تحلیل گفتار امام خمینی در آغاز نهضت نشان میدهد که او به کنه واقعیتهایی که در بطن جامعه ایران، از طریق ابزار حکومت پهلوی، در حال انجام بود، آگاهی و اشراف داشت. صحنه رویین مبارزات آغاز دهه ۱۳۴۰ نشان از آن دارد که امام نهضت را با اعتراض علیه لوایح و برنامههایی چون لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی، اصلاحات ارضی و انقلاب سفید آغاز کرد. اما تحلیل و بررسی گفتار امام در این دوران نشان میدهد که همه این تحولات و سیاستها روح واحدی داشتهاند و خیزش امام نیز علیه آن بوده است. این روح واحد، سیاست جدی صهیونیسم و اسرائیل برای تسلط بر همه منابع قدرت در ایران بوده است.
امام در روز ۱۲ اردیبهشت ۱۳۴۲، حدود یک ماه قبل از حادثه پانزده خرداد، طی سخنانی در مسجد اعظم قم، تهاجم مأموران حکومت به مساجد و مراکز دینی را اقدامی در جهت تأمین خواست اسرائیل و یهود در ایران و ناشی از نفوذ آنها در حوزههای سیاستگذاری، برنامهریزی و مشورتی در کنار مقامات درجه اول دربار و دولت اعلام کرد. او در این سخنرانی، خشونت حکومت پهلوی علیه نیروهای مذهبی به بهانه سخنرانی پیشین ایشان مبنی بر «اعلام خطر برای اسلام از دست یهود» را مورد مذمت قرار داده و از «شخص اول مملکت» میپرسد:«آقا مگر شما یهودید؟ مگر مملکت ما مملکت یهود است» که از اعتراض علیه آنها اینگونه به تکاپو افتادهاید.(۱) در این سخنرانی، امام هرگونه سکوت و بیتفاوتی علمای دین را همراهی با «دستگاه جبار»ی اعلام میکند که زیر سلطه یهودیها و بهدست بهائیها اقدام میکند:«وای بر این مملکت! وای بر این هیأت حاکمه! وای بر این دنیا، وای بر ما! وای بر این علمای ساکت! وای بر این نجف ساکت! این قم ساکت! این تهران ساکت! این مشهد ساکت! این سکوت مرگبار اسباب این میشود که زیر چکمه اسرائیل، به دست همین بهائیها؛ این مملکت ما، نوامیس ما پایمال شود… سکوت امروز سکوت همراهی با دستگاه جبار است»(۲) امام در همین سخنرانی، به صورت مصرح و مؤکد خطر اصلیای که در عصر پهلوی متوجه اسلام بود را «خطر یهود» و حزب وابسته به آن، یعنی «حزب بهائیت»، اعلام میکند:«حالا که خطر بر اسلام وارد شده و آن خطر یهود است و حزب یهود، که همین حزب بهائیت است، این خطر که حالا نزدیک شده، اگر آقایان علمای اعلام، خطبا، طلاب، همه با هم، همصدا بگویند که ما نمیخواهیم که یهود بر مقدرات ما حکومت کند، ما نمیخواهیم که مملکت ما با مملکت یهود همپیمان شود… آقایان با یهود هم پیمان میشوند![؟]»(۳)
به جز نفوذ در حکومت، سلطه صهیونیستها بر منابع اقتصادی و مالی کشور، از مهمترین عوامل خطر اسرائیل بود که امام به آن توجه کامل داشت. امام با رصد دقیق اوضاع و تحولات کشور دریافته بود که «الآن تمام اقتصاد مملکت در دست اسرائیل است. عمّال اسرائیل اقتصاد ایران را قبضه کردهاند [و] اکثر کارخانجات در دست آنها اداره میشود.» امام برای نمونه به تلویزیون، کارخانه ارج و پپسیکولا اشاره میکند. در حالی که متناسب با دو هدف «اسلام» و «استقلال مملکت»، آنچه ضرورت داشت «طرد عمّال اسرائیل» و «اتحاد با کشورهای اسلامی» بود.(۴) امام خمینی در فروردین ۱۳۴۳ به مناسبت صدور حکم بازداشت و محکومیت بعضی روحانیان انقلابی، ضمن ابراز تأسف و نگرانی در این باره، «تأسف بالاتر» را در قبضهشدن کشور بهدست «اسرائیل و عمّال اسرائیل»، یعنی بهائیت، میداند:«تأسفِ بالاتر، تسلط اسرائیل و عمّال اسرائیل است بر بسیاری از شئون حساس مملکت و قبضه نمودن اقتصادیات آن، به کمک دولت و عمال دستگاه جبار. اسرائیل با دُول اسلامی در حال جنگ است، و دولت ایران با کمال دوستی با او رفتار میکند و همه نحو وسایل تبلیغ و ورود کالاهای آن را فراهم میسازد.»(۵)
با تغییر ساختارهای اقتصادی ایران و گسترش واردات انواع کالاهای اسرائیلی و آمریکایی در آن سالها، که همزمان با اصلاحات ارضی و سیاست اصلاحات از بالا رخ داد، امام خمینی «اصلاحات ارضی» و «انقلاب سفید» را زمینهساز «بازار سیاه برای آمریکا و اسرائیل» قلمداد کرده و میگوید:«امروز اقتصاد ایران بهدست آمریکا واسرائیل است؛ بازار ایران از دست ایرانی و مسلِم خارج شده است و غبار ورشکستگی و فقر به رخسار بازرگانان و زارع نشسته است؛ اصلاحات آقایان بازار سیاه برای آمریکا و اسرائیل درست کرده است.»(۶) «الآن که من این جا نشستهام، برای شما صحبت میکنم، مزارع بسیار خوب ایران، بسیارش در دست اسرائیل است! به من نوشتهاند که مزارع خوب اینجا را دادهاند اسرائیلیها چغندر بکارند. تابلویی زدهاند کنار جاده که مزرعه ایران و اسرائیل! این آقایانی که میگویند: اسرائیل را ما کنار زدهایم، روزنامه اسرائیل که برای من آمده است، آوردهاند، نوشته بود این که سفیر اسرائیل در ایران، تهران، [گفته:] آقایان میگویند که ما کاری نداریم با اسرائیل!»(۷) امام خمینی حتی تقابل حکومت پهلوی با روحانیت را از همین زاویه تحلیل و ارزیابی میکند. پهلوی تلاش داشت ذهن مردم را نسبت به روحانیت بدبین کند و نفوذ روحانیت را در میان مردم کاهش دهد، چون «اگر نفوذ روحانیون باشد نمیگذارد این ملت اسیر انگلیس یک وقت باشد؛ اسیر آمریکا یک وقت باشد. اگر نفوذ روحانیون باشد نمیگذارد اسرائیل اقتصاد ایران را قبضه کند؛ نمیگذارد کالاهای اسرائیل در ایران بدون گمرک فروخته شود»(۸)
امام خمینی تسلط اسرائیل بر منابع اقتصادی را به تسلط بر «ذخایر تحتالارضی» تعبیر میکند و مهمتر از آن را تسلط بر «ذخایر فوقالارضی»، که جذب نسل جوان است، میداند. در این دوران، سازمانهای صهیونیستی به صورت هدفمند اقدام به اعزام جوانان به اسرائیل، تحت عناوین زیر میکردند: اردوهای علمی-فرهنگی، تورهای مسافرتی-ورزشی و تحصیلات تکمیلی. همچنین برگزاری جشنوارههای مختلف، مسابقات ورزشی و بازدیدهای گروهی به خصوص برای دانشجویان به صورت جدی در حال انجام بود. هدف از این اقدام، شبکهسازی و جذب نیرو، از بین بردن قبح رابطه با رژیم صهیونیستی و ایجاد فضای روانی برای عادیسازی روابط با اسرائیل بود. «بالاتر از آن ذخایر تحتالارضی، این ذخایر فوقالارضی است. این جوانهای ماست. آقا! جوانهای ما را دارند میبرند، خدا میداند؛ جوانهای دُول اسلامی را دارند میبرند. یک دسته آمریکاست و یک دسته نمیدانم کجاست… و یک دسته دیگری هم الآن دارند به اسرائیل میروند. الآن در منزل من موجود است.آن مجله دانشجویان، سازمان دانشجویان ایران در اسرائیل الآن موجود است. آقا! این ذخایر ما این جوانان هستند. این جوانهای ما را دارند اغفال میکنند؛ دارند به آنها تزریق میکنند که هر بدبختی شما دارید از اسلام است.»(۹)
سیاست دیگر اسرائیل و حکومت پهلوی، اعزام کارکنان و کارشناسان سازمانها، وزارتخانهها و مراکز مختلف به اسرائیل، برای شرکت در دورههای آموزشی بود. این موضوع نیز از چشم امام دور نمانده بود و به آن سیاست نیز اعتراض میکند:«این مملکت مترقی [است] که الآن نسبت به هر چیزش احتیاج دارد به خارج؟ از اسرائیل کارشناس میآورد؟ ای وای؛ به اسرائیل میفرستند که یاد بگیرند. شهرداریها امسال از قم رفتهاند؛ از قم اشخاصی رفتهاند، یعنی فرستادهاند آنها را که بروند… در آنجا چیز یاد بگیرند. من نمیدانم از یهودیها میخواهند چه چیز یاد بگیرند؟ از آنها تقلب باید یاد بگیرند؛ از آنها خدعه و فریب باید یاد بگیرند. چه چیز میخواهند یاد بگیرند؟»(۱۰)
امام خمینی «انقلاب سفید» را از همان ابتدا برنامهای با طراحی محافل یهودی و در راستای منافع آمریکا و اسرائیل میدانست. این پروژه به دست یکی از یهودیان سرشناس آمریکا به نام والت ویتمن روستو از خانواده یهودی ویکتور هارون طراحی شد. البته در آن زمان این موضوع هنوز اعلام نشده بود، اما امام خمینی با شناختی که از سیاست جهانی و مسائل ایران داشت آن را اعلام کرد. والت روستو مدتها مشاور کاخ سفید و عضو فعال نهاد نیمه مخفی شورای روابط خارجی آمریکا، رئیس شورای برنامهریزی وزارت امور خارجه ایالات متحده، مشاور امنیتی ملی آن کشور و یکی از طراحان جنگ ویتنام بود.(۱۱) با این حال، تردیدی نیست که این طرح، تنها ایده و پیشنهاد یک فرد نبود و کانونهای ذینفوذ یهود پشت آن قرار داشتند. الگوی انقلاب سفید بر اساس مدلهایی بود که از سوی اسرائیل در فلسطین اشغالی در حال اجرا بود؛ برای نمونه موضوع «اصلاحات ارضی»، تشکیل شرکتهای سهامی زراعی بود که بر اساس مدل «کیبوتص»ها(مزارع اشتراکی)، شبیهسازی و طراحی شده بود.(۱۲)
پانویسها:
۱- صحیفه امام؛ ج ۱؛ مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی؛ ص ۲۱۲.
۲- صحیفه امام؛ ج ۱؛ مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی؛ ص ۲۱۳.
۳- صحیفه امام؛ ج ۱؛ مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی؛ ص ۲۱۶.
۴- صحیفه امام؛ ج ۱؛ مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی؛ ص ۲۶۷.
۵- صحیفه امام؛ ج ۱؛ مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی؛ ص ۲۶۱.
۶- صحیفه امام؛ ج ۱؛ مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی؛ ص ۴۱۴.
۷- صحیفه امام؛ ج ۱؛ مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی؛ ص ۳۸۷-۳۸۶.
۸- صحیفه امام؛ ج ۱؛ مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی؛ ص ۴۱۷.
۹- صحیفه امام؛ ج ۱؛ مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی؛ ص ۳۸۲-۳۸۱.
۱۰- صحیفه امام؛ ج ۱؛ مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی؛ ص ۳۰۵.
۱۱- ظهور و سقوط سلطنت پهلوی؛ ج ۲؛ جستارهایی از تاریخ معاصر ایران؛ ص ۳۰۲.
۱۲- برای مطالعه درباره مدل کیبوتص ر.ک: تعاون در روستاهای اسرائیل؛ موریس کونوپنیکی؛ ترجمه وحید ادبی؛ ۱۳۴۹؛ انتشارات دانشگاه تهران.
منبع: واکاوی ماهیت جنبش امام خمینی در دوره نخست(۱۳۴۳-۱۳۴۰)، بر اساس تحلیل «نقطه کانونی خطر»؛ محمدتقی تقیپور؛ فصلنامه مطالعات تاریخی؛ شماره ۶۹