ساواک برای ایجاد فشار افکار عمومی بر بیوت مراجع و تواتربخشی به اخبار، نامههایی را برای بیوت و فضلای تأثیرگذار حوزه با عناوین پوششی و آدرسهای غیرواقعی ارسال و ذیل آن مطالب مورد نظر خود را درج میکرد. آیتالله منتظری مینویسد: زمانی که یکی از حامیان امام خمینی خدمت مرحوم حکیم رفته بود که چرا نسبت به آقای خمینی موضع همکاری و همراهی ندارید؟ آقای حکیم گفته بود نامهها را بیاورید. ۲۷ نامه از ۲۷ نفر از علمای مهم شهرستانها پیش آقای حکیم بود که در آنها نوشته بودند شما گول حرفهای آقای خمینی را نخورید، اینها یک عده نهضتیها و بچهها هستند که اطراف ایشان را گرفتهاند.(۱) میتوان گمان برد که این نامهها به نام علمای بلاد و البته از سوی ساواک به مقصد نجف ارسال شدهاند، لکن مراجع نجف که از دور حوادث ایران را رصد میکردند، سازوکاری برای راستیآزمایی محتوای مکاتبات و صحت اسامی و آدرسهای مندرج نداشتند؛ حداقل تأثیر اینگونه مکاتبات ایجاد تردید و تأخیر در تصمیمگیری بود.
مطابق یکی از گزارشهای ساواک در ۱۸ بهمن ۱۳۵۶ نامهای از قم برای آیتالله خویی فرستاده شده که در آن آمده بود:«بیانات آقای خمینی در مسجد شیخ و اعلامیه و نواری که در قم منتشر شده است، غیر از این که باعث شده عدهای هدف گلوله قرار گرفته و عدهای دیگر زندانی و تبعید شوند نتیجه دیگر نداشته و نخواهد داشت.»(۲) در این نامه افزوده شده است:«حضرتعالی اگر صلاح نمیدانید با ایشان در این موضوع مذاکره نمایید، همین نامه را برای ایشان بفرستید. اگر این رویه ادامه یابد حوزه قم مثل نجف خالی خواهد شد.»(۳) این مکاتبه در راستای شایعهای بود که آن روزها در نجف دهان به دهان میچرخید:«آیتالله خمینی حوزه قم را بههم ریخته است و حالا میخواهد حوزه نجف را بههم بریزد.» طرفداران امام خمینی نیز از تیرهای این شایعات بینصیب نماندند؛ در نامهای به آیتالله خویی، آیتالله قاضی طباطبایی، از اعضای حزب جبهه ملی معرفی و ادعا شده بود که اعضای حزب توده هم دور او را گرفتهاند، «غرض از تصدیع [اینکه] گول و فریب این شیاد را نخورید.»(۴)
اخبار فوق با توجه به حساسیتهای مرجعیت نسبت به دماء مسلمین، تعطیلی حوزه و گسترش افکار کمونیستی و پس از بازخوردگیری از القائات قبلی به صورت مستمر از طرق مختلف به بیوت مراجع میرسید. ساواک درصدد بود با تغییرات معنایی در مفاهیم و برساخت مقدمات و زمینههای تصمیم، به اهداف خویش نائل شود. تعاطی و تقاطع محتوای نامههای ارسالی از ایران با شایعات منتشره در فضای عمومی، مطالب منعکس شده از سوی افراد بهظاهر ذیصلاح و معتمد و گفتوگوهای آشکار و پنهان مقامات رسمی و امنیتی، حداقل تأثیری که میگذاشت مراجع را در اتخاذ موضع صریح و بهموقع مردّد میکرد. آنها دیگر به راحتی به اقوال و مطالبات انقلابیون اعتماد نمیکردند و اتخاذ موضع را منوط به کسب اخبار و تحقیق بیشتر میکردند. (۵)
———————————————————————————————————————
پانوشتها:
۱- خاطرات آیتالله منتظری، ج ۱، ص ۲۶۰.
۲- سیر مبارزات امام خمینی در آیینه اسناد، ج ۱۰، صص ۳۷۲ و ۳۷۳.
۳- آیتالله خویی در صحنه مبارزات سیاسی، ص ۱۴۰.
۴- زندگی و مبارزات آیتالله قاضی طباطبایی، تدوین: رحیم نیکبخت، صمد اسماعیلزاده، تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ۱۳۸۰، ص ۲۵۵. این در حالی بود که طبق اسناد موجود آیتالله قاضی طباطبایی در خرداد ۵۳ همزمان با بستری شدن آیتالله خویی در بیمارستان بغداد، مراسم دعای مفصلی جهت بهبودی ایشان برگزار کرده بود. اسناد مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، شماره بازیابی ۰۲۵۷ – 41009j4.
۵- ساواک و مرجعیت (۱۳۵۷-۱۳۳۵)؛ سیدمحسن طباطباییفر؛ مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی؛ صص ۲۲۷ تا ۲۲۹