به مناسبت سالروز عملیات فرمانده کل قوا،خمینی روح خدا؛
حماسه مهندس طرحچی و همرزمان جهادی اش
وقتی لودر به سنگر رسید، تیربارچی عراقی پی به وضعیت خود برد. همینکه طرحچی به سنگر رسید، بیل را تا بالای سر عراقی بالا کشید. وقتی خاکها را روی سر او ریخت، دیگر خبری از شلیک تیربار نبود.
به گزارش تارنمای مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، عملیات فرمانده کل قوا، خمینی روح خدا در بامداد ۲۱ خرداد ۱۳۶۰ در شرق کارون، جنوب دارخوین آغاز شد که با هدف ورود به عملیات شکست محاصره آبادان در عملیات ثامن الائمه (ع) به اجرا درآمد.
پس از برکناری بنی صدر از فرماندهی کل قوا، این عملیات در جبهه دارخوین به اجرا در آمد. این طرح زیر نظر فرماندهان سپاه، از جمله رحیم صفوی و حسن باقری و به وسیله سپاه اصفهان به فرماندهی حسین خرازی به مرحله اجرا درآمد.
نیروهای سپاه در این محور به مدت چهارماه، بدون جلب توجه دشمن، شبانه یک کانال به طول ۱۳۰۰ متر به شکل تی حفر کردند که در انتها به جلوی خاکریز و خط آتش دشمن سر در می آورد.
پشتیبانی این کانال به موازات خط آتش دشمن و به فاصله ۴۰۰ تا ۵۰۰ متر طول داشت. اگرچه این عملیات به صورت محدود انجام شد، اما نیروها تا خاکریز سوم عراقی ها ۳ کیلومتر پیشروی کردند.
رزمندگان در برابر پاتک دشمن به خاکریز دوم برگشتند و در همان نقطه مستقر شدند. نوک پیکان این عملیات به سمت آبادان بود.
(شهید) طرحچی که فرماندهی یک گروه جهاد در این عملیات را بر عهده داشت، با هماهنگی حسن باقری با پنج دستگاه لودر، بلدوزر و یک خودروی سوخته، شبانه در محور محمدیه با هماهنگی گروهی از سپاه اصفهان، داخل کانال به خط دشمن نزدیک شدند.
خط اول دشمن در مدت کوتاهی شکسته شد و طرحچی به رانندهها دستور حرکت داد. وقتی به خط دشمن رسیدند که خاکریز اول کاملاً سقوط کرده بود.
جهاد باید در فاصله بین دو خاکریز اول و دوم عراقیها خاکریز احداث میکرد. اگرچه حمله تانکهای عراقی بیشتر شد، اما رانندگان بلدوزر احداث خاکریز را ادامه دادند.
همینکه خرازی دستور پیشروی به خاکریز دوم را داد، جهادگران به خطشکنان رسیدند. با انهدام اولین تانک دشمن، نیروها جان تازهای گرفتند و با خیز بعدی به خاکریز دوم نزدیک شدند.
طرحچی با مشاهده حجم زیاد آتش دشمن، شروع به احداث سنگرهای موضعی کرد. او هر ۵ متر، خاکها را به عمق یک متر بیرون میآورد.
بهاینترتیب، نیروها با پناه گرفتن در پشت این سنگرهای موقت، بهتر میتوانستند از خود دفاع کنند. خرازی به طرحچی پیشنهاد خاکریز دوم را داد. درحالیکه تانکهای دشمن بلدوزرها را زیر آتشگرفته بودند، جهادگران از همان نقطه کار را آغاز کردند. چند گلوله به سمت نخستین بلدوزر شلیک شد و دقایقی بعد، اولین راننده با اصابت ترکش شهید شد.
خط اول از طریق دو جاده به خط دوم و عقبه دشمن وصل میشد. یک جاده از کنار کارون که به نخلستان نسبتاً بزرگی میرسید. دیگری جاده شنی در پایین جاده آسفالت بود و جبهه محمدیه زیر آتش عراقیها قرارگرفته بود.
پس از تصرف خط دوم، نیروها به سمت خط سوم پیشروی کردند. مهمترین مسئله احداث خاکریز جدید بهوسیله جهاد بود. طرحچی خود پشت فرمان نشست. یک تیربارچی عراقی در فاصله ۱۰۰ متری به دشت تسلط داشت.
طرحچی تصمیم گرفت با لودر به مقابله با آن تیربارچی برود. بیل لودر را پر از خاک کرد و آنقدر آن را بالا برد که گلولهها پس از اصابت به بیل پر از خاک، کمانه میکردند.
وقتی لودر به سنگر رسید، تیربارچی عراقی پی به وضعیت خود برد. همینکه طرحچی به سنگر رسید، بیل را تا بالای سر عراقی بالا کشید. وقتی خاکها را روی سر او ریخت، دیگر خبری از شلیک تیربار نبود.
طرحچی لودر را دو متر به عقب برد و یکبار دیگر بیل لودر را پر از خاک کرد و آن را روی سنگر ریخت؛ دیگر نه اثری از تیربار بود و نه آن عراقی.
حسن باقری، شاهد این حرکت طرحچی بود و دستور داد خط پدافندی را بین خطوط دوم و سوم عراقیها برپا کنند. خطوط دشمن کاملاً بازشده و در اختیار ایران قرارگرفته بود.
درگیری در آخرین نقطه پیشروی شدت گرفت. هدف، استقرار در خط دفاعی دوم دشمن بود ولی نیروهای سپاه اصفهان از غافلگیری عراقیها استفاده کرده، به خط سوم رسیدند و دشمن آگاه بود که مقاومت نیروها در خط سوم به معنای تثبیت آن است.
گردان زرهی صلاحالدین عراق به صحنه آمد و پاتک آغاز شد. با روشن شدن هوا، تانکها و تیربارهای دشمن قدرت مانور بهتری پیداکرده بودند، اما تانکهای آنها در برابر آرپیجی زنهای سپاه دوام نیاوردند و یکی پس از دیگری منهدم میشدند.
دیگر گلوله آرپیجی باقی نمانده و نوبت به استفاده از کوکتل مولوتف ها رسیده بود. استفاده از کوکتل مولوتوف در این نبرد نشان میداد نیروها با کمبود تسلیحات نظامی مواجه هستند. در همین شرایط، طرحچی دوباره جهادگران را وارد عمل کرد.
دشمن امکان کمکرسانی را با شلیکهای مداوم تانک و موشک بسته بود و سعی میکرد از پیشروی بلدوزرها جلوگیری کند. نیروهای مستقر در خاکریز سوم، درگیر جنگ سختی با گردان زرهی شدند تا با دستگاههای مهندسی خاکریز را احداث کنند.
دو دستگاه بلدوزر بافاصله ۵۰ متر از یکدیگر وارد عمل شدند و رانندهها جلو کشیدند. گلوله تانکهای دشمن به یکی از بلدوزرها اصابت و آن را منهدم کرد. عراقیها بلدوزر بعدی را هدف قرار دادند و گلوله از بالای آن عبور کرد. جهادگران خاکریز را به سمت رودخانه ادامه دادند و بهاینترتیب، خط دفاعی شکل گرفت.
نبرد در شب سوم عملیات به اوج خود رسید. طرحچی بهاتفاق چند جهادگر جلو کشیدند. یک گلوله توپ وسط نیروها منفجر شد و بدن یکی از بسیجیها متلاشی شد.
با سقوط خاکریز سوم، مقاومت دشمن در هم شکست و جهادگران همراه با رزمندگان به سمت عراقیهای در حال فرار هجوم بردند.
طرحچی تعدادی از آنها را به اسارت درآورد و تحویل نیروهای سپاه اصفهان داد. ازاینپس بود که نیروهای سپاه، تانکهای سالم را به غنیمت میگرفتند.
طرحچی که به رانندگی تانک مسلط بود، به کمک سپاه رفت. خودش پشت تانک مینشست و آن را پشت خاکریز خودی میرساند و مجدد به سمت تانکها خیز برمیداشت. یک بلدوزر عراقی هم نصیب جهادگران شد.
طرحچی تا قبل از سپیده صبح، خاکریز را در برابر عراقیها تکمیل کرد. همینکه هوا روشن شد، وضعیت جبهه کاملاً عوضشده بود، نیروهای جهاد آخرین خاکریز را تقویت کردند تا این خط را برای عملیات بعدی آماده سازند.
جهادگران در این عملیات مسئولیت امدادرسانی به رزمندگان را نیز بر عهده داشتند.
منبع:
محمود زاده، نصرتالله، خاکریز های خط مقدم (جلد اول)، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی: مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، تهران ۱۴۰۱، صص ۲۱۶، ۲۱۷، ۲۱۸، ۲۱۹