• خانه
نکات‌پرس
جمعه, اردیبهشت ۱۹, ۱۴۰۴
بدون نتیجه
مشاهده تمام نتایج
بدون نتیجه
مشاهده تمام نتایج
نکات‌پرس
بدون نتیجه
مشاهده تمام نتایج

درخواست مادر شهید از رزمندگان

۱۴۰۳/۰۵/۱۶
در نکات دیگران
مدت زمان مطالعه: 2 دقیقه
درخواست مادر شهید از رزمندگان


۱۴۰۳/۰۵/۱۶

تورقی بر روزشمار سال‌های مقاومت؛

درخواست مادر شهید از رزمندگان

دو عدد تخم‏مرغ، یک پیاز، مقداری نمک، نعنا، فلفل و اندکی سبزی در داخل بسته بود و در کنار آن نامه‏ای با این مضمون: فرزند رزمنده‏ام دستت را که تفنگ را در خود می‏گیرد می‏بوسم و از تو عذرخواهی می‏کنم که چیزی نداشتم تا برایت بفرستم. آخر من فرزندی مثل تو داشتم که بیست سالش بود و …

کمک‏‌های مردمی به جبهه‌‏های جنگ همچنان ادامه دارد. امروز (۱۶/۵/۱۳۶۳) روزنامه کیهان ضمن درج مطلبی مفصل در مورد هدایا و کمک‌‏های مردمی به جبهه‏‌ها گزارشی نیز از قرارگاه نگهداری و توزیع اجناس ارسالی به مناطق جنگی منتشر کرده است. خبرنگار روزنامه کیهان نوشته است: قرارگاه توزیع هدایای مردمی در فاصله‏‌ای نزدیک به جبهه در منطقه‌‏ای از جنوب دایر شده است. بخشی از سیل هدایای مردم به جبهه‏‌ها به اینجا ارسال می‌شود و آنگاه بین ستادها، لشکرها و تیپ‏‌ها توزیع می‏‌شود. مقر موردبحث در محدوده‏ای وسیع ایجادشده و به‌‏طور میانگین ۳۰ پرسنل دارد که به‌‏طور شبانه‏‌روزی مشغول فعالیت هستند.

 هدایا با کانتینر و کانکس‌‏ها به قرارگاه آورده می‏‌شود و اجناس که غالباً شامل کمپوت، کنسرو، نان، میوه و صدها قلم دیگر از مواد و کالاهای مورد نیاز جبهه‌‏ها است در این قرارگاه انبار می‌‏شود.

علاوه‏ بر مواد خوراکی، اجناس و مصالح ساختمانی از قبیل بلوک‌‏های سنگر، توالت، پناهگاه، چادر، ورق آهن، بیل، کلنگ، تور و… همچنین پوشاک و نیز لوازم بهداشتی در میان این هدایا به چشم می‏‌خورد.

آنچه که قابل‌توجه است وفور اجناس و کالاهای کویتی است. مواد خوراکی در جبهه‌‏ها بیش‌ازحد انتظار است؛ ازجمله نان با بهترین کیفیت.

 گزارشگر کیهان در پایان گزارش خود، به نامه‏ جالبی که در میان هدایای مردمی بوده اشاره‌ کرده و آورده است: در لابه‌لای سیل هدایا، بسته کوچکی توجهم را جلب کرد آن را برداشته، گشودم.

دو عدد تخم‏مرغ، یک پیاز، مقداری نمک، نعنا، فلفل و اندکی سبزی در داخل آن بود و در کنار آن نام‌ه‏ای با این مضمون: فرزند رزمنده‌‏ام دستت را که تفنگ را در خود می‏‌گیرد می‌‏بوسم و از تو عذرخواهی می‏‌کنم که چیزی نداشتم تا برایت بفرستم. آخر من فرزندی مثل تو داشتم که بیست سالش بود. او نان‏‌آور من بود. با کلفتی و رختشویی او را بزرگ کردم. وقتی دیدم جبهه احتیاج به نیرو دارد لباس دامادی بر تنش کردم و روانه جبهه نمودمش، ولی او دیگر برنگشت و می‏‌گویند شهید شده است.

حالا هرچه دارم برایت می‏‌فرستم، بخورش نوش جان؛ اما اگر انشاءالله به کربلا رسیدی سلام فرزند مرا به سیدالشهدا (ع) برسان و بگو هرچند او نتوانست به پابوس تو بیاید، اما رزمندگان اسلام آمده‌‏اند، سلام او را بپذیر و او را جزو شهدای کربلا حساب کن.

 

منبع:

یعقوب نعمتی وروجنی، حجت‌الله کریمی، روزشمار جنگ ایران و عراق: رکود در جبهه؛ تحرک در دیپلماسی، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی: مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، تهران ۱۳۹۸، صص ۴۴۰، ۴۴۱



منبع: مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس

پست‌ بعدی
مملکتِ بی‌حساب و کتاب!

مملکتِ بی‌حساب و کتاب!

دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

logo-samandehi
  • خانه

© 2024 تمام حقوق برای نکات‌پرس محفوظ است.

بدون نتیجه
مشاهده تمام نتایج
  • خانه

© 2024 تمام حقوق برای نکات‌پرس محفوظ است.