورای امنیت آمریکا ارسال شده است. طبق گزارش منابع موثق، «روابط خاص بین سازمانهای دولتی آمریکا و ساواک تا این زمان ادامه دارد». هیچ دلیلی بهتر از ادامه ارتباط سیا با سرویس اطلاعاتی ایران نیست. از بدو شروع کار ساواک در ۱۹۵۹، «سیا» به تجهیز، تربیت و راهنمایی مأمورین ساواک مشغول بوده است. یک سخنگوی کاخ سفید تأیید نمود که ۱۷۵ ساواکی در حال حاضر مشغول گذراندن دوره تعلیماتی در مرکز «سیا» در مکلین – ویرجینیا میباشند. پنج سال پیش متوسط این رقم ۴۰۰ نفر در سال بود. مقامات «سیا» از اظهارنظر خودداری کردهاند.
در وزارت دادگسترى آمریکا اخیراً نسبت به اعمال ساواک در آمریکا حساسیتهایی دیده میشود. معاون کل دادستان میگوید که دادستان کل، آقای گریفین بل، در اوایل سال جاری دستور داده است تا در مورد اعمال به ظاهر «سازمانهای جاسوسی دوستانه» در آمریکا تحقیقاتی صورت گیرد. بدین منظور تحقیقاتی در زمینه اتهامات وارده مبنی بر اینکه سفارت ایران در نوامبر ۱۹۷۷ به تظاهرکنندگان موافق شاه در واشنگتن پول هتل و بلیط هواپیما داده است در جریان است. اگر اتهامات وارده درست باشد عملیات بر اساس قانون ثبت سازمانهای خارجی قابل تعقیب میباشد.
از طریق منابع مختلف، اطلاعاتی از سازمان داخلی ساواک به دست آمده است. این اطلاعات مورد تأیید مأمورین قبلی ساواک، مخبرین معتبر غربی، اعضای قسمت روابط خارجی سنا و منابع کاخ سفید و نیز اف. بی. آی قرار گرفته است. هیچگونه خبری تا چندین بار مورد تأیید قرار نگرفته در این مقاله گنجانده نشده است. ریاست ساواک در آمریکا به عهده منصور رفیعزاده است که رسماً فرستاده ایران به سازمان ملل میباشد. منابع موثق او را موجودی بیرحم و حسابگر میشناسند. مردی که زیردستانش را در ترس و وحشت نگاه میدارد و کنترل شبکه ساواک را در اختیار دارد. او دوست ندارد آفتابی شود و در بسیاری از برنامههای سفارت از بدل خود استفاده میکند. رفیعزاده ریاست کمیته امنیت ساواک را در آمریکا به عهده دارد و دستگاهی که مسئول انتخاب عملیات و ارائه طریق آنها در سراسر آمریکاست. اعضای دیگر این کمیته عبارتند از احمد مشوقزاده مشاور سیاسی سفارت در واشنگتن دی. سی، محمد فرزانه یک کاردار سفارت، فیروز پارسی و بهمن اسفندیاری که هر دو نماینده ایران در سازمان ملل میباشند.
در سفارت ایران در واشنگتن دی. سی تشکیلات ساواک به چهار قسمت تقسیم شده است: امور مالی، رابط خبری و جاسوسی در مورد گروههای مخالفین، رابط سیاسی، روادید. امور مالی مسئول پرداخت وجوه به مأمورین ساواک و منابع وابسته (سیاستمداران آمریکایی از جمله اعضای کنگره) است. این اعضا عبارتند از یوسف اکبر رئیس اقتصاد و نفت، سرهنگ فریوری که مأمور پرداخت وجوه به مأمورین و جاسوسین است. ملکتاج جوان یک منشی سفارت. قسمت رابط خبری و جاسوسی در مورد گروههای مخالف، عهدهدار بررسی جراید و اخبار آمریکاست و به خصوص اظهارنظرهای مختلف در مورد ایران. فعالیت گروههای مخالف مورد توجه این قسمت است. ریاست این قسمت با منوچهر اردلان کاردار قسمت خبری و اطلاعات سفارت میباشد. همکاران او در این قسمت نصرالله سلطانی و فرهاد وکیل هستند. کنگره و کاخ سفید هدفهای اصلی قسمت رابط سیاسی است که به وسیله گوشبیگی مشاور سیاسی سفارت اداره میگردد. هدفهای دیگر عبارتند از اداره انرژی بازرگانی و خزانهداری. همکاران گوشبیگی در این قسمت زاهد داداش رشیدی و عبدل. ک. ادیبپور هستند. قسمت روادید (ویزا) توسط دکتر غلام کاظمیان رابط فرهنگی سفارت انجام میگیرد. منابع موثق میگویند که او لیست کاملی از اتباع آمریکایی که نباید ویزای ایران به آنها داده شود و نیز ایرانیان که گذرنامه آنها نباید تمدید گردد دارد. هرگاه یک تبعه آمریکا از سفارت یا یکی از کنسولگریهای ایران تقاضای ویزا نماید نام او در لیست کاظمیان جستجو خواهد شد. همکار کاظمیان، انوشیروان اشرف، کنسول فرهنگی است.
هر کدام از کنسولگریهای ایران در آمریکا دارای یک پایگاه ساواک هستند که توسط کمیته امنیت کنترل میگردند. در کنسولگری ایران در نیویورک پایگاه ساواک توسط پارسی و اسفندیاری اداره میگردد. دیگر ساواکیهای آنجا عبارتند از ضیاء نیاورانی و مختار سعیدی که هر دو در سازمان ملل میباشند، و نیز محمدرضا مجتهدزاده که معاون کنسول است. در هوستون مأمورین ساواک یعنی حسین حاجیجعفری و حمید پرویز هر دو معاون کنسول و زیر حمایت کنسولگری قرار دارند. کنسولگری ایران در شیکاگو نیز پایگاه عملیات عباس شریفی تهرانی و محمدعلی ایزدی سراج که ساواکی هستند میباشد.
منبع: روزنامه اطلاعات؛ ۷ و ۸ اسفند ۱۳۵۷ (به نقل از نشریه آمریکایی «نیویورک»؛ ۱۸ سپتامبر ۱۹۷۸)