«…اولتیماتوم فراهم کردند، خاطر آقایان هست، بعضى از آقایان در آن دوره وکیل بودهاند و در همین مجلس بودهاند با آن اوضاع ناگوار. اگر خود یکى از آنها نبودم عرض مىکردم خیلى مردمان مستقیمى بودند. مشروطه نرسیده، وکلاى نرسیده و دولتهاى رسیده، اولتیماتوم رسیده فراهم بکنند و این نارسیدهها مقاومت کنند. البته در آتیه -اگر چه حالا، نه وکیل قدر وکیل را مىداند، نه ملت قدر موکل را میشناسد- لیکن در آتیه یک زمانهایی که بخواهند بفهمند، ملتفت میشوند که آنها یا عقیدۀ سیاسىشان خیلى محکم بوده یا عقیدۀ وطنخواهىشان خیلى محکم بوده یا عقیدۀ دیانتىشان خیلى محکم بوده یا همه عقایدشان خیلى محکم بوده که در مقابل آن فشارها استقامت کردند… نه این که یک زیدى مثلاً بگوید من مخالف بودم، من مخالفت کردم، حسن مخالفت کرد، حسین مخالفت کرد، خیر؛ عمده طبیعت ملت بود که مقاومت کرد؛ قوه ما، طبیعت ملت است که میتواند مقابله با هر چیز بکند و با هر تهاجمى مقابله کند(نمایندگان: صحیح است)؛ مجلس شوراى ملى که عبارت از صد نفر وکیلاند، همه وطنخواه، همه صاحب عقیده محکم، همه اسلامى، همه سیاسى؛ ولى در صورتى مقاومت با دنیا میکنند که بالطبیعه ملت با آنها موافق و پشتیبان آنها باشد؛ من که یک نفر از شماها هستم در اینجا در حضور آقایان صحبت میدارم و امیدوارم موافق عقیده خودم هم بگویم که اگر تمام دُول دنیا بر خلاف من باشند ولی قلوب مردم بالطبیعه با من باشد، من به تنهایی مقاومت میکنم، چه جاى این که صد نفر وکیل همعقیده باشد. پس قوت ما توجه قلوب عامه است…»(نطق آیتالله سیدحسن مدرس در مجلس شورای ملی؛ ۱۰ آبانماه ۱۳۰۳)