پایگاه اطلاعرسانی پژوهشکده تاریخ معاصر؛ از زمانی که رژیم صهیونیستی در سرزمین فلسطین شکل گرفت مردم محلی و بومی و همچنین سایر اعراب به اشکال مختلف مخالفت خود را نشان دادند؛ از اعلامیه و مواضع رسمی سیاسی تا راه انداختن جنبشها و حرکتهای اعتراضی که به آواره شدن اعراب واکنش نشان میداد. این حرکتها با مخالفت شدید سردمداران رژیم اسرائیل مواجه شد و در مواردی قتل عام و کشتار فلسطینیان را به همراه داشت. یکی از این اقدامات جنایتآمیز قتل عام دیر یاسین است که همچون نقطه سیاه و لکه ننگی بر تاریخ بشریت سنگینی میکند. دیر یاسین کجاست و این قتل عام چرا و چگونه رخ داد؟
دیر یاسین کجاست
دیر یاسین روستایی در غرب بیتالمقدس بود که حدود دوازدههزار متر مربع مساحت داشت. مساحت بخش کوچکی از اطراف آن قبل از سال ۱۹۴۸م به تملک یهودیان درآمد. این روستا در همسایگی روستاهای لِفتا، قالونیه، عین کارم و شهرکهای یهودینشین قرار دارد. دیر یاسین روی سراشیبی یک بلندی به ارتفاع هشتصد متر واقع شده است و تقریبا یک کیلومتر با مرکز شهر بیتالمقدس فاصله دارد. فلسفه نامگذاری این روستا روشن نیست، اما استفاده از دیر در نامگذاری روستاهای این منطقه و سرزمینهای همجوار بیتالمقدس، مرسوم و متداول بوده است. افزون بر این، در جنوب غرب این روستا نیز خرابههایی به نام دیر وجود دارد. از زندگانی شیخیاسین که روستا به نام وی است، اطلاع دقیقی وجود ندارد و فقط مسجدی در روستا به نام شیخیاسین هست که مزارش در آن قرار دارد و محل رفتوآمد شهروندان است.[۱]
یهودیان منطقه از دوره امپراتوری عثمانی در عینالتوت، در پانصد متری دیر یاسین، ساکن شدند. در این دوره یهودیان با مسلمانان منطقه مناسبات دوستانه داشتند، اما بهتدریج با طمع یافتن یهودیان منطقه بر دستدرازی به سرزمینهای فلسطینی، روابط دو طرف تیره و تار شد؛ بهخصوص بعد از قیام بزرگ فلسطینیها که در فاصله سالهای ۱۳۱۵ش تا ۱۳۱۸ش رخ داد، این شکاف عمیقتر شد. بعد از مدت کوتاهی آرامش در روابط طرفین، مسئله تقسیم فلسطین پیش آمد. پس از تقسیم فلسطین در سال ۱۳۲۶ش در سازمان ملل متحد، اوضاع بار دیگر بحرانی شد. اوج این وضعیت حمله صهیونیستها به روستای لفتا در شمال دیر یاسین بود.[۲]
قتل عام دیر یاسین
هرچند در همین مقطع زمانی بود که اهالی دیر یاسین با یهودیان که شمار آنها از ۱۵۰هزار نفر بیشتر نمیشد پیمان همزیستی مسالمتآمیز منعقد کردند، اما یهودیان به گمان اینکه اعراب برای محاصره آنان و سرزمینهای متصرفی نقشه دارند، درصدد اجرای طرحی برآمدند. بر اساس این طرح، با یک حمله پیشدستانه چندین شهر و روستا از جمله بیتالمقدس و دیر یاسین به تصرف آنها درمیآمد. به همین دلیل بود که گروههای شبهنظامی یهودی همانند آرگون اشغال دیر یاسین را برعهده گرفتند. مناخیم بگین در این مقطع
رهبر گروه آرگون بود و به صورت مستقیم رهبری عملیات را بر عهده داشت.[۳]

مناخیم بگین
در فروردین ۱۳۲۷ش بمباران هوایی دیر یاسین آغاز شد و نیروهای صهیونیستی از سه جهت شمال، شرق و غرب به آنجا حمله کردند. اهالی روستا نیز که خود را مسلح کرده بودند با رهبری شخصی به نام علیالقاسم از روستا دفاع کردند و حدود صد تن از یهودیان را کشتند، اما به واسطه توان تسلیحاتی نامتوازن نتوانستند به مقاومت خود ادامه دهند. پس از آن یهودیان به کشتار فجیع روستاییان دست زدند. شمار کشتهها را برخی از منابع حدود ۲۵۰ نفر و حتی برخی ۴۰۰ نیز برآورد کردهاند. بازماندگان این کشتار وحشتناک به مناطق اطراف پناه بردند. این واقعه باعث شد بسیاری از اعراب از فلسطین مهاجرت کنند به صورتی که از هشتصدهزار عرب ساکن فلسطین در این مقطع، کمتر از دویستهزار نفر در فلسطین باقی ماندند.[۴]

ماجرا آنقدر انعکاس پیدا کرد که رهبران برخی از گروههای نظامی دخیل در عملیات مسئولیت آن را برعهده نگرفتند. کار به جایی رسید که حتی بنگوریون از ملکعبداللّه به سبب وقوع این کشتار عذرخواهی کرد. در تابستان ۱۳۲۸ش صدها مهاجر یهودی در نزدیکی دیریاسین ساکن شدند و برای زنده نگاه داشتن نام شهرک قدیمی غفعت شاؤول، شهرک جدیدی به همین نام بنا کردند. افزون بر آن شهرک، دیر یاسین و اطراف آن کاملا زیر پوشش طرحهای عمرانی بیتالمقدس غربی قرار گرفت و تا آنجا که ممکن بود توسعه پیدا کرد.[۵]
ذکر جزئیات روز حادثه
ذکر جزئیات فاجعه قتلعام دیر یاسین هرچند ناراحتکننده اما نیازمند تأملی عمیق است. در این حمله، گروه آرگون به فرماندهی مناخیم بگین با استفاده از بلندگوهایی که بر روی جیپهای نظامی نصب شده بود، ساکنان بیدفاع و بیپناه روستا را فراخواندند تا خانههای خود را ترک و در میدان روستا تجمع کنند. آنها با صدور فرمانهایی بیرحمانه، مردم را مجبور میکردند درحالیکه رو به دیوار ایستادهاند، صف بکشند و سپس همگی را به رگبار گلوله میبستند. در میان قربانیان این جنایت، زنان بارداری نیز حضور داشتند که به طرز فجیعی به قتل رسیدند. یکی از زنان روستا که موفق شده بود خود را در گوشهای پنهان کند، روایت میکرد که با چشمان خود دیده است مردی با شلیک گلولهای به زیر گلوی خواهر باردارش که در ماه نهم بارداری بود، او را به قتل رساند و سپس با چاقوی قصابی شکم وی را درید. در صحنهای دیگر، زنی که تلاش میکرد نوزاد را از رحم مادرش ــ که شکمش دریده شده بود ــ بیرون بیاورد، هدف گلوله همان مهاجم قرار گرفت و جان باخت.[۶]

در میان اعضای این گروه تروریستی، دو زن نیز حضور داشتند که درحالیکه شوهران خود را همراهی میکردند، خون از چاقوهایشان میچکید و در جنایات مشارکت مستقیم داشتند. آلفرد لیلی ینتال، این صحنههای وحشتناک را با قلمی گویا چنین توصیف کرده است: دیر یاسین بهتدریج به جهنمی سوزان بدل شد؛ صدای شیون زنان و کودکان با انفجار نارنجکها و بوی خون و باروت درهم آمیخته بود. مهاجمان بیرحمانه میکشتند، غارت میکردند و در نهایت با هتک حرمت زنان، فاجعه را به اوج رساندند و جنایت خویش را تکمیل کردند. در زمان حمله، مردان جوان روستا برای کار به خارج شهر رفته بودند و در مزارع حضور داشتند و ازهمینرو زنان، کودکان و سالمندان قربانیان اصلی این یورش وحشیانه بودند. نیروهای مهاجم حدود پانزده خانه را که ساکنان آنها از ترس بیرون نیامده بودند، با دینامیت منفجر کردند و تمامی افرادی که در این خانهها پناه گرفته بودند، زیر آوار مدفون شدند.[۷]
پس از آغاز جنایت در دیر یاسین، فلسطینیان برای نجات جان خود از فرماندهان نظامی انگلیسی تقاضای کمک کردند، اما آنان با بیاعتنایی از مداخله سر باز زدند و به بهانهجویی و طفره رفتن روی
آوردند. در پی این ناامیدی، اهالی روستا به صلیب سرخ بینالمللی متوسل شدند و درخواست کمک اضطراری کردند. بااینحال، مناخیم بگین تا دو روز پس از آن کشتار وحشیانه، به خبرنگاران و نمایندگان صلیب سرخ اجازه بازدید از محل حادثه را نداد. در این مدت، تنها افرادی که اجازه عبور و مرور در منطقه را داشتند، نیروهای پلیس یهودی بودند؛ نیروهایی که خود عضو سازمانهای تروریستی محسوب میشدند. آنان با وقاحت و خونسردی تمام در پاسخ به پرسشهای خبرنگاران مدعی میشدند که هیچ اتفاق خاصی در دیر یاسین رخ نداده و موضوع به قتل یک مرد عرب محدود بوده است.[۸]
سرانجام، زمانی که نمایندگان صلیب سرخ بینالمللی پس از چند روز تأخیر اجازه یافتند وارد محل فاجعه شوند، با صحنهای تکاندهنده مواجه شدند؛ ۱۵۰ جسد از قربانیان قتلعام هنوز در محل باقی مانده بود. تروریستها فرصت نیافته بودند اجساد را در گورهای دستهجمعی دفن و آثار جنایت را از چشمها پنهان کنند. یکی از اعضای صلیب سرخ در یادداشتهای خود چنین روایت کرده است: وقتی به محل رسیدم، تروریستها هنوز موفق نشده بودند به کار خود پایان دهند. نخستین تصویری که پیش رویم قرار گرفت، افرادی از گروه آرگون بودند که با شتاب و آشفتگی به هر سو میدویدند؛ گویی که از شدت جنایت دیوانه شده بودند. در میان آنان، دختری زیبا را دیدم که چاقوی خونآلودی در دست داشت و آن را با غرور و افتخار به من نشان میداد. در همان حال، صدای ناله زخمیها به گوش میرسید و این یک تراژدی به معنای واقعی کلمه بود.[۹]
رئیس صلیب سرخ نیز در گزارش رسمی خود چنین نوشت: «هرج و مرج و آشفتگی در سراسر روستا موج میزد. اجساد قربانیان به طور پراکنده در سطح دهکده افتاده بود و همه میتوانستند این فاجعه را با چشمان خود ببینند».[۱۰] البته یهودیان اصیل و بومی این جنایت هولناک صهیونیستها را تأیید نکردند و افرادی همچون آلبرت اینشتین، سیدنی هوک و سیمون میلمن این رویکرد را بهشدت زیر سؤال بردند و حتی نامه آنها در محکوم کردن این جنایت در مجله «تایم» نیز به چاپ رسید.[۱۱]
در مجموع باید گفت که حادثه دیریاسین تأثیر بهسزایی در تشکیل رژیم صهیونیستی در سرزمینهای اشغالی داشت. به تعبیری، سنگ بنای اسرائیل امروزی را که در غزه در حال جنایت است این حادثه گذاشت هرچند مقدمات آن از سالها پیش فراهم شده بود. در واقع، صهیونیستها از همان روز اول بنای کار خود را بر کشت و کشتار و قتل و جنایت قرار دادند و این رویه تا به امروز ادامه دارد.
پینوشتها: