از پیروزی انقلاب اسلامی در بهمن ماه ۱۳۵۷ تا پیش از طلوع آفتاب پانزدهم شهریورماه ۱۳۶۱، تروریستها در تهران، پایتخت جمهوری اسلامی ایران، ۵۷۲ نفر از شهروندان را به شهادت رسانده بودند؛ از کارگر و دانشآموز و دانشجو تا رئیسجمهور و نخستوزیر.
آفتاب نیمه شهریور که طلوع کرد، تا پیش از عصر، مهمترین واقعه تهران، برگزاری نخستین جلسه دادگاه صادق قطبزاده، متهم به براندازی نظام جمهوری اسلامی و تلاش برای به شهادت رساندن امام خمینی، در دادگاه انقلاب تهران بود. اما چه کسی میدانست که آن روز پایتخت حوادث خونین دیگری را هم تجربه خواهد کرد؛ مثل حادثه تیراندازی اعضای سازمان مجاهدین خلق به محمدتقی حاج حیدری، فروشنده ۵۱ ساله لبنیات در میدان نبوت، خیابان جانبازان غربی، نبش جنوب غربی چهارراه شهید بختیاری که به سر وی شلیک کرده و او را به شهادت رسانده بودند. همان روز در تهران در دو حادثه دیگر، رضا عباسی، خواربارفروش ۵۷ ساله و مسئول تعاون مسجد محله در تقاطع خیابان جیحون و دامپزشکی و نیز ابوالقاسم جابرزاده، گرمابهدار ۴۰ ساله چهارراه مخبرالدوله توسط مجاهدین خلق به شهادت رسیدند که اولی با پرتاب بمب دستی و شهید دوم با تیراندازی تروریستها در داخل حمام به این فیض نائل آمدند.
خیابان خیام؛ صحنه جنایت منافقین
اما آنچه روز ۱۵ شهریور ۱۳۶۱ را به یکی از دلخراشترین روزهای پس از پیروزی انقلاب اسلامی مبدل کرد، جنایت اعضای سازمان مجاهدین خلق در خیابان خیام تهران، بالاتر از چهارراه گلوبندک بود. در ساعت ۱۹ عصر بر اثر بمبگذاری اعضای سازمان در خیابان خیام، بین خیابانهای داور (ضلع شمالی دادگستری) و بهشت (ضلع جنوبی پارکشهر)، روبروی پاساژ امیر سلیمانی، داخل اتوبوس شرکت واحد، ۱۵ نفر از مردم پایتخت به شهادت رسیدند.
اعضای این سازمان تروریستی، بمب حاوی تی.ان.تی را شامگاه ۱۴ شهریور در خیابان خیام داخل یک اتومبیل شورلت کنار پل عابر پیاده [الان وجود ندارد] نزدیک ورودی پارکینگ ساختمانی مربوط به وزارت صنایع، کار گذاشته بودند و قصد داشتند مثل همه روزهای پس از انقلاب، با ایجاد رعب و وحشت در دل مردم، هموطنان را از همراهی با نظام جمهوری اسلامی بازدارند. مجاهدین خلق در سلسله بمبگذاریهای خود، بمب مورد نظر خود را در غروب روز ۱۵ شهریور توسط سیستم کنترل از راه دور و در زمانی که همه مردم در حال رفتن به منازل خود بودند و اتوبوس شرکت واحد از کنار پل مورد اشاره در حال عبور بود، منفجر کردند.
بر اثر انفجار شورلت بمبگذاریشده، عدهای از هموطنان کارگر، پیشهور و مستضعف مظلومانه به خاک و خون کشیده شدند و چند دستگاه اتومبیل عبوری از جلوی دادگستری، از جمله یک کامیون، یک اتوبوس شرکت واحد خط ۱۵ «بازار – میدان شوش» حامل مسافر، یک دستگاه اتومبیل شخصی و یک دستگاه مینیبوس حامل مسافر متلاشی شدند و آتش گرفتند و سرنشینانشان سوختند. شدت انفجار به حدی بود که تا شعاع ۱۰۰۰ متری حادثه، شیشه اغلب مغازهها و ادارات و کارگاهها خرد شد. در میان شهدا پسر ده سالهای فقط کفشهایش سالم مانده بود و دیگر اعضای بدنش تکهتکه شده و روی آسفالت پخش شده بودند. مجروحان حادثه توسط خودروهای امدادی به بیمارستانهای فیروزگر، سینا، لقمان و بانک ملی منتقل شدند.
در این حادثه دلخراش که صدای آن در همه تهران و اطراف احساس شد و شدتش زلزله خفیفی را در پایتخت ایجاد کرد، به گفته شاهدان عینی، بهمحض اینکه اتوبوس شرکت واحد از داخل خیابان فرعی داور به داخل خیابان خیام پیچید، یکباره اتوبوس منفجر شد و آتش گرفت. بمب دستساز سازمان مجاهدین خلق به حدی قوی بود که تا عمق یک و نیم متری زمین را شکافت.
امداد تا نیمهشب؛ شهر در شوک انفجار
پس از حادثه مردم حاضر در صحنه برای کمک به آسیبدیدگان و مجروحان وارد عمل شدند که دقایقی بعد نیروهای انتظامی برای بستن مسیر و هدایت خودروها از چهارراه گلوبندک به سمت خیابان ۱۵ خرداد شرقی [در آن زمان این خیابان مثل زمان فعلی پیادهراه نبود و تا چهارراه مصطفی خمینی امتداد داشت] وارد خیابان شدند. دقایقی بعد نیروهای امدادی و آمبولانسها نیز برای انتقال مجروحان حادثه که عمدتاً مسافران مجروح و سوخته داخل اتوبوس شرکت واحد بودند، به محل حادثه آمدند و ضمن اقدامات امدادی برای رسیدگی به مجروحان سرپایی، برای انتقال مجروحان و حتی شهدا به بیمارستانها و سردخانهها اقدام کردند. ۱۵ نفر از ۱۶۹ نفر مجروحی که به بیمارستان انتقال یافته بودند بهصورت سرپایی مرخص شدند و یکی از مجروحان نیز بر اثر شدت جراحات به شهادت رسید. شهدای مجهولالهویه نیز که حدود ۱۰ نفر میشدند ابتدا به پزشکی قانونی منتقل شدند که پس از چند روز هویت همه آنها مشخص شد.
عملیات امدادرسانی توسط نیروهای درمانی و نیز نیروهای آتشنشانی تا آخر شب ۱۵ شهریور ادامه داشت تا به هر صورتی که بود وضعیت محل انفجار بهصورت عادی درآمده و محل پاکسازی شود. اتوبوس شرکت واحد بر اثر شدت انفجار منهدم شده و داخل اتوبوس همه مسافران آن بهطور کامل سوخته بودند. با ورود خودروهای آتشنشانی، عملیات اطفای حریق اتوبوس و سایر خودروهایی که سوخته بودند بر اثر شدت آتشسوزی زمان برد و همین، نجات مجروحان را با مشکل مواجه کرد.
بر اثر جنایت سازمان مجاهدین خلق در حادثه خیابان خیام؛ «ابراهیم شکوه نیکویی»، تریکوفروش متولد ۱۶ آذر ۱۳۲۶، «اصغر حسین دوقی چرلو»، کودک ۷ ساله متولد ۱۴ آذر ۱۳۵۴، «توفیق ندایی» سرباز ارتش، متولد ۳ فروردین ۱۳۴۰، «محمد ندایی»، دانشجوی متولد ۹ مرداد ۱۳۳۹، «جعفر حاج واحدی»، نظامی متولد ۲ فروردین ۱۳۳۹، «جواد اطاعتی» متولد اول آذر ۱۳۲۵، «زهرا پژدم» بانوی خانهدار، متولد مهر ۱۳۳۵، «سهراب صفری»، دانشجوی متولد ۲۹ فروردین ۱۳۴۰، «عزیزالله منوچهرزاده» کارگر، متولد ۱۳۲۳، «علی اعظم اسدی»، پاسدار کمیته انقلاب اسلامی، متولد ۱۴ شهریور ۱۳۳۱، «قسمت خانی خواجهایم»، کاسب متولد ۸ تیر ۱۳۲۲، «محبت فرضی خواجهایم»، دانشآموز متولد ۸ تیر ۱۳۴۸، «لطفعلی حاج حسینی سفیده»، کشکفروش متولد اول بهمن ۱۲۹۵ و «معصومه آقازمانی» بانوی خانهدار متولد ۲۳ اسفند ۱۳۳۴ به شهادت رسیدند.
بازتاب جهانی فاجعۀ خیابان خیام؛ از بقیع تا رسانههای جهانی
انتشار خبر دلخراش شهادت شهروندان تهرانی در انفجار خیابان خیام وقتی به ایرانیهای مدینهاولی رسید، در قبرستان بقیع تجمع کرده و ۳۰ هزار زائر در تظاهراتی این جنایت را محکوم کردند و وقتی خبرنگاران برای پوشش این تجمع اقدام به عکسبرداری کردند، پلیس سعودی دوربینهای خبرنگاران را توقیف کرد.
در تهران نیز خبرنگار روزنامه ماینیچی ژاپن، پس از گزارش از محل حادثه و نیز اجساد متلاشی شده در پزشکی قانونی گفت: «این فاجعه آنقدر هولناک است که نمیتوانم احساسات خود را بیان کنم و تنها فقط میگویم از هرکس که این اقدام را مرتکب شده متنفرم. من جنازههای تکهتکه شدهای را دیدم از مردم که تأسفانگیز بود و قطعاً این حادثه را برای مردم ژاپن گزارش خواهم کرد.»
پروفسور حامد الگار نیز که چند روز پیش از این حادثه از آمریکا به تهران آمده بود از محل حادثه و بعد هم از اجساد این جنایت بازدید کرد و گفت: «کسانی که این جنایت را مرتکب شدهاند، نهتنها ضدانقلاب شما که اصلاً ضد بشریت هستند. دشمنان ایران بر این تصور هستند که با این اعمال، خلأیی در روند انقلابتان ایجاد میکنند که باید بگویم این اعمال، به انقلاب شما ثبات بیشتری میبخشد.»