• خانه
نکات‌پرس
شنبه, اردیبهشت ۲۰, ۱۴۰۴
بدون نتیجه
مشاهده تمام نتایج
بدون نتیجه
مشاهده تمام نتایج
نکات‌پرس
بدون نتیجه
مشاهده تمام نتایج

کوشش درجهت رضای خدا و استحکام انقلاب

۱۴۰۳/۰۵/۰۶
در نکات دیگران
مدت زمان مطالعه: 3 دقیقه
کوشش درجهت رضای خدا و استحکام انقلاب


۱۴۰۳/۰۵/۰۶

به مناسبت سالروز شهادت سردار شهید سید باقر طباطبایی نژاد:

کوشش درجهت رضای خدا و استحکام انقلاب

سردار شهید سید باقر طباطبایی در بخشی از وصیت‌نامه خویش آورده است: بکوشید قلم و قدم و تلاش و کلام و همه اعمالمان در جهت رضای خدا و استحکام جمهوری اسلامی و پیشرفت انقلاب اسلامی باشد.

سال ۱۳۴۱ ه.ش در یکی از محله‌های جنوب شهر تهران در خانواده‌ای روحانی متولد شد. پدرش حاج سید عباس طباطبایی نژاد و اجداد بزرگوارش از طرف پدر، مرحوم حجت‌الاسلام حاج میرزاعلی طباطبایی و از طرف مادر مرحوم حجت‌الاسلام حاج شیخ علی مهدوی ظفر قندی، هر دو از علما و فضلای بنام منطقه اردستان و زواره می‌باشند.

او که الفبای عشق حسین(ع) و ائمه اطهار(ع) را از کودکی در چنین مدرسه‌ای  آموخته بود و ترنم این درس با گوشت و خونش قرین و آمیخته بود، تحصیل علوم را آغاز کرد.

سنین نوجوانی او مقارن با اوج فساد در ایران بود، ولی تقوا و ترس از گناه و اصالت خانوادگی‌اش عواملی بودند که باعث شد از این پیکار اخلاقی روسفید بیرون آید.

 در کنار کوششی که در فراگیری علم در مدرسه داشت با شرکت و عضویت در مجامع تعلیم و تفسیر قرآن – که در حوالی میدان خراسان دایر بود – با مفاهیم این کتاب آسمانی و احادیث ائمه اطهار(ع) و مباحث اعتقادی و فلسفی آشنا شد.

هفت یا هشت سال این کلاسها ادامه داشت. او که از بینش عمیق سیاسی – اعتقادی و قدرت بیان و قلم بالایی برخوردار بود، به دلیل برخورداری از غنای فکری و فرهنگی، به سهم خود در بسط ارزش‌های اسلامی کوشش می‌کرد.

 

شهید و پیروزی انقلاب اسلامی

سید باقر در سال آخر دبیرستان با اوج‌گیری نهضت، درس خود را رها کرد و همپای امت اسلامی درصحنه‌های مختلف انقلاب حضور یافت.

او که در این زمان به سن تکلیف رسیده بود، در کنار فعالیت‌های مذهبی و پخش اعلامیه، نوار، عکس و رساله حضرت امام خمینی(ره) در نبردهای مسلحانه خیابانی شرکت می‌کرد و در این راه از هیچ خطر و رنجی نمی‌هراسید.

پدرش نقل می‌نماید:

در سال ۱۳۵۷، نیمه‌شبی که سید باقر خسته و کوفته از تظاهرات برگشته و از فرط خستگی تاب نداشت، دراز کشید و همان‌طور خوابش برد؛مدتی بعد به‌آرامی بلند شدم و خواستم زیر سرش بالش بگذارم که یک‌مرتبه بلند شد و بالش را به کنار گذاشت.

وقتی دلیل آن را پرسیدم گفت: این راهی که ما آن را شروع کرده‌ایم از این سختی‌ها زیاد دارد باید از حالا به این چیزها عادت کنیم.

شهید طباطبایی نژاد که خود را وقف انقلاب اسلامی کرده بود، با پیروزی انقلاب و تأسیس کمیته انقلاب اسلامی، عضو این نهاد شد. ایشان در کنار کارهای نظامی، کلاس‌های عقیدتی و تفسیر قرآن برگزار می‌کرد.

وجود او در بین شیفتگان انقلاب و پاسداران جان‌برکف که برای حفظ و حراست انقلاب شب و روز در تلاش و فعالیت بودند غنیمتی بود که علاوه بر بعد نظامی، باعث ترویج معنویات و اشاعه و روحیه برادری، محبت و صفا و صمیمیت می‌شد.

 

حرکت به‌سوی کردستان

با صدای اولین گلوله‌های دشمن بعثی که سکوت مرزها را در هم شکست و ضدانقلاب کوردل جدی‌تر از همیشه در خاک مقدس کردستان، ندای هل‌من‌مبارز سر می‌داد، آن بزرگوار (که یک ماه پیش‌ازاین حادثه، به عضویت سپاه در آمده بود)، پس از گذشت یک هفته از جنگ تحمیلی، همراه با عده‌ای از دلاورمردان سپاه عازم کردستان شدند تا به وظیفه خود عمل نموده و کردستان مظلوم را از لوث وجود این یاغیان پلید، پاک سازند.

ایشان در مدت هشت سال مبارزه خستگی‌ناپذیر در محورهای غرب کشور، با مسئولیت‌های متفاوت مانند مسئولیت پرسنلی ستاد غرب، فرماندهی سپاه سقز، فرماندهی سپاه باختران، فرماندهی سپاه پاوه و فرماندهی قرارگاه نصر رمضان، به دفاع از آرمانهای والای جمهوری اسلامی ایران پرداخت

.

ویژگی‌های اخلاقی

شهید طباطبایی نژاد تواضع و فروتنی خاصی در کنار اخلاص و ایثارش داشت. شهامت و شجاعت، به کار بستن عقل سلیم و تجارب به‌دست‌آمده در انجام امور، علاقه شدید همسنگران و همرزمانش به ایشان و برخورد خوب و مردم‌داری او باعث شده بود که مردم منطقه نیز شیفته و شیدای او شوند. چیزی که آن شهید بزرگوار را به کارش دلگرم و علاقه‌مند کرده بود،‌ عشق و ایمانی بود که نسبت به کار در کردستان داشت. همیشه از مظلومیت اکراد و فقر فرهنگی که به آنان روا داشته‌اند، سخن می‌گفت و بر احوال ایشان خون‌دل می‌خورد. هنوز خاطره زیبای آن تبسم‌های شیرین و دلنشین که نشان از قلب رئوف و مهربانش داشت، در اذهان همکاران و آشنایانش باقی است.

او با قرآن مأنوس بود و علاقه فراوانی به مطالعه کتاب‌های اعتقادی، به‌ویژه نهج‌البلاغه داشت و در گفتار و کردارش،‌از احادیث و آیات، بسیار بهره می‌برد.

التزام عملی و تقید او به احکام اسلام باعث شده بود که کلامش بر دلها بنشیند و در نصایح خود ارزش‌های متعالی اسلام را گوشزد کند.

او با حساس تعهد و مسئولیتی که داشت در جهت خالص کردن نیت‌ها برای خدا و تبعیت از حضرت امام (ره) و ولایت‌فقیه و دوری از مظاهر فریبنده دنیوی برادران پاسدار را سفارش می‌کرد.

دائماً به نیروها تأکید و توصیه داشت که آموزش نظامی را خوب بیاموزند، زیرا که جنگ ما با دشمنان اسلام هر روز پیچیده‌تر می‌شود. بنابراین تقویت بنیه دفاعی کشور اسلامی برای پاسداری از ارزش‌های انقلاب را عاملی مهم می‌دانست.

او کلامی شیرین داشت. دیده یا شنیده نشد که کسی را برنجاند و بیازارد.

هرگز دیده نشد که غیبت کند، یا دروغ گوید و یا حرف لغوی بزند.

شهید طباطبایی نژاد عشق و علاقه عجیبی به حضرت امام (ره) داشت و برای روحانیت احترام ویژه‌ای قائل بود.

با وجود این که مقداری از دروس طلبگی را خوانده بود، به خاطر نیاز سپاه به نیروهای متعهد و مخلص، ناچار موفق به ادامه تحصیل علوم حوزوی نشد، لذا وصیت اکید نمود که پسر بزرگش، آرزوی او را جامه عمل پوشانده و به لباس مقدس روحانیت درآید.

او در طول مسئولیت‌هایش همواره بر حفظ بیت‌المال که از حاصل تلاش این ملت محروم و ایثارگر فراهم می‌گردید، تأکید داشت و در هر فرصتی همکاران را به پرهیز از تجملات و تشریفات توصیه می‌کرد و به مسئولین نیز وصیت داشت که عهدنامه مالک اشتر را دقیقاً موردمطالعه قرار داده و به کار بندند.

از روحیه شجاعت و شهامت بالایی برخوردار بود. در بیان حق زمان و مکان را نمی‌شناخت و خیلی صریح و قاطع برخورد می‌کرد.

 

تشرف به خانه خدا

در سال ۱۳۶۱ که جهت زیارت خانه خدا به مکه مشرف شده بود، با وجود برخورد شدید رژیم منحوس آل سعود با راهپیمایی‌ها و تظاهرات، اکثر شب‌ها تا صبح، بر روی دیوار و کف خیابان‌ها شعارهای انقلابی و ضدآمریکایی می‌نوشت.

 

کارنامه‌ای موفق در قرارگاه نصر

سید باقر طباطبایی در نیمه سال ۱۳۶۶ به فرماندهی قرارگاه نصر رمضان منصوب‌شده بود. او در دوره فرماندهی خود موفق شده بود با همکاری رزمندگان حزب دموکرات کردستان عراق و حزب‌الله کرد عراق و نیز یگان‌های تابع قرارگاه، چند عملیات نامنظم گسترده و صدها عملیات محدود و ایذایی را اجرا کند.

طباطبایی نژاد، بعدازظهر ۵ مرداد ۱۳۶۷ برای رسیدگی به امور یگان‌ها و رزمندگان قرارگاه رمضان، با عبور از مرز، به‌سوی منطقه شیخان واقع در دره خاکورک عراق رفته بود که در مسیر با سه تن از هم رزمانش، به کمین کماندوهای بعثی افتاد و به شهادت رسید.

شهادت ایشان در روزهای پایانی جنگ تحمیلی، بر عملکرد قرارگاه نصر تأثیر گذاشت و با توجه به رابطه بسیار نزدیک و فعالی که با احزاب و جریان‌های مبارز عراقی داشت، قرارگاه رمضان با مشکلات متعددی در همکاری با حزب دموکرات کردستان عراق و حزب‌الله کرد عراق مواجه شد.

 

وصیت‌نامه شهید

لحظه‌ای غفلت نکنید که دشمنان اسلام در کمین‌اند، به تبعیت از فرمان امام در صحنه بوده و همیشه تابع و مطیع فرمان ولایت‌فقیه باشید تا از لغزش‌ها و ضربات و لطمات مصون بمانید.

وای بر ما اگر این نعمت الهی (جمهوری اسلامی) را شکرگزار نبوده و لیاقت استقرار حکومت جهانی اسلام را نیابیم.

شما در برابر خون پرجوش‌وخروش شهیدان مدیون و مسئولید. وای بر ما! چگونه می‌خواهیم فردای قیامت در جلو رسول‌الله (ص) حاضرشوید بکوشید قلم و قدم و تلاش و کلام و همه اعمالمان در جهت رضای خدا و استحکام جمهوری اسلامی و پیشرفت انقلاب اسلامی باشد.

 

منابع:

  1. سایت شهید آوینی
  2. صادقی، رضا، جنگ در فراسوی مرز؛ قرارگاه رمضان در جنگ ایران و عراق، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی: مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، تهران ۱۴۰۳، ص ۶۱۸

 



منبع: مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس

پست‌ بعدی
پس‌انداز هنگفت مقامات رژیم پهلوی در بانک‌های سوئیس

پس‌انداز هنگفت مقامات رژیم پهلوی در بانک‌های سوئیس

دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

logo-samandehi
  • خانه

© 2024 تمام حقوق برای نکات‌پرس محفوظ است.

بدون نتیجه
مشاهده تمام نتایج
  • خانه

© 2024 تمام حقوق برای نکات‌پرس محفوظ است.