زمان را که به عقب برگردیم، چه در عکس ها و چه در نوشته ها آنچه که ثبت شده گواهی می دهد جماعت ایرانی همواره در پوشش، غنی و ریشه دار عمل کرده است. غنی از این حیث که ایرانی ها در انتخاب لباس و طراحی اش صاحب سبک بوده اند. آنچه که قرار بود بر تن کنند، نمایی بود عینی از فرهنگ و هویت شان یا به بیان ساده تر، آمیزه ای از دین و تاریخ که در کشور پهناوری چون ایران همیشه وجود داشته است.
ایرانی ها که در عصر فعلی به خوش پوشی مشهور هستند، در همه اعصار به پوشش خود اهمیت ویژه ای می دادند اگرچه شاید زنان بیشتر از مردان به این مقوله می پرداختند اما اهمیت لباس در مرور مختصر و مفید تاریخچه پوشش در ایران بین همه مردمان این سرزمین واضح و مبرهن است.
زمان اما جلو آمد، این روزها دیگر از چارقد و شلوارهای پنبه دوزی خبری نیست، پیچه و چاقچور دستخوش تغییر در مسیر عبور سال ها شده اند همان طور که دیگر از ارخالق، قبا و کمرچین مردان خبری نیست. حالا همه چیز تغییر کرده هرچند نکته اینجاست تغییر همان قدر که می تواند خوب باشد ممکن است خوب هم نباشد. باید جلو رفت و تامل کرد تا دریافت آنچه که به عنوان تغییر و تحول در قالب پوشش ایرانی اتفاق افتاده خوب بوده یا نبوده.. آیا ما ایرانی های صاحب سبک از زمان مادها، ارمزوه در عصر جدید هنوز هم همان قدر الگوهای برگرفته از فرهنگ خودمان را داریم؟
پوشیدگی در عین آراستگی در اولین اقوام آریایی
براساس آنچه که از نتایج پژوهش ها به دست آمده است، چیزی به نام برهنگی بین اقوام ایرانی جد نداشته است. برعکس، پوشش ایرانی ها به ویژه زنان ایرانی آن قدر خاص بوده که برخی اندیشمندان، ایران را خاستگاه و منبع ترویج حجاب در جهان بدانند. در عین حال که ایرانی ها از سال های بسیار دور به پوشش خود اهمیت ویژه ای می دادند، از قرار پوشیدگی را هم به عنوان مبنایی برای این انتخاب می دانستند.
نخستین ساکنان آریایی ایران به ویژه زنان آنها از پوششی با حجاب کامل استفاده می کردند. لباس آنها شامل پیراهن بلند چین دار، شلوار تا مچ پا به همراه شنلی بلند روی لباس های زیرین بود. به طور دقیق همین پوشش بود که طی سالیان بعد بنای شمایل ظاهری لباس های زنان ایران زمین را ساخت هر چند شرایط گاهی بر حسب بافت اجتماعی- مذهبی هر دوره، تغییراتی را هم در پوشش ایجاد می کرد.
رنگ پوشی از دوران صفویان
در طول گذارهای تاریخی، شکل پوشش ایرانیان گاه به گاه به اقتضادی زمان دچار تغییرات جزیی می شد. درواقع می توان گفت آنچه که به عنوان رویداد غالب اجتماعی و مذهبی در جامعه حاکم بود می توانست در این زمینه تعیین کننده باشد.
با این حال شاید جالب باشد اگر بدانید این چند سال اخیر دوره جدیدی برای تمایل ایرانی ها به استفاده از پوشش های رنگی نیست، چه اینکه پیشتر رنگی پوشی و استفاده از رنگ های شاد در دروان صفویان رواج داشته است. روزهایی که به ویژه رنگ را می شد در انتخاب زنان عصر صفوی مشاهده کرد. آنها سراغ پارچه های زربفت و ابریشمی می رفتند، کلاه های کوچک، چارقد و شلوارهای پنبه دوزی شده، پوشش اصلی و رایج آنها بود. البته این نکته را هم نباید از قلم انداخته پوشش اندرونی خانم ها با پوشش بیرونی آنها متفاوت بوده است.
در دوره صفوی، زنان حین خروج از خانه، چادرهای سفید یا بنفش سر می انداختند طوری که کل بدنشان پوشیده می شود. با این حال نکته حائز اهمیت در این ماجرا، تمایل جماعت ایرانی به استفاده از رنگ های شاد و زنده در لباس ها بوده است که بین خانم ها بیشتر مورد استقبال قرار می گرفت.
وقتی ناصر الدین شاه پوشش اروپایی را به ایران آورد
اگر قرار باشد بنای تغییر در نوع پوشش ایرانیان در طول تاریخ البسه آنها را جست و جو کرد باید سراغ دوران قاجار رفت. اگرچه سیر اصلی تحول در پوشش در دوران پهلوی واقع شد با این حال قجری ها شروع کننده این تغییرات بودند. درست از زمانی که ناصرالدین شده گشت و گذار در فرنگستان را آغاز کرد پوشش فرنگی را هم با خود به ایران آورد.
وقتی تعاملات سیاسی و اجتماعی با اروپا بیشتر شد و جوانان ایرانی برای ادامه تحصیل به اروپا رفتند یا در دوره هایی که اروپایی ها برای مراودات سیاسی، اقتصادی یا اجتماعی سفر به ایران را در برنامه کار خود قرار دادند، آنچه اجتناب ناپذیر به نظر می رسید، تغییر در پوشش ایرانی ها بود. تغییراتی که ناصرالدین شاه از حرمسرای خودش و بنا به سلیقه شخصی اعمال و بعدها آرام آرام به خانه اعیان و اشراف هم راه پیدا کرد.
نقش بالرین های روسی در تغییر لباس زنان قجری!
پوشش زنان قجری به پوشش دوران زندیان بسیار نزدیک بود. با این حال تغییراتی هم در لباس های آنها اعمال شد. کلیت لباس های بانوان عصر قاجار پیراهن های چاک دار آستین بلند با دامن های پرچین بلند بود. لبه دامن ها با حاشیه های یراق و گلابتون زینت داده می شد و کمربندهای طلا و جوانشان هم به بخشی جدی از ظاهر آنها تبدیل شد. زنان قجری روی سرشان تور یا پارچه ای زیبا با تزیینات جذاب به شکل آزاد می انداختند که البته پوششی تنها مختص اندرونی بود و حین بیرون رفتن از خانه از چادرهای سیاه یا بنفش استفاده می کردند طوری که کاملا آنها را بپوشاند و البته روبنده که بخش لاینفک پوشش آنها برای مخفی نگه داشتن صورت شان بود.
همه اینها اما با مسافرت ناصرالدین شاه به اروپا ازجمله روسیه دستخوش تغییرات شد. دامن های زنان قجر درست بعد از بازگشت ناصرالدین شاه از روسیه کوتاه شد. آنچه که برگرفته از لباس بالرین های روس بود. یعنی دامن های کوتاه که زیر آنها جوراب یا ساق های مشکی و سفید می پوشیدند.
ناصرالدین شاه این سلیقه را به شخصه در حرمسرای خود اعمال کرد هرچند باز هم چنین پوششی تنها مخصوص اندرونی بود و برای بیرون رفتن استفاده از چادر و روبنده برای زنان یک اصل برای پوشش محسوب می شد. به این ترتیب اولین تغییرات برگرفته از پوشش اروپایی، راه خودش را به لباس های ایرانی باز کرد. البته این تغییر، مختص زنان نبود که مردان را هم کم کم درگیر خود کرد.
وقتی مردان ایرانی چرم پوش شدند…
کرباس یا ابریشم؟ اینکه مردان دوران قجر کدامیک را برای پیراهن انتخاب می کردند بستگی به شرایط مالی شان داشت. اعیان و اشراف، ابریشم سفید را ترجیح می دادند و طبقه متوسط و پایین جامعه کرباس به تن می کردند. البته پوشش مردان دوران قاجار مفصل تر از این ها بود که شاید در این بین شاخص ترین قسمت ماجرا به کلاه باز می گشت. مردان ایرانی در آن دوران حساسیت ویژه ای به کلاه داشتند و تحت هیچ شرایطی کلاه از سر بر نمی داشتند.
بقیه ماجرا از کفش های ساغری و اروسی (کفش های روسی) بی چفت و بست یا بی سگک و بند، نعلین (مخصوص روحانیون) و کمی بعد کفش های دستک دارد شروع می شد (که از فرنگ به ایران آمد) و تا شلوار و شال و کمربند، ارخالق، قبا و کمرچین که به ترتیب از زیر پوشیده و یکی یکی به عنوان پوشش های رویی ادامه پیدا می کرد، جلو می آمد.
ارخالق ها همان پوشش های بلندی بود که البته بسته به شغل و شخصیت افراد بلند و کوتاه می شد به طوری که افرادی که از وجهه اجتماعی ویژه و شخصیت متفاوت تری برخوردار بودند مانند ورحانیون، کسبه بازار و تجار، ارخالق های بلند می پوشیدند که شکل پیراهن مانندی داشت و معمولا تا مچ پایشان می رسید و روی آنها قبا و کمرچین به تن می کردند.
شال های دور کمر پارچه ای هم از الزامات پوشش آن دروان بود که البته نظامی ها ترجیح می دادند با کمربندهای چرمی پهن مزین به نقوش و جواهرات جای این شال ها را پر کنند. با این حال سفرهای اروپایی ناصرالدین شاه که آغاز شد و رفت و آمد بین ایران و به قول آن زمانی ها فرنگ شدت گرفت، کفش های چرمی و پیراهن های مردانه با شمایلی نزدیک به ظاهر امروزی اش به ایران آمد و این بار نوبت مردها بود که آرام آرام از لباس های سنتی شان فاصله بگیرند و تحت تاثیر پوشش اروپایی، سر و شکل شان تغییر کند.
سیر تحول پوشش ایرانی به اروپایی در دوره پهلوی
تغییر پوشش از دوران قاجار آغاز شده بود. از اندرونی ها و هنوز کار به بیرون از خانه نکشیده بود. حداقل برای خانم ها. حتی تا دوره مشروطیت و مدتی پس از آن هم زنان با چادر، چاقچور و روبنده در خیابان ها رفت و آمد می کردند اما در دوران رضاشاه که مصادف با شروع عصر پهلوی بود، همه چیز تغییر کرد.
قانون کشف حجاب اجباری اگرچه خیلی از زنان را خانه نشین کرد اما آن عده ای هم که معتقد به حجاب بودند کلاه به سر از خانه بیرون می آمدند. همزمان این دوران مترادف شد با ورود اجناس اروپایی به ایران.
به ویژه خیاط ها و طراحان فرانسوی که حضورشان در ایران تغییرات اساسی در پوشش زنان ایرانی به وجود آورد. از طرف دیگر، این تغییرات خواسته یا ناخواسته فقط شامل حال زنان نشد. چه بسا بعد از کشف حجاب اجباری و کشیدن چادر از سر زنان که ناخودآگاه تغییراتی را در پوشش در پی داشت و کت و دامن و کلاه های فرانسوی را مد بازار ایران کرد، این بار مردان ملزم به استفاده از کلاه پهلوی شدند. پیش از آن اما تعدد سفرهای اروپایی سبب شد برخی به خودی خود کت و شلوار، کراوات و پاپیون را به عنوان پوشش خود انتخاب کنند.
در نهایت حکم حکومتی در استفاده اجباری مردان از کلاه پهلوی در تاریخ ۴ مهر ۱۳۰۷دوران گذار، پوششی اجباری را برای ایرانیان به همراه داشت. به این ترتیب دیگر خبری از لباس های سنتی که شامل ارخالق، قبا، شال ها و لباده ها می شد نبود. در عروض کت پوشش رسمی مردان ایران شد و جای کلاه های خز و بیضوی شکل را کلاه پهلوی گرفت. به این ترتیب تمام کارمندان دولت و دانش آموزان ملزم به استفاده از چنین پوششی به سبک غربی شدند که البته در این بین روحانیون، استادان مدارس و طلاب دینی از این ماجرا مستثنی نبودند.
به این ترتیب غربی پوشی طبق حکم کابینه وقت به یک الزام تبدیل شد. رضاشاه با داعیه مدرنیزه کردن ایران، مجذوب برنامه های آتاتورک در ترکیه شده بود. از همین رو بعد از سفری به ترکیه از همان جا به نخست وزیر وقت دستور داد از این به بعد همه کارگران ایرانی باید مانند اروپایی ها کلاه های لبه دار بر سر بگذارند.
اگرچه توجیه او برای این دستور، جلوگیری از آفتاب سوختگی صورت کارگران بود. به همین ترتیب کلاه های لبه دار در این مورد جایگزین کلاه پهلوی شدند. هرچند در پی کشف حجاب و حتی جایگزین کلاه پهلوی به جای لباس معمول مخالفت ها و مبارزات بسیاری شکل گرفت.
پس از تبعید رضاشاه و به سلطنت رسیدن محمدرضا پهلوی، بگیر و ببندها درباره نوع پوشش از بین رفت اگرچه دیگر تقریبا شکل پوشش غربی رواج یافته بود و به نوعی بین مردم به پوششی عادی تبدیل شد اما در نهایت در دوران محمدرضا شاه پهلوی باز هم فرهنگ پوششی ایران تحت تاثیر مدهای اروپایی جلو رفت. شلوارهای دمپاگشاد یکی از مدهای اروپایی آن زمان بود که سریع به ایران رسید.
پالتوهای ماکسی بلند برای مردان و زنان و در نهایت کت و شلوار به همراه کراوات دیگر به لباسی جاافتاده بین مردم تبدیل شد تا جایی که برخی اماکن عمومی از حضور مردان بدون کت و شلوار جلوگیری می کردند. با همه این تفاسیر به راحتی می توان مدعی شد عمده تحول پوششی در بین ایرانی ها و فاصله گرفتن از البسه سنتی و جایگزینی پوشش غربی در دوران پهلوی اتفاق افتاد.