فتح ماندگار
تکمیل محاصره خرمشهر
سردار محمد نبی رودکی گفت: اول باید تیپ ۲۷ محمد رسولالله (ص) و ولیعصر (عج) به اروند میرسیدند که جلوی عراقیها را بگیرند تا محاصره خرمشهر کامل شود، اما ما زودتر رسیدیم. آنها هم موفق شدند و در کنار نهر خین و رودخانه همه با هم الحاق کردیم و محاصره خرمشهر کامل شد.
به گزارش تارنمای مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، بهرهگیری از انگیزههای دینی و میهنی برای آزادسازی خرمشهر، طراحی مناسب و برنامهریزیشده، انسجام ارتش و سپاه، سرعت عمل، راهکار عبور از رودخانه، گستردگی منطقه نبرد، تأثیرات منطقهای و بازتاب جهانی، عواملی هستند که زوایای گوناگون نبرد بیتالمقدس را نسبت به سایر نبردهای دوران هشت سال جنگ تحمیلی متمایز میکنند و باعث میشود که نبرد بیتالمقدس و آزادی خرمشهر قله افتخارات هشت سال دفاع مقدس محسوب شود.
مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، مصمم است با تکیهبر آثار و اسناد موجود در این مرکز، همزمان با سالروز آغاز این عملیات غرورآفرین، جلوههای شکوه مقاومت و پایداری این حماسه عظیم را به روایت فرماندهان و رزمندگان حاضر در عملیات، در چندین شماره منتشر کند.
سردار محمد نبی رودکی؛ فرمانده لشکر ۱۹ فجر شیراز در دوران دفاع مقدس و فرمانده وقت تیپ امام سجاد (ع)، در کتاب تاریخ شفاهی خود به بیان عملکرد این تیپ در مرحله چهارم عملیات بیتالمقدس پرداخته است:
طرح مانور کلی (مرحله چهارم عملیات بیتالمقدس) بدین شکل بود که قرارگاه فتح در شرق جاده اهواز-خرمشهر و قرارگاه فجر در غرب جاده و قرارگاه نصر هم غرب قرارگاه فجر عمل میکرد.
در قرارگاه مرکزی کربلا، برادر متوسلیان و برادر حسن باقری هرکدام نظری متفاوت داشتند. در جلسه، مجادله و بحث شد و مخصوصاً برادر متوسلیان و سرهنگ صیاد شیرازی باهم قدری بحث و دعوا کردند، اما نهایت تصمیم این شد که از شمال به جنوب با سه قرارگاه فتح و فجر و نصر انجام بشود.
قرار شد در خط حد قرارگاه فجر، تیپ المهدی خط را بشکند و تیپ امام سجاد (ع) عبور کند، اما در عمل به دلیل اینکه دو سه ساعت طول کشید و خط شکسته نشد، به ما گفتند به کمک تیپ المهدی بروید و خط را بشکنید؛ بنابراین، یک معبر را آنها و یک معبر را ما شکستیم و تا نهر عرایض جلو آمدیم.
شب عملیات، اول دو گردان از تیپ ۳۳ المهدی (عج) عملیات را شروع کردند. گردان سمت راست موفق بود، اما گردان سمت چپ نتوانست خط را بشکند و تا ساعت ۱۱: ۳۰ شب طول کشید؛ لذا ما وارد عمل شدیم و با بهکارگیری گردان ۹۰۷ به فرماندهی آقای رفاهیت، خط را شکستیم و عبور کردیم.
گردان برادر شایق و گردان برادر الوانی و گردان برادر صحراییان وارد منطقه شدند و تا نزدیکیهای صبح به جاده اصلی خرمشهر-شلمچه رسیدیم.
قرار بود که همه روی جاده اصلی شلمچه پدافند کنیم و مطمئن شویم همه تیپها و یگانهای عملکننده باهم الحاق کردهاند و بعدازآن، به سمت نهر خین و رودخانه اروند حرکت کنیم، اما گردان برادر شایق یکمرتبه از این منطقه عبور کرده و به سمت رودخانه اروند رفتند.
صبح که من با جیپ به منطقه آمدم، دیدم عکس صدام را در ابعاد ۳ در ۴ متر روی دیوار منزل شیخ خزعل (عامل انگلیسی) که یکخانه بزرگی مثل قصر بود، نقاشی کرده بودند و بچههای گردان ایستاده با تیربار به این دیوار شلیک میکردند.
من با خوشحالی از اینکه به رودخانه اروند رسیده بودیم، سریع به قرارگاه مرکزی رفتم و خبر رسیدن به رودخانه اروند را به برادر محسن رضایی رساندم. آقای ناطق نوری، وزیر وقت کشور، آنجا بود. تا من وارد شدم، از آقای رضایی پرسید: این جوان متواضع و خاکآلود کیست؟
آقای رضایی گفت: آقای رودکی، فرمانده تیپ امام سجاد (ع) است. آقای رضایی گفت با آقای سید احمد خمینی تماس بگیرید و بگویید که ما داریم وارد خرمشهر میشویم؛ چون باید اول تیپ ۲۷ محمد رسولالله (ص) و ولیعصر (عج) به اروند میرسیدند که جلوی عراقیها را بگیرند تا محاصره خرمشهر کامل شود، اما ما زودتر رسیدیم. آنها هم موفق شدند و در کنار نهر خین و رودخانه همه باهم الحاق کردیم و محاصره خرمشهر کامل شد.
منبع:
علیرضا رفاهیت، حسین احمدی، تاریخ شفاهی دفاع مقدس: روایت محمد نبی رودکی، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی: مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، تهران ۱۴۰۲، صص ۱۹۰، ۱۹۱، ۱۹۲