تجارت_فردا، قوچانی، غنینژاد و یاران رسانهای و اصطلاحا تئوریک نظام سرمایه داری، تولید محتوای طنز و فکاهی نمیکنند که شریعتی را دست مایه شوخی هایشان کنند. این به اصطلاح روشنفکران شبه مدرن حال ایران. ظاهرا معتقد به نقد، استدلال و آزادی هستند. آزادی که از نگاه حضرات میتواند از دلش توهین و تحقیر و تخفیف شخصیت های تاریخ درآید و پاسخ مستدل به این روزنامهنگاری پرهیاهو و تهی را استبداد و بنیاد گرایی صاحب اندیشه خطاب کند!
البته همانطور که آنان بارها گفتهاند و حتی از دوزاری کج برخی از مخاطبانشان هم گلایه می کنند هدف نه شریعتی بلکه معلم انقلابی است که بیشتر به اصولگرایان نزدیک است (یادداشت اخیر قوچانی)
دقت کنید نقد مباح و مبارک است چه در حق شریعتی و چه در حق دیگران اما نقد چون آنتی تزی است که سنتزی جدید حاصل خواهد کرد از آنتی تزی که نه تاریخ میداند و صرفا تئوری ها را زمان پریشانه میچیند تا از دل آن تائید و رد جریان سیاسی حال را بیرون کشد چه سنتزی مرتجعانه و سخیفی حاصل می شود؟!
اینان بارها طالقانی، بهشتی و حتی مطهری و حتی مصدق را با شریعتی در یک رده قرار دادهاند تا از دل آن متهمان را در سینه کش رسانه هایشان خط کنند و پشتوانه تئوریک ضدیت با غرب را با گلوله قلم ، تیرباران کنند!
این نوع نگاههای تاریخ ستیزانه، که با تحقیر و تمسخر پا میگیرد، بر پروپاگاندا رسانهای استوار است. درست به شیوه همانهایی که تقی زاده را با جمله سرتا پا غربی شدن، رضا شاه را با چادر کشیدن از سر زن کشیدن، خمینی را با ماجرای اوشین، قرآن را با آیات غضبش و از همین شریعتی بزرگترین انحراف و سلفیگری_ جریان وهابی بیرون می کشند تا همچون چماقی بر سر صاحبش بکوبند و اندیشه و اندیشهورز را تخطئه کنند! حضرات رسم نقد اندیشه چنین نیست!