به مناسبت سالروز عزل بنیصدر؛
تأثیر برکناری بنیصدر در پیشبرد امور جنگ
فضای بسیار مناسبی که در این برهه از انقلاب اسلامی و در پی تحول روحی-معنوی حاصل شد، به گسترش ابتکار و خلاقیت در صحنههای جنگ انجامید که یکی از دستاوردهای بزرگ آن را باید تغییر توازن نظامی به سود جمهوری اسلامی دانست که زمینه را برای موفقیتهای بعدی در عملیاتهای آزادیبخش طریقالقدس، فتحالمبین و مهمتر از همه ثامنالائمه (ع) و آزادی خرمشهر فراهم کرد.
به گزارش تارنمای مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، بدون شک یکی از رویدادهای تأثیرگذار در روند پیشبرد اهداف انقلاب اسلامی در بعد داخلی و خارجی بهویژه جنگ ایران و عراق، فرمان عزل بنیصدر؛ رئیسجمهور وقت ایران در ۲۰ خرداد ۱۳۶۰ به دستور امام خمینی (ره) و البته بعد از رأی دوسوم نمایندگان مجلس شورای اسلامی به عدمکفایت سیاسی وی بود.
برای تبیین و تفسیر میزان اثرگذاری مثبت این تصمیم تاریخی امام راحل در پیشبرد مسائل کلان کشور و بهویژه جنگ، میبایستی نقش منفی و مخرب بنیصدر را در جریان تحولات سیاسی-اجتماعی ایران و راهبری غلط جنگ در مقام فرماندهی کل قوا در سالهای ابتدایی پیروزی انقلاب و وقوع جنگ با عراق بررسی کرد که به مناسبت سالروز فرمان امام خمینی (ره) مبتنی بر عزل وی بدان اشاره میشود:
تلاش برای حذف نیروهای انقلابی و ارزشی
اوضاع و تحولات سیاسی داخلی جمهوری اسلامی در زمان آغاز جنگ، اساساً معطوف به تلاشهای سازماندهیشده برخی جناحهای داخلی یا حمایتهای خارجی برای حذف نیروهای انقلابی و جابهجایی قدرت سیاسی در کشور بود؛ بدین شکل که روند تحولات انقلاب اسلامی در طول سال ۱۳۵۸ و بهویژه پس از تسخیر لانه جاسوسی آمریکا، ضمن افشای ماهیت سیاستهای آمریکاییها در ایران و منطقه، ماهیت جریانهای وابسته به آمریکا را هم آشکار کرد و بخشی از نتایج این تحول شگرف و عمیق، تضعیف بیشازپیش نیروهای مخالف انقلاب اسلامی بود.
بدین ترتیب همه عناصر و جریانهایی که بقا و حیات سیاسی خود را در صحنه داخل کشور در معرض تهدید میدیدند، کوشش مضاعفی را در معارضه هماهنگ و سازمانیافته با نیروهای انقلابی آغاز کردند و ماهیت این جریانها و اهداف سیاسی-نظامی شان بهگونهای امکانناپذیر به همسویی آنها و با تلاشها و سیاستهای آمریکا در ایران انجامید.
انتخاب بنیصدر عامل سازماندهی عناصر ضد انقلاب
در روند تحولات داخلی کشور، انتخاب بنیصدر به مقام ریاست جمهوری، نقطه عطفی در شکلگیری حوادث بعدی و انسجام و سازماندهی عناصر و جریانهای معارض با انقلاب اسلامی محسوب میشد؛ چنانکه با فرا رسیدن سال ۱۳۵۹ و بهویژه حوادث و رخدادهای نیمه اول این سال، تنش سیاسی در داخل کشور هم تا حد زیادی تشدید شد.
با آغاز تهاجم دشمن و پیدایش وضعیت جدید در کشور، اوضاع داخلی تا اندازهای بهبود یافت و همه نظرها به مقابله با دشمن معطوف شد، اما اهداف سیاسی بنیصدر و تلاشهای او برای بهرهگیری از اوضاع بحرانی بهمنظور حذف نیروهای انقلابی سبب شد پس از زمینگیر شدن دشمن، بار دیگر درگیریهای داخلی تشدید شود و در شکل و ابعاد جدیدی ظهور کند.
بنیصدر تا آن موقع درصدد حذف نیروهای انقلابی نوظهور پس از اشغال لانه جاسوسی آمریکا موسوم به نیروهای خط امام بود، اما تحولات جنگ و موقعیت جدید این نیروها در کشور و جبهههای نبرد، موقعیت را برای بنیصدر و تحقق اهداف سیاسیاش دشوار کرد.
ناکامی بنیصدر در راهبری جنگ
در وضعیت جدید، بنیصدر بهبود موقعیت سیاسی-نظامی خود را در گرو پایان جنگ و برقراری صلح میدید و ازآنجاکه کشورهای غربی هم در این زمینه از او حمایت میکردند، با بهرهگیری از اهرمهای مختلف سعی میکرد حمایت مردم را هم که برایش عامل تعیینکنندهای بود داشته باشد، اما باوجود تلاشهای او در سازماندهی ارتش و اجرای عملیات نظامی بهمنظور کسب پیروزیهای سیاسی-نظامی (عملیات نصر در ۱۵ دی ۱۳۵۹، عملیات توکل در ۲۰ دی ۱۳۵۹ و …)، این تلاشها با شکست و ناکامی همراه شد.
بنابراین، پایان دادن به جنگ از طریق مذاکره سیاسی تنها راهحلی بود که بنیصدر پیش رو داشت و در صورت تحقق میتوانست تااندازهای به ارتقای موقعیت رو به تنزل سیاسی-نظامی او بینجامد، اما ناکامیاش در این زمینه، برنامه دیگری را پیش روی نیروهای شناختهشده مخالف او قرار داد.
در این روند، وقوع حادثه ۱۴ اسفند ۱۳۵۹ در دانشگاه تهران (با محوریت بنیصدر)، نشانه سرفصل جدیدی از تلاشهای ضدانقلاب در کشور محسوب میشد که به بروز حوادث و رخدادهای بعدی، درگیریهای مسلحانه در کشور و در نهایت شکست و هزیمت ضدانقلاب و حذف آنها از صحنه سیاسی انجامید.
همکاری و هماهنگی ارتش و سپاه و تکیهبر نقش نیروهای مردمی پس از عزل بنیصدر
ترکیب نیروهای دفاعی کشور متشکل از نیروهای کلاسیک و نیروهای انقلابی و مردمی در برخی از بحرانها، بهویژه در کردستان، بازده به نسبت خوبی از خود نشان داد، لکن تلاشهای مزورانه بنیصدر در این زمینه مانع همکاری همهجانبه این نیروها میشد؛ هرچند عناصر مؤمن و معتقدی که کموبیش در ردههای مختلف ارتش وجود داشتند در بسیاری از مواقع حمایتهای مناسبی از تسلیح و آموزش نیروهای انقلابی و مردمی میکردند.
پس از حذف بنیصدر، مقدمات همکاری جدی نیروهای نظامی (ارتش و سپاه) فراهم شد و عملیات ثامنالائمه (ع) که در سایه این همکاری و با تلاش شهیدان کلاهدوز و نامجو طرحریزی شد، پس از تصویب رئیس شورای عالی دفاع به اجرا درآمد.
در پی نتایج حاصل از این عملیات، روند همکاری ارتش و سپاه با استفاده از شکل جدیدی از تلفیق نیروها و اتخاذ راهبرد عملیاتی و تاکتیکهای رزمی نوین آغاز شد. ادامه همکاریهای متقابل دو سازمان در جوی سرشار از تفاهم، به رفع بسیاری از توهمها و تبلیغات سوء گذشته انجامید.
از طرفی، ازآنجاکه فضای ناشی از تشنجها و منازعههای سیاسی در جامعه، امکان توجه و پرداختن به امور معنوی را ضعیف و کمرنگ کرده بود، با پیدایش اوضاع جدید و پا به پای حذف منافقین و لیبرالها از صحنه سیاسی کشور و بهطور متقابل آغاز اقدامهای منافقین در ترور مسئولان نظام و مردم، زمینه حضور مجدد مردم در صحنه سیاسی-نظامی کشور فراهم شد.
فضای بسیار مناسبی که در این برهه از انقلاب اسلامی و در پی تحول روحی-معنوی حاصل شد، به گسترش ابتکار و خلاقیت در صحنههای جنگ انجامید که یکی از دستاوردهای بزرگ آن را باید تغییر توازن نظامی به سود جمهوری اسلامی دانست که زمینه را برای موفقیتهای بعدی در عملیاتهای آزادیبخش طریقالقدس، فتحالمبین و مهمتر از همه ثامنالائمه (ع) و آزادی خرمشهر فراهم کرد.
منبع:
درودیان، محمد، سیری در جنگ ایران و عراق (جلد اول): خونینشهر تا خرمشهر، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی: مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، تهران، چاپ یازدهم، صص ۵۳، ۵۴، ۵۵، ۵۷، ۶۲، ۶۳، ۶۴