• خانه
نکات‌پرس
جمعه, خرداد ۲۳, ۱۴۰۴
بدون نتیجه
مشاهده تمام نتایج
بدون نتیجه
مشاهده تمام نتایج
نکات‌پرس
بدون نتیجه
مشاهده تمام نتایج

دفاع محمدرضا سعادتی از ارتباط سازمان مجاهدین‌خلق با شوروی

۱۴۰۴/۰۳/۲۱
در نکات دیگران
مدت زمان مطالعه: 2 دقیقه
دفاع محمدرضا سعادتی از ارتباط سازمان مجاهدین‌خلق با شوروی


یک دستگیری عجیب

روزهای ابتدایی اردیبهشت ماه ۱۳۵۸، دقیقا همان روزی که مسعود رجوی و موسی خیابانی به دیدار امام‌خمینی رفته بودند، خبر دستگیری محمدرضا سعادتی، از اعضای اصلی سازمان مجاهدین خلق خبرساز شد. او بر سر قرار اطلاعاتی با ولادیمیر فیسینکو، یکی از افسران اطلاعاتی شوروی و هنگامی که قرار بود اسنادی از پرونده احمد مقربی – یکی از جاسوسان مهم شوروی پیش از انقلاب- را به روس‌ها تحویل دهد دستگیر شد. هنگام دستگیری سعادتی، برگۀ‌ کوچک آبی‌رنگی با دست‌خط خودش کشف شد که در آن، رئوس مباحثی نوشته شده بود که قرار بود به نمایندگی از سازمان، با فیسنکو در میان بگذارد. سرفصل‌ها شامل مقدماتی دربارۀ امنیت ملاقات‌ها و برخی جزئیات آن، نیازهای اطلاعاتی سازمان، ارزیابی شوروی از مناسبات سیاسی ایران و پیشنهادهای سیاسی سازمان به شوروی برای نقش‌آفرینی در ایران بودند.

 

بازی رسانه‌ای

آن زمان، بخشی از ضدجاسوسی ساواک به خدمت نخست‌وزیری انقلاب درآمده بود و دستگیری سعادتی، حاصل خبر منبع به کلی سری آن در سفارت شوروی بود. مسئله‌ای که به خاطر اقتضائات آن روزهای انقلاب، امکان اعلام رسمی‌اش نبود و همین باعث شد سازمان مجاهدین خلق درباره هویت عاملان دستگیری و بازجویی سعادتی جوسازی سنگینی کند.

 

دفاع جاسوسانه

سعادتی در بازجویی‌های اولیه، به راحتی دربارۀ بندبند این یادداشت توضیح داد و حتی از لزوم رابطۀ اطلاعاتی سازمان با شوروی برای مقابله با توطئه‌های آمریکا دفاع کرد. اعلامیۀ رسمی سازمان دربارۀ ماجرای سعادتی که حدود دو ماه بعد از دستگیری‌اش منتشر شد، بدون اشاره به پروندۀ مقربی، همین خط تحلیلی را در پیش گرفت و هدف او از ارتباط با افسر کاگ‌ب را «کسب اطلاعات در مورد فعالیت‌ها و شبکه‌ها و مأمورین سیا در ایران و تشریح موازین ملی و اسلامی میهن و انقلاب» معرفی کرد. دفاعی که به خاطر ناموجه بودنش نزد افکار عمومی به تدریج کمرنگ شد و سازمان تا روزهای برگزاری دادگاه سعادتی در پاییز ۱۳۵۹، با جوسازی حول این مساله، کوشید دستگیری او را اقدامی سیاسی و جناحی معرفی کند. جوسازی‌هایی که هدفش گم‌شدن اصل موضوع، یعنی ارتباط‌گیری سازمان مجاهدین خلق با افسران اطلاعاتی شوروی در فضای غبارآلود به وجود آمده بود.

 

برای نخستین‌بار

موسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی، برای نخستین‌بار بخشی از بازجویی‌های محمدرضا سعادتی در روزهای ابتدایی بازداشتش را منتشر می‌کند. او در این سطور، صراحتا به دفاع از تعامل و تبادل اطلاعاتی سازمان مجاهدین خلق با شوروی پرداخته است.

 

در ادامه بخشی از این بازجویی آمده است:

 

س: آنچه که مسلم است و شما هم قبول دارید سازمان مجاهدین و شما تصمیم گرفته‌اید با سفارت روس یک حداقل ارتباط متقابل جهت تبادل اطلاعات مبادرت ورزید، با توجه به اینکه سازمان شما یک سازمان با ایدئولوژی اسلامی است شما با توجه به اصول اساسی بینش و توحیدی و مواضع شناخته شده سازمان و اینکه وارث یک فرهنگ غنی و پرافتخار ایثار و شهادت هستید چگونه به این تصمیم رسیدید و آن را مغایر با اصول اعلام شده مکتبی و اعتقادی خویش نیافتید؟

ج ـ جواب دادن به این سؤال شاید ساده نباشد و شاید در اینجا و در این شرایط بدون هیچگونه مدرکی نتوانم به درستی مطلب را بیان کنم، ولی سعی می‌کنم تا آنجا که در توان دارم در مورد این رابطه فی‌نفسه که آیا می‌تواند در چارچوب جهان‌بینی توحیدی بگنجد یا نه توضیح بدهم. ابتدا می‌توانیم به صدر اسلام مراجعه کنیم و اینکه چطور حضرت محمد(ص) پیامبر ما علیه کفار قریش که دشمن اصلی‌اش بود با قبایل مختلف قراردادهای متفاوت می‌بندد که حتی با یهودیان در مدینه و حتی در زمان محاصره اقتصادی در درّه شعب با همکاری کفار اهل قبیله علیه این دشمن قدّار و خونخوار یعنی قریش مبارزه می‌کند. در اینجا حضرت خوب می‌دانستند تا زمانی که هنوز به‌صورت یک قدرت جاگرفته و یک قدرت تثبیت شده که از نظر درونی خطری متوجهشان نیست، درنیامده‌اند نمی‌توانند علیه تمام قبیله‌ها و تمام نظام‌ها برخیزند. در درجه اول این کفار قریش بود[ند] که در سرتاسر عربستان سعی می‌نمود[ند] خود و حتی قبایل دیگر را علیه حضرت بسیج کنند و بساط حضرت را نابود گردانند. ولی پیامبر ما با ارزیابی و با واقع‌بینی که مختص جهان‌بینی توحیدی است تشخیص می‌دادند تا زمانی‌که اشراف قریش حاکم هستند نمی‌توان در عربستان و در آن سرزمین خود را تثبیت کرد. اگر این مرکزیت قدرت از بین برود آنگاه می‌توان حتی به اطراف (ایران و روم) نظر افکند.

ایجاد رابطه با یک جریانی که به لحاظ ایدئولوژی و جهان‌بینی متفاوت است در زمانی که خطر دیگری به عنوان خطر جدی و اصلی وجود دارد با حفظ حد و مرزهای ایدئولوژیک نه تنها نمی‌تواند خطری باشد بلکه در صورتی که با حفظ همین حدود و با آگاهی کامل به جهان‌بینی او و اینکه چه هدف‌هایی را در سر دارد و با آگاهی کامل به تضادهای موجود می‌توان از آن در جهت مثبت هم استفاده نمود، مگر اینکه به صورت دشمن اصلی درآید که حساب آن جداست.

در شرایط [فعلی/قبل] از انقلاب اسلامی ما با قیام خونین خلقمان، با کاروانی از شهید تحت رهبری قاطع امام خمینی توانست غول آریامهری را که در پشت آن امپریالیست‌ها قرار داشتند به‌زانو درآورد، ولی همانطور که بارها خود امام گفته‌اند این انقلاب به پایان نرسیده است. دشمن زخم خورده ولی هنوز نمرده است. ممکن است که بلند شود و ضربه کاری را بر ما وارد گرداند. ما تجربیات زیادی را از سر گذرانده‌ایم. چه تجربیات خودمان مانند ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ و چه تجربیات کشورهای دیگر مانند اندونزی و شیلی. عوامل امپریالیسم آمریکا به هیچ‌وجه ایران را از دست رفته نمی‌دانند. آنها هنوز امیدوارند که از طریق عوامل خودشان ایران را تحت نفوذ خود نگه دارند. ما هر روز شاهد تحریکات این عامل ضدخلقی هستیم. هر روز شاهدیم که چگونه ممکن است برادران مسلمان ما در گوشه و کنار به خون غلطیده و ایران را وارد یک جنگ خونین امپریالیستی گردانند. این تجربیات که با شناخت کامل سازمان مخوف و جنایتکار CIA باید توأم باشد به ما هشدار می‌دهد که بی‌توجهی و بی‌دقتی در این مورد هر آن باید منتظر حوادث خونین باشی تا درنهایت CIA تصمیم آخر را در مورد ایران بگیرد. مگر او می‌تواند ایران را به این سادگی رها کند و آن را در دامان شوروی بی‌حفاظ و بی‌دفاع نگه دارد[؟]. نه، این‌ طور عمل نمی‌کند. بنابراین در اینجا مشخص است که ضدانقلاب داخلی و حامیان امپریالیست آن یعنی آمریکا به عنوان دشمن اصلی انقلاب اسلامی ما در هر آن و به طور شبانه‌روزی در تلاشند و این می‌تواند دشمن اصلی ما محسوب گردد.

توجه اصلی به این دشمن دلیل بر عدم هشیاری(هوشیاری) نسبت به جوانب دیگر نیست، ولی این نیست که ما با تمام مشکلات و ضعف‌های درونی بخواهیم یک تنه علیه تمام قدرت‌های خارجی مبارزه کنیم. ساده‌اندیشی است که اگر چنین فکر کنیم. چنین تصوری نهایتاً به اینجا می‌انجامد که ایران را به پاره‌هایی چند تقسیم می‌کنیم و هر تکه‌ای از آن به دست جناحی و یا دسته‌ای وابسته به امپریالیسم و وابسته به اجانب می‌چرخد و از ایران چیزی باقی نمی‌ماند. لذا با یک دید واقع‌بینانه به اطراف خودمان و با توجه به تمام ضعف‌های درونی‌مان می‌توانیم با همسایه غول‌آسای شمالی حداقل روابطی را برقرار کرده، روابطی که به هیچ‌وجه حد و مرزهای ایدئولوژیک ما را خدشه‌دار نکند. روابطی که استقلال و هویت کامل ما را دچار تردید نکند. روابطی که ما در هر آن اصالت انقلاب خودمان را بتوانیم حفظ کنیم.

ما نباید از اینکه روس‌ها قدرتمند و غول هستند وحشتی داشته باشیم، بلکه این ظرافت و هنر انقلابی ماست که می‌تواند از همین غول هم در حد خودش براساس اتکاء ایدئولوژیک بر توده‌های وسیع مردمی و سازمان‌یافته و متشکل شده، استفاده برد.

ما در قبال آمریکا و در قبال CIA و تمام دستگاه‌های اطلاعاتی و جنایتکار غربی باید بتوانیم از آنها استفاده کنیم. این رابطه خود می‌تواند مانعی باشد در قبال اینکه غول شمالی به فعالیت پنهانی در رابطه با عوامل مشخصی که وابسته به اویند بپردازد و یا حداقل بتوانیم آن را در کمترین حد خود مهار کنیم. هرگونه ترس و وحشت و دوری از این همسایه شمالی و یا هر سیستم دیگری نشانگر ضعف‌های درونی‌مان است که خود این ضعف‌ها با توجه به تهاجم خارجی و نفوذ در درون ما را از پا درخواهد آورد و نمی‌توانیم هویت و موجودیت خود را حفظ نمائیم.

آنها می‌توانند اطلاعات زیادی را از فعالیت‌های CIA و یا هر دستگاه جاسوسی غربی دیگر که درصدد برگرداندن ایران به بلوک خودشان هستند به ما بدهند. ما هم حداقل می‌توانیم اطلاعاتی در رابطه با CIA در ایران به آنها بدهیم. این رابطه در صورتی که ما توان ایدئولوژیک داشته باشیم و خودمان دچار ضعف مفرط ایدئولوژیک نباشیم، به هیچ‌وجه نمی‌تواند فی‌نفسه خطری برای ما محسوب شود.

سازمان مجاهدین هم با توجه به تمام تجربیاتش در مدت ۱۴ سال مبارزه مکتبی و با توجه به ضرباتی هم که به لحاظ ضعف‌های درونی متحمل شده است، هم‌اکنون دارای این توان ایدئولوژیک برای حفاظت از کل هویت سازمان و نهایتاً جنبش را داراست. این نه صرفاً یک ادعاست بلکه از دیدگاه من یک واقعیتی است که وجود دارد.

س: به نظر شما این عمل عواقب منفی دربرندارد و باعث غلطیدن ما به دامن روسیه نمی‌شود؟ با توجه به اینکه استقرار و استمرار جمهوری اسلامی خود کشنده‌ترین ضربه به حیات رو به افول فلسفه ماتریالیسم است و با توجه به اینکه جمهوری اسلامی و نظام استقرار یافته آن می‌تواند به‌مثابه یک عامل انفجاری جمهوری‌های مسلمان روسیه را به عصیان و مخالفت وادارد.

ج ـ اگر جمهوری اسلامی ما و انقلاب اسلامی ما خطری برای روس‌ها به خصوص جمهوری‌های مسلمان‌نشین باشد بنابراین نزدیکی ما در این حد به آنها خطر را بیشتر متوجه آنها خواهد کرد نه ما.

س: شما که معتقدید کارتان بر طبق اصول اسلامی صحیح بوده، بنابراین آیا بهتر نبود که از طریق دولت فعلی و یا دستگاه رهبری (امام) به این کار اطلاعاتی دست می‌زدید؟

ج ـ طبیعی است که اگر با اطلاع دولت و آقا صورت می‌گرفت بهتر بود، ولی متأسفانه دستگاه رهبری از این ماجرا اطلاع نداشت و اساساً دستگاه دولت ظاهراً تا آنجا که من می‌دانم از نظر اطلاعی(اطلاعاتی) و راه‌اندازی چنین سیستمی فاقد کادر لازم است. چون مبتکر و اقدام‌کننده اول من نبودم بلکه آقای فی‌سینکو قدم اول را برداشته بود لذا هنوز این فکر در نظر من بشخصه خطور نکرده بود که با دولت و امام طرح گردد. ولی طبیعی بود که با روند گسترش و [تثبیت] دولت و دستگاه رهبری این مسئله با آنها طرح می‌شد چون نمی‌توانست مخفی بماند و درست هم نبود.

 

 

 

 

دفاع محمدرضا سعادتی از ارتباط سازمان مجاهدین‌خلق با شوروی







منبع: موسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی

پست‌ بعدی
ساختار بخش ویژه نظامی سازمان مجاهدین خلق

ساختار بخش ویژه نظامی سازمان مجاهدین خلق

دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

logo-samandehi
  • خانه

© 2024 تمام حقوق برای نکات‌پرس محفوظ است.

بدون نتیجه
مشاهده تمام نتایج
  • خانه

© 2024 تمام حقوق برای نکات‌پرس محفوظ است.