اواخر تابستان ۹۶ و در دوره فترت بین «مهرنامه» و «سازندگی» وقتی قرار بود روزنامه رفع توقیف شدهای منتشر شود، با سردبیرش درباره صفحه «تاریخ» صحبت میکردیم که ببینیم آیا میتوانیم با هم کار کنیم یا نه. بعد از تمام شدن خوش وبش اولیه، گفت: من صفحه تاریخ متنوعی میخواهم و اینکه به تاریخ سیاسی اکتفا نشود.
با یکی از پوزخندهای همیشگی گفتم: چیزی که میگویید شاید ایده خوبی باشد، اما در حد ایده است و به نظرم فراتر از ایده نمیرود. اگر ممکن است کمی عینیتر و مشخصتر درباره چیزی که میخواهید توضیح بدهید.
نگاهی به بسته سیگاری که در دستش بود کرد و گفت: مثلاً در روز دخانیات میشود به تاریخ دخانیات پرداخت؛ گفتم: در اینگونه موضوعات و اساساً تاریخ اجتماعی با دو مشکل اساسی روبه رو هستیم؛ اول اینکه منابع بسیار کمی وجود دارد و تولید مطلب باکیفیت در این حوز هها بسیار سخت است و در ساختار و سازوکار روزنامهها نمیتوان انتظار چنین کارهایی داشت و مشکل دوم این است که چنین موضوعاتی جذابیت چندانی برای مخاطب روزنامههای جدی ایران ندارند.
خلاصه اینکه با مثال «تاریخ دخانیات» به خوبی به اختلاف نظر فحاشی که با آن سردبیر محترم داشتم، پی بردم و از آن به بعد اگر کسی برای صفحه «تاریخ» سراغم را میگرفت فوراً میگفتم: برای مدتی نمیخواهم تاریخ کار کنم. وقتی مدیر نشر نامک گفت: برای نمایشگاه کتاب امسال کتاب «تفریحات ایرانیان؛ مسکرات و مخدرات از
صفویه تا قاجاریه» را منتشر میکنند اولین چیزی که به ذهنم آمد مثال «تاریخ دخانیات» جناب سردبیر معزز بود، ولی کارنامه و سابقه روشن نویسنده آن (رودی مته) که از برجستهترین ایران شناسان و صفویه پژوهان است باعث شد به جای اینکه پوزخند بزنم، مشتاق شوم کتاب زودتر به دستم برسد تا ببینم رودی مته در این حوزه چه کاری کرده است.
تفریحات ایرانیان چگونه نوشته شد
کتاب «تفریحات ایرانیان؛ مسکرات و مخدرات از صفویه تا قاجاریه» را میتوان در امتداد کتاب «تاریخ پولی ایران؛ از صفویه تا قاجاریه» دانست. در کتاب «تاریخ پولی ایران» رودی مته به همراه ویلم فلور و پاتریک کلاوسون تاریخ اقتصادی و شرایط خاص پولی در تاریخ نوین ایران را مورد بررسی قرار داده اند و در «تفریحات ایرانیان» مته بر تاریخ اجتماعی ایران تمرکز دارد و در آن به بررسی تاریخ ورود و استعمال مواد مخدر و مسکرات و محرکهایی مثل چای، قهوه، توتون و تنباکو از عصر صفویه تا قاجاریه میپردازد.
رودی مته در مقدمه کتاب میگوید اولین رویارویی اش با مواد مخدر و مسکرات در محیط ایرانی به سال ۱۳۵۵ بازمی گردد که در ایران دانشجو بود و مهمانیهای شبانه با افیون و چای، بخشی از سفرهایش همراه دوستانش به جنگلهای گیلان را دربرمی گرفت.
در ادامه عنوان میکند که علاقه اش به این موضوع در ایامی که به عنوان دستیار تحقیقاتی نیکی کدی در دانشگاه کالیفرنیای لس آنجلس کار میکرد، دوباره احیا شد و جنبهای عقلانی و فکری به خود گرفت. در سال ۱۹۹۰ نیکی کدی برای شرکت در میزگردی یک روزه درباره مواد مخدر و آرام بخش در تاریخ جهان که از سوی روی پورتر در موسسه پزشکی ولکام سازماندهی شده بود، به لندن دعوت میشود.
کدی از مته میخواهد تا کارهای مقدماتی برای مقالهای درباره مشابهتهای گسترش و پذیرش محرک هایی، چون قهوه، چای و کاکائو در اوایل عصر جدید را از دیدگاهی تطبیقی انجام دهد. وقتی مقاله آماده میشود، کدی به مته پیشنهاد میدهد به لندن برود و مقاله را به عنوان نوشته خودش ارائه دهد.
بعد از انتشار آن مقاله، تداوم علاقه و توجه مته به این موضوع باعث میشود مقالههای دیگری در ارتباط با جنبههایی از ورود و پذیرفته شدن قهوه و چای در
تاریخ ایران بنویسد و نهایتاً به فکر افتاد اطلاعات و یافتههایی را که گردآوری کرده بود گسترش دهد و به صورت یک کتاب عرضه کند که ماحصل آن کتاب «تفریحات ایرانیان» میشود.
از چالدران تا قحطی بزرگ زیر سایه مسکرات و مخدرات
از دوران باستان تا دوران معاصر، مسکرات و مخدرات به شیوههای مختلفی، از عادی گرفته تا شگفت انگیز و عجیب، بر حیات اجتماعی، سیاسی و اقتصادی ایران تأثیر گذاشته است.
شراب که شاید خاستگاهش ایران بوده، نوشیدنی برگزیده نخبگان ایرانی در دوران پیشامدرن بود و به اعتقاد مته مصرف آن پس از ورود
اسلام به ایران هم کاهش چندانی نداشت: «مصرف الکل نهتنها امری شخصی و خصوصی نمانده بلکه در مواردی قدرت و توان نظامی و کیفیت رهبری سیاسی را از بین برده است.
شکست شراب آلودهای که
شاه اسماعیل در مقابل
ترکهای
عثمانی در چالدران در سال ۹۲۰/ ۱۵۱۴ تحمل کرد، این مورد را به روشنی اثبات میکند؛ درست مثل کوتاه شدن عمر چند نفر از فرمانرویان صفوی بر اثر اعتیاد به الکل و افراط در باده گساری.»
به اعتقاد مته همین وضعیت در مورد تریاک هم صدق میکند که از دوران ساسانیان به بعد جزئی از چشم انداز ایرانی بوده و حداقل از عصر صفویه به بعد، مخدر محبوب و رایجی در ایران بوده است: «اگرچه مصرف روزانه مردم معمولاً کمتر از آن بود که مانع از انجام کارهای روزمره شان شود، باز هم افراط و سوءمصرف رخ میداد و درست مثل شراب، زیاده روی در مصرف افیون در میان نخبگان حکومت گر در مواقعی به بهای نقض حکمرانی صحیح تمام میشد. از همه چشمگیرتر، توسعه کشت تریاک عاملی بود که سهم قابل توجهی در قحطی وحشتناک سالهای ۸۹ ـ. ۱۲۸۶/ ۷۲ ـ. ۱۸۶۹ داشت که یکدهم جمعیت ایران را نابود کرد.
مته در ادامه نقش تنباکو در معادلات سیاسی و قدرت در ایران اشاره میکند و مینویسد: «تنباکو که تقریباً از همان ابتدای ورودش به کشور در قرن دهم/ شانزدهم بسیار محبوب و رایج شد، سیصد سال بعد هسته اصلی قیامی شد که
انقلاب مشروطه را به راه انداخت که مسلماً پردامنهترین انقلاب در
تاریخ ایران تا به امروز است.»
البته مته در این نتیجه گیری و ارتباط برقرار کردن بین نهضت تنباکو و مشروطه دچار خطا شده، چراکه نهضت تنباکو در سال ۱۳۰۹ قمری اتفاق افتاد و جنبش مشروطه در ۱۳۲۴ قمری و ربط مستقیمی بین آنها وجود ندارد.
آن چه که باعث روشن شدن شعله مشروطیت شد گرانی قند در بازار
تهران و به چوب بسته شدن تعدادی از بازاریان توسط علاءالدوله بود.
رودی مته علت اصلی کمبود تحقیقات درباره مسکرات و مخدرات در ایران را حاکمیت سنت آرمان گرا (ایده آلیست) در بین مورخان و تاریخ نگاران ایرانی میداند: «نیروی جاذبه فرهنگ که تمایل داشته حقیقت و تعالی را از واقعیت خارجی ملموس باارزشتر و معتبرتر بداند، باعث شده ایرانپژوهان، چه ایرانی و چه خارجی، تحقیق در فعالیتهای متعالیتر و روحانیتر حیات بشری را بر علاقه شان به ابعاد مادی زندگی از جمله موضوع تولید و مصرف ترجیح دهند.
غنای سنت فرهنگی ایران و فقر نسبی اسناد اجتماعی ـ. اقتصادی برای هر دورهای تا قبل از عصر جدید را هم به آن اضافه کنید، کم کم میتوان فهمید که چرا محققان تأثیرات سکرآور مواد مخدر و الکل را بیشتر همچون استعارهای شاعرانه نگریسته اند.»
مته البته اذعان دارد و آگاه است که نقطه مقابل این نگاه آرمانی و ایده آلیستی، نگاه شرق شناسانه کلاسیک است که شرق را سرزمین فرمان روایان بوالهوس و جوامعی ایستا ترسیم میکند و در نهایت معتقد است اگر ناظر خارجی استنباطها و مشاهدات خود را بدون لحنی تحقیرآمیز یا موعظه گر ثبت کند، یعنی کاری که مسافران به ایران تا قبل از قرن نوزدهم اغلب انجام میدادند؛ روایت و گزارش شان میتواند سهمی از یک روایت دقیق داشته باشد: «بسیاری از مفسران خارجی نهتنها تصویری ترسناک و تیره از جامعهای که با مصرف افراطی مواد مخدر از هم پاشیده است ترسیم نکرده اند، بلکه به خاطر مشاهدات بی طرفانه و بینش اندیشمندانه از زندگی روزمره که در گزارشها و سفرنامه های شان عرضه کرده اند، شهرت دارند.
کسانی که مدتی طولانی در ایران صفوی اقامت داشتند مثل دومانس و شاردن، و ناظران دقیق و تیزبین زندگی در عصر
قاجار مثل بولاک و ویلز، زیرکی و فراست را با احساس تقدیر و همدردی با آن کشور و آداب و رسومش درهم آمیختند.»
از الگوی مصرف مواد سنتی تا ورود محرکهای جدید
به اعتقاد مته همه مدارک و شواهد حکایت از آن دارد که مواد مخدر و محرکها در ایران ماقبل و اوایل عصر جدید، خصوصاً در مناطق شهری به راحتی در دست بود. اگرچه مصرف الکل در اسلام منع شده بود، اما شراب که با مجموعهای از آدابِ قبل از اسلام و تأثیرات خارجی انتقال یافته بود، جزء لاینفکی از زندگی درباری به شمار میرفت و طبقه ممتاز و نخبگان و حتی بعضی علما (صوفیان) هم آن را مصرف میکردند.
تریاک حتی رایجتر بود و برعکس شراب که فقط اغنیاء مینوشیدند، تریاک را هم ثروتمندان و هم فقرا مصرف میکردند و کاملاً با زندگی روزمره درآمیخته بود. مقدار مصرف نسبتاً معتدل مصرف کنندگان عادی و اینکه چندان مایه رسوایی اخلاقی نبود، باعث میشد ناظران معاصر توجه زیادی به آن نداشته باشند که نشان میدهد مشکل اجتماعی بسیار کمتری از مثلاً مشروبات الکلی قوی در بخشهایی از اروپایِ اوایل عصر جدید ایجاد میکرد.
در قرن دهم/ شانزدهم مواد محرک جدیدی به مواد قدیم اضافه شد که تأثیر جسمی چندان شدیدی نداشتند، اما اهمیت اجتماعی و پیامدهای شان چنین نبود. به اعتقاد رودی مته ورود و گسترش سریع قهوه و دخانیات نشان میدهد که ایران در عصر صفوی، نهتنها همراه و مشغول با هویت شیعی نویافته اش به انزوا رو نیاورده بود، بلکه به شیوههایی بی سابقه، با شور و هیجان و شتاب فزایندهای با جهان تعامل داشت.
ادغام کشور در عرصه جهانی تجارت و الگوهای مصرف جزء لاینفک این تحول بود. سرعت و اشتیاقی که ایرانیان در پذیرش دخانیات از خود نشان دادند، خلاقیت آنها در تبدیل قلیان به ابزاری بسیار کارآمد و از لحاظ ذوقی بسیار دلپذیر و آدابی که برای صرف آن ابداع کردند، همگی نمایان گر جامعهای بسیار بافرهنگ است که پذیرای مواد مصرفی جدید بود و آمادگی داشت که آنها را با الگوهای موجود و سلوک اجتماعی تطبیق دهد، اما درعین حال قهوه خانهها محلی برای بطالت و بی مسئولیتی مردان قلمداد میشدند و ماندگاری چنین تصوری در این واقعیت انعکاس یافته بود که اسم یکی از قهوه خانههای اصلی تهران در عصر قاجار ـ. قهوه خانه قنبر ـ. در عرف عام به معنای محل تجمع افراد تن پروری به کار میرفت که به درد هیچ کاری نمیخوردند.
حاکمیت چای و سیاست در قهوه خانه
رواج و محبوبیت چای در میان ایرانیان از دیگر موضوعاتی است که رودی مته در کتاب خود به آن پرداخته است. اگرچه منابع مختلفی نشان میدهد که ایران خیلی وقت پیش و از حوالی ۱۲۵۶/ ۱۸۴۰ به کشوری عمدتاً چای نوش تبدیل شده بود، روشن است که محبوبیت و رواج چای در میان عامه مردم نه یک تحول ناگهانی بلکه یک دگرگونی تدریجی و درازمدت بود.
مته در فصل نهم کتابش به سرنوشت قهوه و چای از اوایل قرن یازدهم/ هجدهم تا پیروزی چای در اواخر قرن دوازدهم/ نوزدهم میپردازد و در فصل دهم پدیدههایی را بررسی میکند که با پیشرفت چای همراه بود. در دهه ۱۸۸۰، قهوه خانهها بار دیگر به منظرهای رایج و عمومی در شهرها و حتی روستاهای ایران تبدیل شده بود که بهجای قهوه با چای از مشتریان پذیرایی میکردند.
لذت مصرف چای در محیطی گرم و صمیمی با سرگرمیهایی در قالب نواخته شدن موسیقی توسط نوازندگان دوره گرد، رقص و نقل اشعار و داستانهای اساطیری و حماسی همراه بود. در جریان انقلاب مشروطه، قهوه خانهها به محل گردهمایی برای شنیدن اخبار سیاسی هم تبدیل شد.
ادوارد براون اشاره کرده که در بسیاری از قهوه خانهها «کتاب خوانان حرفهای بودند که به جای نقل داستانهای اساطیری از شاهنامه، اکنون مشتریان شان را با اخبار سیاسی سرگرم میکردند.» نقاشیهایی هم که به طور سنتی دیوارهای قهوه خانهها را تزئین میکرد در حوالی انقلاب مشروطه ماهیت شان عوض شد.
در جایی که قبلاً تابلوهایی از شاهنامه برای خوشایند شاهان طراحی شده، اکنون صحنههایی از نبرد حماسی ایرانیان برای خوشایند مردم عادی زینت بخش دیوارهای قهوه خانهها شده بود. اف. ال. بیرد در کتاب «ایران مدرن و پایتخت آن» محیط قهوه خانه در اواخر عصر قاجار را این گونه توصیف میکند: «چای خانه یک باشگاه سیاسی و اجتماعی مردمی (دموکراتیک) ایرانی است؛ محلی بسیار جالب که ما در
آمریکا چیزی مشابه آن را نداریم.
چای خانه همهجا هست؛ در شهر، در روستا و حتی در کنار مسیرهای کاروان رو در بیابان. در اینجا یک کاسبکار کلافه یا مسافر خسته میتواند با نوشیدن یک فنجان چای، کشیدن سیگار یا قلیانی با آرامش و فراغ خاطر و کمی گفتگو درباره اخبار روز و شایعات با افراد هم سنخ و هم فکرش، جان تازه بگیرد و خستگی درکند.»
رودی مته معتقد است قهوه خانههای جدید و چای که با آن در پیوند بود، منادی عصر نو به شمار میرفت: «چای رایحهای از فرهیختگی و ظرافت داشت و از تجدد خبر میداد. دربار قاجار در معرفی و رواج چای نقش داشت. چای که گران قیمت بود در ابتدا عمدتاً نوشیدنی طبقه ممتاز و نخبگان محسوب میشد.»، اما در اوایل قرن بیستم چای به نوشیدنی تودههای مردم و عبارتی نوشیدنی ملی ایرانیان تبدیل شد به گونهای که دیپلمات بلژیکی بریکتو تأکید دارد: «ایرانی حاضر است از گوشت و کته که غذای مورد علاقه اش است صرف نظر کند، اما حاضر نیست از چای شیرین غلیظش چشم پوشی کند.»