به مناسبت سالروز قیام خونین ۱۷ شهریور؛
شنیدن شعار “استقلال آزادی جمهوری اسلامی” برای نخستین بار
نزدیک به هزار نفر آمده بودند. مردم شعار میدادند. با آنها همراه شدیم. اولین بار بود که شعار “استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی” را میشنیدم.
به گزارش تارنمای مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، یکی از مهمترین حوادث و اتفاقاتی که تأثیر فراوانی در معرفی ماهیت خشن و دیکتاتوری رژیم شاه داشت و بالطبع نقش قابلتوجه ای در پیشبرد پیروزی انقلاب داشت، حادثه و قیام ۱۷ شهریور سال ۱۳۵۷ بود. روزی که در آن رژیم سفاک شاه، تعداد زیادی از مبارزین انقلابی را که به نشانه اعتراض به سیاستهای ضد دینی رژیم پهلوی در میدان ژاله (شهدا فعلی) تهران تجمع کرده بودند، به خاک و خون کشید.
حسین دولتی از رزمندگان و فعالان جهاد سازندگی در دوران دفاع مقدس که در جریان انقلاب در شهرستان سرخه سمنان سکونت داشته، در بخشی از کتاب «جنگ منهای اسلحه» به بیان خاطرات خود از این واقعه حماسی پرداخته که به مناسبت سالروز آن منتشر میشود:
در تعقیب و گریزهای روز هفده شهریور، یکی از بچهها رفته بود داخل یک خانه. از شانس بدش در پشتبام قفل بود. همانجا روی راهپلهها نشسته بود.
چند مأمور در خانه را شکسته و وارد خانه شدند. با قنداق تفنگ، سرش را شکستند و او را با خودشان بردند. روی پلهها پیاز و انار و خربزه بود. کلی خون روی پیازها و انارها ریخته بود.
چند روز بعد از عید فطر خبر رسید دو نفر از زندانیهای سیاسی آزاد میشوند. در سرخه تعدادی زندانی سیاسی داشتیم. خلیل نجار یکی از آنها بود که در نیروی هوایی فعالیت میکرد و ساواک او را دستگیر کرده بود. در درگیریهای سرخه هم چند نفر دستگیرشده بودند. آنها را به زندان گرگان برده بودند.
آن روز شیخ عباس علی اختری و شیخ علیاکبر ادب که هر دو روحانی بودند، از زندان تهران آزاد شدند. با چهل پنجاه نفر از بچههای انقلابی سرخه و سمنان به لاسجرد برای استقبال از آنها رفتیم. به گرمی از آنان استقبال کردیم.
تعدادی همراه حاجآقا ادب به سمنان رفتند و ما هم با حاجآقا اختری راهی سرخه شدیم. شروع کردیم به شعار دادن.
حاجآقا اختری میگفت: خواهش میکنم شعار ندین. بهانه دست رژیم ندین، صلوات بفرستین. ناراحت شدیم. با خودمان گفتیم اینها تازه از زندان آزادشدهاند و خبر از اوضاع مملکت ندارند. برویم سمنان، آنجا آزادی هست و میتوانیم شلوغ کنیم.
به سمت سمنان راه افتادیم، مردم در محلات سمنان جمع شده بودند تا از حاجآقا ادب استقبال کنند. با چند کاروان از جاهای مختلف به محلات رسیدیم. نزدیک به هزار نفر آمده بودند. مردم شعار میدادند. با آنها همراه شدیم.
اولین بار بود که شعار “استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی” را میشنیدم. تظاهرات تا ظهر که به منزل حاجآقا ادب در جهادیه سمنان رسیدیم، طول کشید.
چند روز بعد، یکی از ماشینهای حمل خربزه در مسیر سرخه به تهران تصادف کرد و صاحب بار و راننده کشته شدند. بچههای انقلابی سرخه در مراسم تشییع آنها اعلامیه پخش کردند و شعار دادند تا ترس مردم بریزد.
مردم شعار “درود بر خمینی” و “مرگ بر شاه” میدادند. این اولین تظاهرات در سرخه بود که بیشتر مردم حضور داشتند. تا قبل از آن، درگیریها محدود بود و فقط ما جوانها حاضر بودیم.
مردم آن روز به ساختمان حزب رستاخیز حمله کردند و تابلویش را پایین کشیدند و با سنگ، شیشههای ساختمان را شکستند. آن روز من نبودم و بعداً فهمیدم که چه اتفاقی افتاده است.
منبع:
اصغر زاده چوبدار، محمد، جنگ منهای اسلحه، مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس: نشر مرزوبوم، تهران ۱۴۰۲، صص ۶۸، ۶۹