گزارش های سفری که از غربیان در مورد ایران باقی مانده است، مراجع بسیار پربهایی برای پژوهش در رسوم عزاداری ماه محرم می باشد. آداب و رسوم، کیفیت و کمیت عزاداری در جامعه ایران کانون توجه نویسندگان سفرنامه قرار داشته است، اگرچه خالی از نظرات مغرضانه هم نیست.
تعزیهخوانی در عهد قاجار به اوج رسید و برای سیاحان خارجی آنقدر جالب بود که همگی در سفرنامههایشان از آن یاد کردهاند.هانری بایندر، سیاح آلمانی مینویسد: «دایر کردن تعزیه یک کار خیر است و هرکسی بهنحوی در تشکیل و جریان مراسم کمکی کرده باشد امید دارد از ثواب اخروی برخوردار گردد.»
ارنست اورسل، جهانگرد بلژیکی درباره این ایام سوگواری در کتاب خود با نام «سفرنامه اورسل» اینطور نوشته است: «به گمان هیچکس در دنیا قادر نیست میزان ناامیدی و خشم و ترحمی که قلب این جمعیت انبوه را میلرزاند، توصیف کند. لعن و نفرین خشمآلود علیه یزید و شمر و استمداد پر شور از امامان و صدای گریههای بغضآلود در فضای پهناور تکیه طنینانداز بود و از سینه پر درد هزاران نفر آوای حسین! حسین! باصفا و صداقت بیشائبه بیرون میجهید.»
یاکوب ادوارد پولاک، پزشک ناصرالدینشاه نیز در توصیف تعزیه روز دهم محرم مینویسد: «سرانجام در روز دهم داستان شهادت به نمایش گذارده میشود. آدمکی چوبی که نماینده جبرئیل است از ریسمانی پایین میآید تا ارواح ائمه را تا عرصه بهشت همراهی کند. پیش از آن اسبهای بزرگان مملکت را که آراسته شدهاند به میدان آوردهاند. یک اروپایی در اینجا فرصت بهدست میآورد بعضی از اسبان اصیل را هم بببیند.»