nocutpress
پنج‌شنبه 10 فروردین 1402
  • صفحه اصلی
  • خاطرات و تاریخ شفاهی
  • اسناد
  • کتاب
بدون نتیجه
مشاهده تمام نتایج
  • صفحه اصلی
  • خاطرات و تاریخ شفاهی
  • اسناد
  • کتاب
بدون نتیجه
مشاهده تمام نتایج
nocutpress
بدون نتیجه
مشاهده تمام نتایج

رضاشاه در نقطه کور تاریخ

25 شهریور 1399
در جدید, نکات دیگران
مدت زمان مطالعه: 1 دقیقه
0

علی‌محمد اسکندری‌جو
Nicheye_zartosht@yahoo.com

نکات‌پرس: به درستی نمی‌دانم چرا به این کلیشه تاکید می‌شود که دشمن ایران «چرچیل» به خاطر تاخیر رضاشاه در اخراج چند مستشار آلمانی از ایران او را به چنین عقوبت شومی گرفتار ساخت. امروز که به هر علتی این «رضا» گاهی خان می‌شود و گاهی شاه، برخی ناخواسته یا نادانسته به «آلایش» تاریخ پهلوی به سیاست قلم می‌زنند غافل از اینکه تاریخ آغشته به سیاست چندان اعتباری ندارد. ما خوانده‌ایم که تاریخ را برندگان می‌نویسند اما نخوانده‌ایم که تفسیر تاریخ را هم برندگان می‌نویسند! از سوی دیگر تاریخ فقط آینه نیست که در آن ببینیم آنچه را که می‌بینیم بلکه نقطه کوری دارد که نمی‌بینیم آنچه را که باید ببینیم. اینجا اگر تاریخ را بسیار فشرده و خلاصه کنم تا در ذهن ما «ملکه» شود پس تاریخ همان حافظه است؛ حافظه یا روایتی که با مهارت طراحی و ساخته می‌شود تا به ما هویت، هدف و معنا بدهد.

آیا به تاریخ نیاز داریم تا دریابیم نسل ما نه آغاز آن بوده و نه پایان تاریخ است؟ به باور زنگاری «هگل» فیلسوف آلمانی گرچه از تکرار تاریخ بیزاریم بااین حال از آن هیچ نمی‌آموزیم! (۱) به سبب همین نیروی گریز از تاریخ است که درباره سقوط ناگهانی «رضاشاه» و ورود نامیمون جنگ به ایران، وقتی به گذشته این سرزمین نگاه می‌کنم، علت برکناری او در کانون این آینه منعکس نشده بلکه در مثلث کور افتاده است. اینجا اصرار ندارم او را از آن نقطه کور بیرون کشیده بر «کانون» این تاریخ بازتاب دهم تا روشن شود اتاق جنگ لندن به کدام بهانه فرمان استعفا و تبعید وی را صادر کرد. بگذاریم او در همان مثلث نامرئی بماند اما هشدار می‌دهم فراسوی هر سیاست یا روایت سیاسی، یک فراسیاست (Metapolitics) و در ماورای هر حکایت تاریخی نیز یک روایت فراتاریخ (Metahistory) نهفته است. سیاست و تاریخ هیچ سنخیتی با فراسیاست و فراتاریخ ندارند. آیا فیزیک با متافیزیک (ماوراءالطبیعه) هیچ سنخیتی دارد؟

گاهی آنچه از روایات سیاسی برداشت می‌کنیم هرگز «سیاست» به معنای متعارف نیست بلکه فراسیاست است. (۲) ما حتی به لحاظ تاریخی دوران گذار از فراسیاست به سیاست (کارزار متعارف حزب سیاسی) را هنوز به انجام نرساندیم و به این علت است که در گودال خلط مفاهیم غوطه‌وریم. با این حال پرسش بزرگ این است با وجودی که یک روایت مشروع و مقدس تاریخی می‌تواند به ما هویت و هدف هدیه دهد چرا از آن غافلیم؟ نسبت به فهم سیاسی و تدبیر تاریخی نسل پیشین ایران آیا ما نسل عاقل و با بصیرت شده‌ایم؟

دربار ایران در برزخ گرگ و خرس

در خرداد ۱۳۲۰ خورشیدی «آدولف هیتلر» فرمان حمله به شوروی با رمز عملیاتی «بارباروسا» (۳) را صادر می‌کند. دربار ایران توسط ذوالفقار پاشا سفیر مصر در تهران هشداری از «ملک فاروق» پادشاه هوادار هیتلر دریافت می‌کند مبنی بر اینکه لندن عدم تمکین رضاشاه در تحویل دادن «رشیدعلی گیلانی» نخست‌وزیر فراری عراق و شیخ امین الحسینی مفتی اعظم فلسطین (۴) را بی‌پاسخ نمی‌گذارد و بنابراین ایران باید منتظر عواقب این اقدام دربار باشد. از میان نامه‌های چرچیل در آرشیو وزارت خارجه انگلیس پیداست که به «آنتونی ایدن» وزیر خارجه اعتراض می‌کند چرا کارمند وزارت (ویلیام بولارد سفیر انگلیس در تهران) درباره پیگیری استرداد کودتاگران عراقی پاسخی به لندن نمی‌دهد و نیز اینکه چرا ام.‌آی.‌سیکس (سرویس اطلاعاتی برون‌مرزی) تاکنون گیلانی و امین الحسین و تیم آن‌ها را به دام نیانداخته است؟

پیداست رضاشاه از دو سال پیشتر و آغاز جنگ دوم بین‌الملل اخبار جهان بویژه کشورهای همسایه را به دقت دنبال می‌کرد و علی‌رغم هشدار لندن اما وی مستشاران آلمانی را از کشور اخراج نکرد. نگرانی عمده رضاشاه عقد پیمان عدم حمله به خاک یکدیگر توسط وزرای خارجه هیتلر و استالین بود که در پی آن عهدنامه، شوروی و آلمان مشترکا لهستان را اشغال کردند. سفیر انگلیس از دیدارش با رضاشاه در کاخ مرمر اشاره دارد که شاه هنگام تجاوز شوروی به کشورهای کوچک حاشیه دریای بالتیک بویژه «فنلاند» نگران بود که ممکن است استالین هر لحطه به اشغال شمال ایران نیز اقدام کند.

با حمله به شوروی و اخبار امیدبخش درباره پیروزی ضربتی آلمان که از رادیو برلین پخش می‌شد رضاشاه می‌پنداشت که بر اسب برنده شرط بسته است بنابراین با سماجت در برابر هشدارهای سفیر انگلیس نسبت به پذیرایی از کودتاگران و همچنین عدم اجازه به استفاده از حریم هوایی ایران و یا اولتیماتوم آنتونی ایدن به اخراج سفیر و مستشاران آلمانی از کشور مقاومت می‌کرد تا شاید به زودی نیروهای آلمانی به قفقاز و باکو برسند و نگرانی دربار از حمله شوروی برطرف شود.

به باور چرچیل سه منبع استراتژیک پالایشگاه آبادان، کانال سوئز و نفت باکو اگر به دست نیروهای آلمانی می‌افتادند پس هیتلر پیروز جنگ می‌شد و دو نظام لیبرالیسم و کمونیسم را به زانو درآورده بود. بنا به اعتراف چرچیل پالایشگاه آبادان کلیه سوخت لازم برای سه نیروی هوایی، دریایی و زمینی انگلیس در سراسر دنیا را فراهم می‌کرد، با این تفاوت که نیروی دریایی بریتانیا (بر مبنای قراردادی که بیست سال پیشتر چرچیل به عنوان وزیر دریاداری انگلیس با شرکت نفت امضا کرده بود) برای خرید سوخت پالایشگاه آبادن از تخفیف ویژه ۹۵ درصدی برخوردار بود!

چرچیل در خاطراتش آورده یکی از دلایل ورود گردان‌های هندی انگلیسی به ایران برای انفجار پالایشگاه آبادان و تخریب خط آهن سراسری بوده چرا که حتی او نیز در خرداد ۱۳۲۰ شمسی ابتدا به این باور رسیده بود که هیتلر به سوی اشغال مسکو در حال پیشرفت است و امکان دستیابی به نفت آبادان و باکو نیز دور از انتظار نیست؛ اگر چنین می‌شد چرچیل (یا) پالایشگاه و خط آهن ایران را منفجر می‌کرد و یا ناچار با هیتلر متارکه کرده تا لیبرالیسم نجات یافته و تنها کمونیسم به زانو درآید. آلمان هیتلری در عرض پنج سال چنان زیرساخت صنعتی، فرهنگی، نظامی، تجاری و آموزشی ایران را توسعه داده بود که روس و انگلیس در طول دویست سال چنین نکردند. بی‌دلیل نیست که با پیشروی نیروهای آلمان در شوروی و خاورمیانه، رضاشاه از لیبرالیسم انگلیسی بیزار گشته و (به عنوان بزرگترین فئودال ایران با پنج هزار سند مالکیت زمین کشاورزی، باغ، ویلا، کارخانه) از بلشویسم نیز وحشت داشت.

در آغاز شهریور چرچیل در یک دیدار دریایی با فرانکلین روزولت ضمن اشاره به کودتای عراق و اینکه فرماندهان ایرانی هوادار آلمان نیز ممکن است کودتا کنند، توانست رئیس‌جمهور آمریکا را قانع سازد که حتی برای ارسال سلاح به شوروی اشغال ایران اجتناب‌ناپذیر است. رضاشاه (که گویی فراموش کرده بود به مدت سه سال رابطه ایران با آمریکا را قطع کرده است) با ارسال تلگرام از کاخ سفید تقاضای کمک دارد اما هفته بعد روزولت پاسخ سردی به دربار مخابره می‌کند. با این وجود «آنتونی ایدن» در خاطراتش آورده که در دیدار با سفیر شوروی به وی گفته که او به عنوان وزیر خارجه از تجاوز به خاک ایران احساس شرم می‌کند و سفیر اما به او لبخند زده است!

در این میان رضاشاه از کودتای اردیبهشت در عراق و سرنگونی نظام نوپای سلطنتی این کشور بی‌خبر نبود؛ حاج امین الحسینی مفتی اعظم اورشلیم توسط کمیسر عالی انگلیس از زندان فلسطین مورد عفو قرار گرفته و همراه دویست تن از هواداران به عراق تبعید شدند. شیخ امین الحسینی در بغداد دوباره قیام کرد و فتوای «جهاد» او علیه انگلیس پی در پی از رادیو برلین و رادیو بغداد پخش می‌شد. فتوایی که مراجع شیعه نجف (به سبب سرکوب قیام شیعیان در سه سال پیش‌تر توسط ارتش عراق) از جمله آیت‌الله محمدحسین کاشف‌الغطاء در برابر آن سکوت اختیار کردند.

حاج امین الحسینی به همراه چهار فرمانده ارشد عراقی (مشهور به مربع طلایی) که در دانشکده افسری برلین آموزش دیده‌اند اعضای اصلی کودتا بودند که خواهان براندازی سلطنت، بیرون راندن نیروهای انگلیسی از کشور و برقراری نظام جمهوری شدند. سه مرکز استراتژیک بریتانیا بویژه پایگاه هوایی «حبّانیه» در نزدیکی بغداد به محاصره ارتش عراق درآمد که لندن مجبور شد از هندوستان نیروی نظامی وارد عراق کند. بمب‌افکن‌های نیروی هوایی انگلیس نیز به مدت ۲۱ روز بغداد و نیروهای ارتش را بمباران می‌کردند تا سرانجام حلقه محاصره پایگاه حبانیه شکسته شد. علت مقاومت ارتش عراق البته وعده‌های سرهنگ «فریتس گروبا» افسر اطلاعاتی اس.‌اس با عنوان پوششی سفیر آلمان در عراق بود که برای ارسال سلاح به بغداد پیوسته پیام رمز به برلین می‌فرستاد. البته سلاح پنج روز دیر‌تر از طریق یونان به مرز عراق رسید و ناچار مقاومت ارتش زیر حملات سنگین انگلیس شکست.

نخست‌وزیر «رشیدعلی گیلانی» به همراه سفیر آلمان، حاج امین الحسینی و تعدادی دیگر مخفیانه به ایران گریختند و در سفارت ژاپن در تهران پنهان شدند. در ایران «اروین اتل» افسر بلندپایه ارتش رایش سوم در پوشش سفیر آلمان در تهران با همتای خویش «فریتس گروبا» و پناهندگان عراقی در تماس بود. با این حال رضاشاه سرپاس مختاری رئیس شهربانی را مامور نظارت بر آن‌ها و نیز تیمسار «فضل‌الله زاهدی» را مامور ارتباط با آنان قرار داد. ورود نابهنگام این تیم نگونبخت، رضاشاه را در موقعیت بسیار دشواری قرار داد. از سوی دیگر او در برابر افشای محل اختفای هیات عراقی و تسلیم آن‌ها به ماموران انگلیسی علی‌رغم هشدارهای پیاپی چرچیل، آنتونی ایدن و سفیر انگلیس همچنان مقاومت می‌کرد. پیداست که خشم چرچیل از عدم تمکین رضاشاه نسبت به استرداد کودتاگران بسیار بیش از درخواست دولت انگلیس از دربار برای اخراج مستشاران آلمانی از ایران بود. به این سبب است که چرچیل آن فراز مشهور درباره رضاخان را نوشت: «خودمان او را آوردیم و خودمان هم او را بردیم.» اما این کجا و آن کجا!

هیات عراقی – فلسطینی پس از مدتی با راهنمایی تیمسار زاهدی تا مرز ایران هدایت شده و از طریق ترکیه و ایتالیا سرانجام به برلین رسید و با عالیجناب گروفاس (آدولف هیتلر) دیدار کرد. هیتلر اجازه داد دولت در تبعید عراق در برلین تشکیل شود. حاج امین الحسینی هم یک لشکر اسلامی از اسرای مسلمان در آلمان و جوانان بوسنیایی تشکیل داده و به جبهه جنگ فرستاد؛ او چندین سال از رادیو برلین، مسلمانان را به جنگ علیه انگلیس فرامی‌خواند؛ هاینریش هیملر با یک نگرش نازیستی این شیخ جوان فلسطینی که محاسن و موی بور و چشمانی آبی داشت را «عالم آریایی» لقب داده بود.

مفتی اعظم اورشلیم در سال ۱۳۲۵ خورشیدی با چند مستشار و افسر آلمانی به مصر پناهنده شدند؛ افسران با تغییر نام و چهره (تا توسط عوامل موساد در مصر شناسایی نشوند) تابعیت مصری گرفته سپس در ارتش، دربار ملک فاروق سپس نهاد ریاست‌جمهوری مصر (جمال عبدالناصر) انجام وظیفه کردند. سرنوشت «رشیدعلی گیلانی» اما به گونه حیرت‌آوری شبیه به عاقبت تیمسار «فضل‌الله زاهدی» است با این تفاوت که گیلانی به «موسولینی» گرایش داشت اما زاهدی به عالیجناب گروفاس اندک عنایتی داشت که تاوان آن هم چهار سال زندان انفرادی کمیساریای انگلیس در فلسطین بود.

به درستی نمی‌دانم نسل ما درباره این افسر میهن‌دوست اما کودتاگر (علیه دولت مصدق) چه داوری خواهد کرد یا به عبارتی جمع جبری (مزایا و مضرات) این تیمسار در تاریخ معاصر چند خواهد شد. زاهدی با درایت، شجاعت و شهامتی که داشت «شیخ خزعل» را که نفت ایران و یک نیروی مسلح بیست هزار نفری نیز در اختیار داشت توانست دستگیر کرده و به تهران بیاورد اما درباره کودتا علیه نخستین دولت دموکرات در سراسر خاورمیانه چطور؟

دو شاه و دو فرجام شوم و شاد

اینجا لازم است به یک مقایسه ارزشی و تاریخی به سرنوشت دو رئیس کشور اشاره کنم تا تفاوت سیاست از فراسیاست اندکی روشن شود. پس از آنکه کشور نروژ توسط ارتش رایش سوم اشغال می‌شود به دستور آدولف هیتلر یکی از نازیست‌های نروژ به عنوان نخست‌وزیر جدید مامور تشکیل کابینه می‌شود اما پادشاه این کشور از امضای حکم او خودداری می‌کند چرا که وی را به عنوان عامل یک دولت اشغالگر بیگانه به رسمیت نمی‌شناسد. آنگاه هیتلر حکم تیرباران «هوکان هفتم» پادشاه نروژ را صادر می‌کند. شاه و چند مامور گارد دربار مخفیانه به طرف مرز سوئد که اعلام بی‌طرفی کرده بود حرکت می‌کنند تا در سفارت نروژ در استکهلم پناه بگیرند. در نیمه شب آن‌ها سوار بر سه خودروی شخصی به نقطه مرزی می‌رسند، افسر کشیک سوئدی به فرمانده مرزبانی و وی نیز به نخست‌وزیر و او هم با «اسکار گوستاو آدولف» پادشاه سوئد این واقعه را مطرح کرده و ضمن مشورت با وی اعلام می‌کند که دولت در نظر دارد به دلایل انسانی، دوستی، اخلاقی، حُسن همجواری و حق همسایگی به پادشاه نروژ و همراهان اجازه ورود به خاک سوئد را بدهد.

گوستاو آدولف خشمگین شده حتی با تهدید به استعفا از مقام «سلطنت» با این تصمیم مخالفت می‌کند. از سوی دیگر نیروهای آلمانی از زمین و هوا شاه نروژ و همراهان را بمباران می‌کنند. با این حال پادشاه سوئد به زعم خویش برای جلوگیری از اشغال این کشور توسط ارتش آلمان به نخست‌وزیر تاکید می‌کند که با ورود پادشاه نروژ به سوئد مخالف است گرچه نخست‌وزیر بر طبق قانون تصمیم‌گیرنده است. برای هیات نروژی ویزای ورود صادر نمی‌شود؛ آن‌ها مدتی در جنگل‌ها سرگردان شده سرانجام با یک کشتی ماهی‌گیری نروژی و با کمک نیروی دریایی انگلستان به لندن پناهنده می‌شوند تا پس از جنگ به نروژ بازگردند که چنین نیز می‌شود.

رضاشاه اما مفتی اعظم اورشلیم، نخست‌وزیر، بخشی از اعضای کابینه او، رئیس ستاد مشترک و چند فرمانده ارشد ارتش عراق را به ایران پذیرفت و پذیرایی کرد تا در شهریور به تیر خشم چرچیل گرفتار شود. در مثلث کور تاریخ معاصر همچنین می‌بینیم که رضاشاه از ارتش شوروی بیمناک بود؛ او می‌توانست به شکل حصر خانگی در یکی از املاک شمال کشور که در اختیار داشت مستقر شود اما اشغال پهنه شمالی این سرزمین باعث شد که او از ترس خرس به گرگ پناه آورده و به حصر خانگی در جزیره موریس تن دهد.

پانویس‌ها:

۱- ناپلئون سوم (برادرزاده بناپارت) ادا و اطوارهای عمویش ناپلئون را داشت و در رویای امپراتوری بود. فرانسه از آلمان به شدت شکست خورد و ناپلئون سوم برای سرکوب جنبش مشهور به «کمون پاریس» در سال ۱۹۷۱ میلادی از همان بیسمارک صدراعظم پیروز آلمان یاری خواست. کارل مارکس با کنایه به هگل و ناپلئون سوم می‌نویسد: «گرچه هگل نوشت تاریخ تکرار می‌شود اما فراموش کرد بنویسد تاریخ بار نخست به شکل تراژدی و بار دوم به صورت مضحکه رخ می‌دهد.»

۲- در کتاب «ماورای سیاست تا ماورای تاریخ» به تفصیل درباره مختصات، نقش، هدف و تفاوت ماورای تاریخ با تاریخ با ذکر چند نمونه شرح می‌دهم که هنگام مطالعه باید انتخاب کنیم که می‌خواهیم تاریخ را بخوانیم یا می‌خواهیم آنچه فراتاریخ است را مطالعه کنیم؛ دیگر اینکه سیاست را نباید با آنچه ماورای سیاست است مشترک یا یکسان بدانیم.

۳- فریدریش بارباروسا مشهور به «ریش قرمز» قیصر آلمانی امپراتور روم غربی (مذهب کاتولیک) بود که در جنگ‌های صلیبی کشته شد.

۴- حاج امین الحسینی برادر پدربزرگ «یاسر عرفات» بود که در تاسیس سازمان چریکی آزادی‌بخش فلسطین موسوم به «الفتح» نقش مهمی داشت. پس از درگذشت «کامل الحسینی» مفتی اعظم اورشلیم، کمیسر عالی انگلیس «هربرت ساموئل» شیخ امین الحسینی را به جای برادرش به این مقام منصوب کرد. اعقاب و خاندان یاسر عرفات (قبیله القدوه در جنوب فلسطین) از دیرباز فرماندار و شهردار و مفتی اعظم اورشلیم بودند.

برگرفته از تاریخ ایرانی

برچسب ها: 25 شهریوراسکندری جورضاشاهسوم شهریور

مطالب مرتبط

دوایر متحدالمرکزی به نام انگلیس، قزاق‌خانه و رضاخان 

دوایر متحدالمرکزی به نام انگلیس، قزاق‌خانه و رضاخان 

20 اسفند 1401
0

نکات‌‌پرس: مجله عصر اندیشه: چگونگی تبدیل شدن رضانام به رضاخان تحقیقی مفصل و عمیق را می‌طلبید که هدایت‌الله بهبودی در کتابش با بررسی ادوار تاریخی زندگی رضاخان تحت عنوان «رضانام...

پهلوی اول و مسئله کشف حجاب

پهلوی اول و مسئله کشف حجاب

29 بهمن 1401
0

نکات‌‌پرس:  روز 27 آذر 1314 بخشنامه کشف حجاب جهت تصویب رضاشاه از طرف رئیس‌الوزرا به دربار فرستاده شد. کشف حجاب در ایران پدیده ای ناشی از آشنایی با غرب و...

تبانی نفتی با ژست ملی

تبانی نفتی با ژست ملی

23 بهمن 1401
0

نکات‌‌پرس: در ماجرای قرارداد 1933 ظاهر قضیه نشان می‌داد که ایران بر احاقه حقوق خود پافشاری کرده و حاضر به عقب‌نشینی از موضع انتقادی خود نسبت به قرارداد دارسی نیست،...

دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

توصیه شده

علم‌الهدی: کتابخانه‌ مسجد لرزاده مرکز ثبت نام مجاهدین خلق شده بود

علم‌الهدی: کتابخانه‌ مسجد لرزاده مرکز ثبت نام مجاهدین خلق شده بود

2 ماه پیش
نقش سیدجمال‌الدین اسدآبادی در مبارزه با استعمار انگلیس

نقش سیدجمال‌الدین اسدآبادی در مبارزه با استعمار انگلیس

2 ماه پیش

جدیدترین مطالب

  • ضدانقلاب‌ها به منتظری امیدوار شده بودند
  • مبارزه در درون یک گفتمان
  • امام چگونه مرجعیت را در ایران تثبیت کرد؟
  • تسهیل جنون تسلیحاتی شاه
  • 10 محور فتنه‌جویی رادیو BBC فارسی در 82 سال خیانت به مردم ایران
  • روایتی از حمله کماندوهای رژیم پهلوی به مدرسه فیضیه / ترس رژیم پهلوی از کمک‌های مردمی برای بازسازی فیضیه
  • از تبلیغات فردی تا تبلیغات نهادی
  • منزلت معلم درس تاریخ
  • مواضع آیت‌الله مؤسس دربرابر سیاست‌های رضاخانی
  • کاشت بذر نفوذ سیاسی در زمین دشت قزوین/ امپراتوری اسرائیل در ایران
  • قصر قجر
  • تاریخچه تشکیل بنیاد مسکن انقلاب اسلامی
  • بررسی جـنبش‌ شـیخ‌ حـسین‌ خان چاه کوتاهی و تأثیر بر راه‌آهن‌ بوشهر-دالکی
  • حفره ای نیست پس اتاق گازی وجود نداشته است
  • سفر مخفیانه رجوی به فرانسه در اسفند ۵۹
  • جدایی شاه و ثریا
  • ماجرای ملاقات آیت‌الله خویی و فرح در پاییز57 چه بود؟
  • باز خوانی پرونده یک جنایت
  • بازخوانی زمینه ها و روند قیام گوهرشاد
  • ‌‌‌‌عـلی‌ اصغرعابدزاده خراسانی مبلغ مجاهد
  • درگذشت ابوالقاسم سرحدی زاده وزیرکار سابق و نماینده ادوار مجلس شورای اسلامی
  • بررسی علل و زمینه های شکل گیری حزب ملل اسلامی
  • رضاخان و غارت درآمدهای نفتی ایران
  • نگاه سازمان سیا درباره ساخت قدرت در حکومت شاه (3)
  • نگاه سازمان سیا درباره ساخت قدرت در حکومت شاه (4)
  • چرا امام خمینی علیه کاپیتولاسیون موضع گیری کرد؟
  • «جاوید شاه» دانه‌ای 100 دلار!
  • نیویورک‌پست: شاه، تخت سلطنتش را مدیون سازمان سیای ما است
  • «احمد رشیدی مطلق» شخص شاه بود!
  • نقدِ همدلانه و تحلیل‌های ناصواب
nocutpress

تمامی حقوق برای نکات‌پرس محفوظ است.

بنگاه رسانه‌ای نکات‌پرس

  • درباره ما
  • تماس با ما

ما را دنبال کنید

بدون نتیجه
مشاهده تمام نتایج
  • صفحه اصلی
  • تاریخ مطبوعات
  • اسناد
  • خاطرات و تاریخ شفاهی
  • تاریخ دفاع مقدس

تمامی حقوق برای نکات‌پرس محفوظ است.