به مناسبت سالروز شهادت آیت الله فضل الله محلاتی؛
دغدغه مندی برای نظام و انقلاب
آقای محلاتی بلند شد و با حالت اشک در چشم،گفت:استدعا دارم بفرمایید خبر این مواردی که فرمودید،بیرون نره؛ چون به جبهه آسیب میرسه.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی مرکز اسناد، تحقیقات و نشر معارف دفاع مقدس و مجاهدتهای سپاه،آیت الله فضلالله محلاتی در ۱۸ تیرماه ۱۳۰۹ در شهرستان محلات به دنیا آمد و پس از تحصیلات مقدماتی، راهی حوزه علمیه قم شد. ایشان بعد از آشنایی با اندیشههای حضرت امام، وارد عرضه مبارزه با رژیم پهلوی شد و چندین بار دستگیر و شکنجه گردید.
آیت الله محلاتی پس از پیروزی انقلاب، مسئولیتهایی چون معاونت کمیته مرکزی انقلاب، نمایندگی امام در مراسم حج سال ۱۳۵۸، نمایندگی مردم محلات در اولین دوره مجلس شورای اسلامی و در نهایت، نمایندگی رهبری در سپاه پاسداران را برعهده داشت.
سرانجام هواپیمای حامل ایشان و عدهای از مسئولان در یکم اسفند ۱۳۶۴، در مسیر تهران- اهواز، هدف حمله هواپیماهای عراقی قرار گرفت و همگی به شهادت رسیدند.
نگرانی برای انقلاب
روایت حجت الاسلام والمسلمین عبدالله حاجی صادقی؛ نماینده ولیفقیه در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی
در دوران جنگ، یکی از موضوعاتی که خیلیها از آن رنج میبردند، موضع آقای منتظری بود. اوایل سال ۶۴، در یک سفر، آقای محلاتی حدود چهل پنجاه نفر از طلبههای سپاه را به سمیناری در قم و دیدار با آقای منتظری بردند.
در یک اتاق بزرگ، روی پتو، دورتادور نشستیم. آقای منتظری به همراه آقای ابراهیمی، مسئول دفتر ایشان و هادی هاشمی یا فرد دیگری که اکنون به خاطر ندارم، وارد شدند. بهمحض ورود، آقای منتظری رو به ما کردند و گفتند: این چه جنگیدنیه؟ شما نمایندگان امام توی سپاه چی کار میکنید؟!
خیلی تند شروع به اعتراض کردند! بعد آقای محلاتی بلند شد و با حالت اشک در چشم، گفت: استدعا دارم بفرمایید خبر این مواردی که فرمودید، بیرون نره؛ چون به جبهه آسیب میرسه.
بعد از آقای محلاتی، آیتالله نمازی و بعد آقای محمدی عراقی هم صحبت کردند. آقای منتظری گفت: خودم میگم که توی رسانهها چی گفته بشه، نوار این جلسه هم هیچ جا پخش نشه؛ اما صبح روز بعد، نوار صحبتهای ایشان را بیرون دیدیم.
امید به دعای امام زمان (عج)
روایت حجتالاسلام غلامحسین بشردوست؛ فرمانده قرارگاه کربلا در دوران دفاع مقدس
روز ۲۷ بهمن، در قرارگاه مشغول کار بودم که صدای کسی من را متوجه خودش کرد. سرم را که برگرداندم، دیدم آقای محلاتی، نماینده امام در سپاه است که با خنده و سلام و علیک وارد سنگر شد.
وارد که شد، از وضعیت یگانها پرسید. گفتم به لطف خدا و دعای امام، آماده آماده هستیم. دعا کرد و گفت امیدوارم به دعای امام زمان (عج) در این عملیات موفق شویم!
تا غروب که نماز جماعت مغرب و عشاء را به امامت ایشان خواندیم، در قرارگاه مشغول صحبت با آقا محسن و آقای شمخانی و آقا رشید بودند.
پس از شام، ایشان برای تمام فرماندهان قرارگاه از فضیلت و اهمیت جهاد گفت و روایاتی در مورد جهاد در راه خدا و برکات و ثوابهای آن خواند.
دعوت به صبر
روایت سردار جعفر اسدی؛ فرمانده لشکر ۳۳ المهدی (عج) در دوران دفاع مقدس
(در جریان بحث آمادهسازی عملیات ثامنالائمه) روز اول که (به آبادان) رفتیم، آقا مرتضی (قربانی) یک اتاق کمپرسی را وارونه کرده بود که سقف سنگر شده بود. به دیواره آن رنگ سفید زده و یک آیه از قرآن و جمله امام: حصر آبادان باید شکسته شود را روی آن نوشته بود.
خدا رحمت کند، آقای محلاتی آمد توی سنگر را نگاه کرد. خیلی خوشش آمد. به من گفت: تا وقتی توی جبهه هستی، این آیه قرآن را مرتب بخوان و بعد از جنگ هم این آیه را هیچوقت فراموش نکن.
آیه این بود: بسم الله الرحمن الرحیم، ربنا اغفر علینا صبرا و ثبت اقدامنا و انصرنا علی القوم الکافرین.
منابع:
۱-موحد علوی، علیرضا، تاریخ شفاهی دفاع مقدس: روایت حجت الاسلام عبدالله حاجی صادقی، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی: مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، تهران ۱۴۰۲، ص ۲۸۰
۲-بهداروند، محمدمهدی، تاریخ شفاهی دفاع مقدس: غروب روز ششم: روایت حجت الاسلام غلامحسین بشردوست، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی: مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، تهران ۱۴۰۲، ص ۲۸۶
۳-اردستانی، حسین، تاریخ شفاهی دفاع مقدس: مقاومت در برابر تجاوز: روایت محسن رضایی، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی: مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، تهران ۱۳۹۹، ص ۲۳۱