هشتاد و چهارسال پیش، بیست مهرماه ۱۳۲۰ در حالی که کشور در بحبوحه اشغال متفقین و فرار رضاشاه بود، حزب جدیدی در ایران تاسیس شد. با رفتن رضاشاه و روی کارآمدن شاه جوان، تعدادی از اعضای حزب کمونیست ایران که در دوران رضاشاه دستگیر و زندانی شده بودند، از زندان و تبعید رها شدند. آنها خیلی زودتر از آنچه توقع میرفت دورِ هم جمع شدند و تشکیلات جدیدی را بنا نهادند که «حزب توده ایران» نامیده شد. این حزب از همان سال تا ۴۲ سال بعد که اعضایش دستگیر و تشکیلاتش رسما منحل شد، یکی از فعالترین احزاب ایران بود. کتاب «سایه سرخ» که به تازگی به قلم محمدامین فرجالهی و توسط موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی منتشر شده، در بخش ابتدایی خود روایتی از تاسیس حزب توده با هدایت و دخالت حزب کمونیست شوروی ارائه کرده است. متن این بخش از کتاب به شرح زیر است:
پاییز ۱۲۹۶ شمسی در میانۀ جنگ جهانی اول، انقلاب روسیه در ماه اکتبر به پیروزی رسید و از آن پس، همسایۀ شمالی ایران «اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی» نام گرفت. تا چند دهه بعد در ایران هرآنچه ممکن بود بر آن صفت «منورالفکری» اطلاق شود، رنگ و بویی از «مرام اشتراکی» یا همان کمونیسم داشت؛ از سیاست و اقتصاد گرفته تا هنر و ادبیات داستانی و نمایشی. در تمام سالهای سلطنت دودههای رضاشاه و سالهای آغازین پادشاهی فرزندش، محمدرضا، کمونیسم چارچوب مسلط فضای روشنفکری ایران بود؛ هرچند زیر سایۀ سنگین استبداد رضاشاهی، اجازۀ بروز و ظهور پررنگ و پایداری نیافت.
حزب کمونیست ایران که در سال ۱۲۹۹ با هدایت شوروی در ایران تأسیس شده بود، در سالهای ابتدایی سلطنت رضاشاه بهخصوص در قالب سندیکاهای کارگری فعال بود و توانست مابین سالهای ۱۳۰۸ تا ۱۳۱۰ در سازماندهی چندین اعتصاب نقشآفرینی کند.[۱] مشهورترین اعتصابهای کارگری این مقطع، اعتصاب اتحادیۀ کارگران صنعت نفت جنوب در ۱۳۰۸ و اعتصاب کارگران کارخانۀ نساجی «وطن» اصفهان در ۱۳۱۰ بود.
واکنش حکومت رضاشاه به این فعالیتها، تصویب قانون «مجازات مقدّمین بر علیه امنیت و استقلال مملکت» در خرداد ۱۳۱۰ بود که بر اساس آن، تأسیس و عضویت در «دسته یا جمعیت یا شعبۀ جمعیتی» که «رویه یا مرام آن اشتراکی» باشد، جرم تلقی میشود و مجازات مرتکبین، از سه تا ده سال حبس خواهد بود. پیامد این قانون، دستگیری و زندانی شدن کمونیستهای ایرانی از ۱۳۱۰ تا ۱۳۱۶ بود.
مدتی پس از این اتفاق بود که کمینترن،[۲] مجمع بینالمللی احزاب کمونیستی جهان، دستور تجدید فعالیت حزب کمونیست در ایران را صادر و این مأموریت را به عبدالصمد کامبخش محول کرد.[۳] کامبخش مأموریتش را انجام داد و کمونیستهای ایرانی فعالیتشان را از سر گرفتند، اما قانون مبارزه با مرام اشتراکی خیلی زود گریبانشان را گرفت. در بهار ۱۳۱۶ اعضای حزب کمونیست ایران دستگیر و در آبان ۱۳۱۷ محاکمه شدند. در میان اعضای این جمع که به «گروه ۵۳ نفر» معروف شدند، پنجاه نفر به حبس از پنج تا ده سال محکوم و سه نفر دیگر تبرئه شدند، اما دورۀ حبسشان چندان طول نکشید: به دنبال اشغال ایران در شهریور ۱۳۲۰ و سقوط حکومت رضاشاه، مجلس شورای ملی لایحۀ وزارت دادگستری مبنی بر آزادی زندانیان سیاسی را تصویب کرد. همۀ آنها آزاد شدند جز تقی ارانی که بهمن ۱۳۱۸ در سن ۳۶ سالگی در زندان درگذشته بود.
شهریور ۱۳۲۰ در حالی که استبداد رضاشاهی از کشور رخت بر بسته بود، مقامات حزب کمونیست شوروی تصمیم گرفتند تشکیلات جدید کمونیستی را در همسایۀ جنوبیشان ایجاد کنند. از آنجا که قانون ممنوعیت فعالیتهای کمونیستی همچنان معتبر بود، ضرورتی نداشت که تشکیلات جدید، نام حساسیتبرانگیز «حزب کمونیست» را بر پیشانی خود داشته باشد و مرام و نظریات کمونیستی را ترویج کند. اینها دستوراتی بود که مسئولان حزب کمونیست شوروی به برخی معتمدین ایرانیشان دادند.[۴] اندکی بعد، در مهر ۱۳۲۰، جلسهای با حضور حدود هشتاد نفر از کمونیستهای قدیمی ایرانی برگزار و «حزب توده ایران» تأسیس شد.
مؤسسان حزب توده متشکل از دو دستۀ عمده بودند: دستۀ نخست، جمعی از اعضای گروه ۵۳ نفر بود که چند روز قبل از زندان رها شده بودند؛ و دستۀ دوم، شماری از کمونیستهای مسنتری بودند که کادر اصلی حزب کمونیست ایران را تشکیل میدادند و پیش از اعضای گروه ۵۳ نفر به زندان افکنده شده بودند. در دستۀ دوم اسامی افرادی مانند رضا روستا، عبدالصمد کامبخش و اردشیر آوانسیان به چشم میخورد که اغلب نسل اول ایرانیان تحصیلکرده در دانشگاه کمونیستی زحمتکشان شرق یا به اختصار، کوتْو،[۵] بودند.[۶]
دستۀ دوم هرچند در زمرۀ مؤسسین حزب تازهتأسیس بودند، اما بیشتر به احیای همان تشکیلات پیشین، یعنی حزب کمونیست ایران تمایل داشتند. به همین دلیل بود که چند نفرشان در نامهای به کمینترن، این درخواست را مطرح و اردشیر آوانسیان[۷] را بهعنوان نمایندۀ خود معرفی کردند. آوانسیان یکی از دانشآموختگان دانشگاه کمونیستی زحمتکشان شرق بود که سران حزب کمونیست شوروی به او اعتماد داشتند. پاسخی که این نامه دریافت کرد همان دستورالعملهای پیشین به مؤسسین حزب توده و توصیه به نویسندگان نامه برای فعالیت در قالب حزب جدید بود.[۸] آوانسیان بعدها در خاطراتش محورهای ابلاغی مسکو را عنوان کرد: اتحاد همۀ نیروها علیه فاشیسم، دفاع از زحمتکشان و متشکل نمودن آنها، مبارزه برای دموکراسی در ایران، و دفاع از شوروی و عمومیت دادن به وجهه و محبوبیت شوروی در ایران.[۹]
«تلفیق کار علنی و کار مخفی»
فضای باز سیاسی-اجتماعی حدفاصل بر تخت نشستن محمدرضا پهلوی در تابستان ۱۳۲۰ تا کودتای ۲۸ مرداد در تابستان ۱۳۳۲، دورۀ سازماندهی، کنشگری و البته زورآزمایی گروهها و دستجات سیاسی حامی بریتانیا و شوروی در ایران بود. «فعالیت حزبی» میراث لنین برای لنینیستها بود که حزب توده در ایران اکنون برای نخستین بار بهطور جدی آن را تجربه میکرد. فعالیت مطبوعاتی حزب توده از زمستان ۱۳۲۰ آغاز شد و ارگانهای مطبوعاتی حزب، یعنی نشریات «سیاست» و «مردم»، منتشر شدند تا آرا و نظرات تشکیلات را ترویج کنند. مدتی بعد، در جریان انتخابات مجلس چهاردهم در سال ۱۳۲۲ نام چند تن از تودهایها به کمک روسها از صندوقهای رأی مناطق تحت اشغال شوروی بیرون آمد: رضا رادمنش از لاهیجان، ایرج اسکندری از ساری، عبدالصمد کامبخش از قزوین، فریدون کشاورز از بندر پهلوی و اردشیر آوانسیان از ارامنۀ شمال، شماری از این افراد بودند. چند تودهای دیگر مانند محمد پروین گنابادی، تقی فداکار، رحمانقلی خلعتبری و شهاب فردوس نیز از حوزههای انتخابیۀ دیگر رأی آوردند. بدین ترتیب، «فراکسیون توده» در دورۀ چهاردهم مجلس شورای ملی شکل گرفت. در همین سال بود که رادمنش «سازمان جوانان حزب توده» را تأسیس کرد. در مرداد ۱۳۲۳، اولین کنگرۀ حزب در تهران تشکیل شد و اعضای کمیتۀ مرکزی، هیئت سیاسی و هیئت دبیران انتخاب شدند. کمیتۀ مرکزی حزب شامل سه کمیسیون «تشکیلات» با مسئولیت کامبخش، «تبلیغات» با مسئولیت محمد پروین گنابادی و «مالی» با مسئولیت علی امیرخیزی بود. همچنین کامبخش و بهرامی هم بهجای رضا روستا و سلیمانمحسن اسکندری، عهدهدار وظیفۀ ارتباط رسمی حزب توده با سفارت شوروی در تهران شدند.[۱۰]
[۱] الموتی، فصولی از تاریخ مبارزات سیاسی و اجتماعی ایران، ص ۲۴۶.
[۲] انترناسیونال کمونیستی سازمانی متشکل از احزاب کمونیستی کشورهای جهان بود که کارل مارکس آن را در سال ۱۸۶۴ بنا نهاد. انترناسیونال دوم سال ۱۸۸۹ تشکیل شد و حیاتش تا ۱۹۱۴ ادامه داشت. انترناسیونال کمونیستی سوم که به «کمینترن» مشهور شد، به فاصله دو سال پس از پیروزی انقلاب شوروی و تحت نفوذ لنین و رهبران شوروی در سال ۱۹۱۹ تشکیل شد. در دومین کنگرۀ کمینترن در سال ۱۹۲۰، نمایندگان ۳۷ حزب کمونیست شرکت داشتند. از این پس، کمینترن بازوی تصمیمگیری سیاستهای اتحاد جماهیر شوروی برای احزاب کمونیست سایر کشورها شد.
[۳] چهل سال در سنگر مبارزه، ص ۳۰۶.
[۴] طبری، کژراهه: خاطراتی از تاریخ حزب توده، ص ۴۳.
[۵] KUTV
[۶] کتاب «کمونیزم در ایران» که پیش از پیروزی انقلاب اسلامی به قلم سرهنگ علی زیبایی نوشته شده، اسامی حدود شصت نفر از ایرانیان آموزشدیده در این مدرسۀ حزبی را ذکر کرده است.
[۷] آرداشس آوانسیان (اردشیر) در سال ۱۲۸۴ شمسی در یک خانواده ارمنی پیشهور در آذربایجان به دنیا آمد. دوران کودکی و نوجوانی را در رشت گذراند و تحصیلات متوسطه را در کالج آمریکایی رشت به پایان برد. در سال ۱۳۰۲، در سن ۱۸ سالگی به عضویت حزب کمونیست ایران درآمد. سپس به شوروی رفت و در دانشگاه کمونیستی کوتو به تحصیل پرداخت. در سال ۱۳۰۵، به ایران بازگشت و بهعنوان عضو کمیتۀ مرکزی سازمان جوانان کمونیست به فعالیت پرداخت. در سال ۱۳۱۰ دستگیر و به ده سال زندان محکوم شد و تا شهریور ۱۳۲۰ در زندان بود.
[۸] متن پیشنویس این جواب که توسط گئورگی دیمیتروف، رئیس کمینترن، برای استالین و مدیران حزب کمونیست ارسال شده، سالها بعد منتشر شد. در بخشی از آن نوشته شده: «با توجه به وضعیت خاص ایران (اشغال مشترک با بریتانیا، اقدامات ضددمکراتیک و خرابکارانۀ نازیها و عواملشان، رفتار فرساینده و خصومت بخشی از محافل حاکم ایران) ما فکر میکنیم احیای حزب کمونیست ایران که همیشه یک گروه کوچک سکتاریستی بوده است، در حال حاضر تفاوت چندانی ایجاد نخواهد کرد، اما به طور قطع به دشواریها و پیچیدگیهایی چند منجر خواهد شد. این باعث تقویت سوءظن و نارضایی در میان صفوف محافل حاکم خواهد شد و برای عوامل آلمان فرصتهای بیشتری فراهم خواهد کرد که بورژوازی ایران را از خطر شوروی شدن بترسانند و در واقع خود بریتانیاییها را نیز نسبت به اتحاد شوروی که ادعا میشود برای شورویگردانی ایران تلاش میکند، بدبین سازند. بنابراین فکر میکنم در وضعیت کنونی نباید حزب کمونیست را احیا کرد، بلکه کمونیستها باید در حزب توده فعالیت کنند.» (فرامین تأسیس، اداره و انحلال حکومت فرقۀ دموکرات آذربایجان، ص ۲۴.)
[۹] خاطرات اردشیر آوانسیان از حزب توده ایران (۱۳۲۰-۱۳۲۶)، ص ۳۹.
[۱۰] چپ در ایران به روایت اسناد ساواک: دبیران اول حزب توده، ص یازده.