مصطفی وثوق کیا : نوشتن از زندگی آدمهای علاقمند به انقلاب ایران در خارج از مرزهای جغرافیایی ایران اتفاق غریبی است. غریب از آن جهت که یک فرد به اتفاقات خارج از مرزهای سرزمینی خودش طوری علاقمند می شود که تمام زندگی اش را وقف آن می کند و در نهایت هم جانش را بر سر آن فدا می کند. نمونه آن ادواردو آنیلی فرزند رئیس کمپانی فیات و باشگاه یوونتوس ایتالیا که بعد از اسلام آوردن و یک سفر به ایران به طرز مشکوکی فوت کرد. حالا این در قاره سبز بود اما تحولات ایران بر ملت های همسایه هم تاثیر خودش را گذاشته بود. یک نمونه آن شهید سیدعارف حسین حسینی از شیعیان پاراچنار است.
سیدعارف حسین حسینی از طلابی است که در زمان تبعید امام به نجف گرد او جمع و از مریدان رهبر ایران بودند. او که برای تحصیل به نجف رفته بود سرانجام مریدش را در خیابان شارع الرسول نجف پیدا می کند و از آن روز بعد می شود مبلغ انقلابی که آقا روح الله خمینی در پی آن بوده است. چوبش را هم خورد وقتی که به جرم فعالیت سیاسی توسط حزب بعث عراق بازداشت و در نهایت از عراق اخراج شد. این اخراج اما سرآغاز یک فصل جدید برای سیدعارف حسین حسینی بود. او که پیش از آن در نجف حلقه ای از طلاب پاکستانی را گردهم آورده بود برای شروع یک راه جدید راهی قم شد.
گرچه هنوز انقلاب ایران به سرانجام نرسیده بود اما حضور وی در قم یعنی حضور در کانون تپنده انقلاب اسلامی . او در قم علاوه بر تقویت بنیه علمی باز هم سعی کرد طلاب هموطنش را متحد و همدل کند و در این راه موفق بود و سعی کرد شبکه ای از طلاب پاکستانی را برای رساندن پیام امام درست کند که این امر باعث حساسیت ساواک به وی شد و در نهایت باعث اخراجش از ایران شد آنهم در روزهای حساس منتهی به انقلاب ایران. تقدیر اما این بود سید عارف فعالیت اصلی اش را در موطن خود برای بلندکردن باری بر زمین مانده شیعیان آغاز کند. او در موطن خود علاوه برای تدریس فقه، خود را یک مبلغ انقلابی مدافع ایران اسلامی نشان میدهد و همین مساله باعث درگیری طیف های روحانیت شیعه با وی و نیز دولت و سیستم اطلاعاتی پاکستان می شود.
با این حال وی بعد از مدتها فعالیت به عنوان رهبر جدید نهضت اجرای فقه جعفری که مهم ترین تشکیل شیعیان پاکستان است انتخاب می شود امری که باعث گسترده شدن فعالیت این سیدانقلابی است. هر چند برخی کارشکنی های داخلی در مسیر وی وجود دارد اما در نهایت سیدعارف حسین حسینی راه خود را می رود و علاوه متحد و متشکل کردن شیعیان کشورش همچنان یک مدافع اصیل انقلاب ایران و در مناسبت هایی چون آزادسازی خرمشهر و نیز استقبال از آیت الله خامنه در سفر به پاکستان سنگ تمام می گذارد.
سوی دیگر فعالیت های سیدعارف حسین حسینی مخالفین و معارضین وی است. تکفیری ها و سیستم اطلاعاتی پاکستان وی را در نظر دارند و به انحا مختلف سعی می کنند برای وی مانع تراشی کنند اگر چه وی سعی دارد خود را از اختلافات دور نگه دارد و در برابر مخالفینش با مدارا عمل کند اما در نهایت سیدعارف حسین حسینی را تحمل نکردند و در یک ترور که دولت پاکستان هم در آن مشارکت داشت لقب شهید قبل از اسم سیدعارف حسین حسینی نشست و این چنین سیدجوان پارچناری جانش را برای اعتقادش و نیز اعتقاد به انقلاب ایران از دست داد با این حال منش و سیره شهید سیدعارف حسین حسینی در پاکستان با شهادت وی متوقف نشد و جریان شیعه در این کشور یک عنصر موثر است.