تشکیلاتی بودن و اساسا داشتن تشکیلات منظم، همان چیزی بود که انقلاب اسلامی برای پیروزی به آن نیاز داشت. شهید سیدمحمد حسینی بهشتی یکی از کسانی بود که بر عنصر تشکیلات و متشکل شدن تودههای مردمی تاکید داشت. او معتقد بود که برای سرنگونی رژیم شاهنشاهی، باید از شکست نهضت ملی و در امتداد آن کودتای ۲۸ مرداد درس گرفت و راهی برای نظاممند کردن مردم و تودههای انقلابی اندیشید.
از همین رو در تمام دوران زندگی خود بر تشکیلات، تاکید جدی داشت و بر آن پافشاری میکرد. در حوزه علمیه، با تاسیس مدرسه حقانی و راهاندازی دبیرستان دین و دانش و در آلمان با نظاممند کردن مرکز اسلامی هامبورگ و اتحادیههای دانشجویی مسلمان و در اثنای انقلاب با طراحی و تشکیل حزب جمهوری اسلامی، دِین خود را در تشکیلاتی ساختن جامعه اسلامی ادا کرد.
همین امر هم باعث شد تا بهشتی، پس از انقلاب، از تشکیل نهادهای انقلابی نیز حمایت کرده و تاکید ویژه خود بر تشکیلاتیبودن را بروز دهد. یکی از این نهادها، سپاه پاسداران است که بهشتی، هم در تاسیس و هم در تثبیت جایگاه آن در نظام جمهوری اسلامی، نقش مهمی ایفا کرد. زمانی که شهید محمد منتظری ایده تشکیل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را با او و شهید مطهری در میان گذاشت، به شدت از آن استقبال کرد و طی جلسه با امام خمینی، ایشان را از تشکیل چنین تشکیلاتی، مطلع ساخت.
روزهای نگران کننده
پس از سقوط محمدرضا پهلوی، شرایط سخت و فوقالعادهای بر کشور حاکم شد. در این بازه زمانی، گروههای برانداز، در نقاط مختلف کشور شورش کرده و شهرها را به آشوب کشاندند. در مناطق مرزی، جداییطلبان به دنبال تجزیه و پارهپاره کردن ایران بودند. ارتش هم پس از فرار سربازان و تخلیه اسلحه و مهمات آن توسط نیروهای ضدانقلاب، شرایط خوبی نداشت؛ به همین خاطر نیروهای انقلابی نمیتوانستند برای محافظت از انقلاب، منتظر ارتش بمانند و در تقابل با گروههای مختلف به آن اعتماد کنند.
گروههای مختلف سیاسی – نظامی مثل سازمان مجاهدین خلق، حزب توده و چریکهای فدائی خلق، نیز سعی کردند از خلأ قدرت نظامی کشور نهایت استفاده را برده و طرح انحلال ارتش را مطرح کنند. آنها در تلاش بودند تا با این طرح، خود را به عنوان تنها نیروی نظامی قدرتمندی معرفی کنند که میتواند به عنوان جایگزین ارتش عمل کند. در ادامه نیز، با همین اعمال قدرت نظامی، کنترل کامل حکومت جدید را در اختیار بگیرند.
تلاشهای گروههای مخرب منجر به این شد که گفتمان حراست و پاسداری از انقلاب، مورد توجه نیروهای خط امام قرار بگیرد. دفاع مسلحانه از انقلابی که برای پیروزی آن هزاران شهید پرپر شده بود، به عنوان ضرورتی مهم از سوی رهبران و نیروهای انقلاب در اولویت قرار گرفت.
در همین بین و در پاسخ به تحرکات و خرابکاریهای گروهکهای مخالف و تجزیهطلب، گروههای مختلف انقلابی به صورت جداگانه، هستههای نظامی تشکیل دادند. تشکیلات پاسا، سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی و پاسداران انقلاب، از جمله گروههایی بودند که در راه پاسداری از انقلاب اسلامی، اقدام کردند.
هستههای اولیه نظامی
شهید محمد منتظری رهبری گروهی که به «پاسا» معروف بود را برعهده داشت. او نقش مهمی در شکلگیری سپاه پاسداران و ایده حراست از انقلاب اسلامی توسط یک نهاد انقلابی، ایفا کرد. شهید منتظری در ابتدا، این ایده را نزد شهید بهشتی و شهید مطهری مطرح و با آنها مشورت کرد.
محسن رفیقدوست، معتقد است که ایده اولیه و چگونگی شکلگیری این طرح در ذهن انقلابیون، نخستینبار از سوی محمد منتظری مطرح شد و او به واسطه حضورش در لبنان، پیگیر تشکیل این نهاد انقلابی بود:
«فکر تشکیل نیروی متشکل نظامی برای ایران پس از پیروزی انقلاب اسلامی، اولینبار به وسیله شهید محمد منتظری مطرح شد. او قبل از پیروزی انقلاب اسلامی و پیش از آنکه امام وارد ایران شود، در فکر تشکیل یک نیروی مسلح بود. شهید منتظری در جلسه با دوستانش این موضوع که حالا انقلاب دارد پیروز میشود و حتماً باید نیرویی برای حفاظت از انقلاب تشکیل شود، را مطرح کرده بود. برای این منظور مرتباً جلساتی ترتیب میداد. وی پیشنهاد تشکیل سپاه را با شهید بهشتی در میان گذاشت و ایشان آن را به عرض امام رساند که مورد استقبال ایشان قرار گرفت. این پیشنهاد بعدا در شورای انقلاب تصویب شد».[۱]
نهایتا هم شهید منتظری بعد از گرفتن تایید امام و هماهنگی با شهیدان بهشتی و مطهری، تشکیلات پاسا را تشکیل داد. او از حدود چهل افسر فلسطینی برای آموزش و سازماندهی نیروها مشاوره میگرفت و در کنار آنها از تجربه افسران سابق ارتش، مثل یوسف کلاهدوز و موسی نامجو، استفاده میکرد.
هسته نظامی دومی که در شکلگیری سپاه پاسداران، نقش ایفا کرد، «سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی» بود. این سازمان نسبت به سایر هستههای اولیه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، از سابقه تشکیلاتی بیشتری برخوردار بود[۲] و حمایتهای شهید مطهری را نیز در کنار خود احساس میکرد. بخش نظامی سازمان مجاهدین انقلاب (که در لبنان آموزش چریکی دیده بود)، با حضور محسن رضایی، مرتضی الویری، شهید محمد بروجردی و رحیم صفوی، نقش مهمی در شکلگیری سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و آموزش نظامی به نیروهای انقلابی ایفا کرد.
دیگر گروه وفادار انقلابی که در پادگان جمشیدیه دور هم جمع شدند و هسته نظامی تشکیل دادند، گروه «پاسداران انقلاب» بود. آنها جمعی از عناصر مبارز و زندانیان سیاسی رژیم شاه بودند که عمدتاً در حزب ملل اسلامی عضویت داشتند. عباس آقازمانی ملقب به ابوشریف، رهبری این گروه را بر عهده داشت و جواد منصوری، عباس دوزدوزانی و ابراهیم حاج محمدزاده از دیگر افراد شاخص و فعال این گروه بودند.
تلاش دولت موقت برای گارد ملی
از همان روزهای ابتدایی انقلاب دولت موقت با روند شکلگیری و نحوه فعالیت نهادهای انقلابی مخالفت میکرد و نسبت به فعالیتهای آنها معترض بود. در شرایطی که دولت موقت خود را متولی کشور و انقلاب میدانست، بروز و ظهور نهادهای انقلابی همچون کمیته و دادگاههای انقلاب، از دیدگاه آنها قابلقبول نبود. از همین رو آنها برای اینکه بتوانند با مخالفان و عناصر ضددولتی مقابله کنند، به دنبال ایجاد نهادهایی بودند که تحت کنترل کامل دولت موقت باشد. این اتفاق، موقعیت و جایگاه دولت در عرصه حکمرانی را تحکیم و آنها را در برابر جریانها و عناصر گوناگون، تقویت میکرد. به همین خاطر هم بود که مهدی بازرگان طرح تاسیس گارد ملی و انحلال کمیتههای انقلاب را مطرح کرد. [۳]
نهایتا، دولت موقت از طریق سید احمد خمینی، طرح تأسیس نهاد نظامی یا گارد ملی را با امام خمینی در میان گذاشت و از ایشان خواست، حجتالاسلام حسن لاهوتی را به عنوان نماینده خود در گارد ملی منصوب کند. محسن رفیقدوست در رابطه با حکم امام خمینی به شیخ حسن لاهوتی و درخواست شهید بهشتی از او برای حضور در این جلسه، اینگونه روایت میکند:
«چند روزی بود که حکم اولیه تشکیل سپاه خطاب به آقای لاهوتی زیر نظر دولت موقت توسط امام صادر شده بود. روزی من را صدا زدند و گفتند چند نفر از بزرگان با شما کار دارند. آمدم، دیدم آقایان بهشتی، موسوی اردبیلی، خامنهای و هاشمی رفسنجانی ایستادهاند. شهید بهشتی من را صدا زد و گفت حاج محسن آقا! شما کارهایتان را در اینجا رها کنید و بروید به این آدرس، الان آنجا افرادی در ارتباط با حکم امام به آقای لاهوتی دور هم جمع شدهاند و در حال تشکیل سپاه هستند. شما هم بروید و در آن سپاه مشغول شوید و کارهایتان را در اینجا تعطیل کنید. من هم رفتم و از اینجا فعالیتم را آغاز کردم. [۴]
شورای انقلاب پایِ کار
تداخل کاری و ماموریتیِ تشکیلات چهارگانه(پاسا، سازمان مجاهدین انقلاب، پاسداران انقلابو گارد ملی)، منجر به اختلاف و اصطکاک بین این گروهها شده بود و آنها را در مسیر تقابل با دشمنان داخلی و خارجی، غیرمنسجم و ناهماهنگ نشان میداد. هر کدام از گروهها برای گرفتن دستورات و همچنین ارائه برنامهها و گزارش فعالیت، جداگانه به امام خمینی مراجعه و خود را با عنوان مسئول یا فرمانده سپاه پاسداران معرفی میکردند.[۵]
با توجه به حساسیت شرایط و بروز و ظهور جدی گروهکها در نقاط مختلف کشور، ضرورت ادغام این نیروها در شورای انقلاب مطرح و پس از توصیه امام خمینی، شهید بهشتی و حجتالاسلام اکبر هاشمی رفسنجانی، مأمور یکپارچهسازی و هماهنگی این هستههای نظامی چهارگانه شدند.
یوسف فروتن اولین مسئول روابط عمومی سپاه پاسداران که در تاسیس سپاه نیز نفشی کلیدی ایفا کرد، نقش شهید بهشتی در حل و فصل اختلافات بین گروههای مختلف را بسیار مهم و کلیدی میداند:
«با اینکه مرحوم آیت الله لاهوتی نماینده امام در سپاه بودند ولی مشکلاتی در آغاز تشکیل سپاه بین طیفهای مختلف که سه گروه بودند وجود داشت. امام ناچارا افرادی مانند شهید بهشتی و آقای موسوی اردبیلی را برای حل این مشکلات معین و به سپاه مامور کردند. این قضیه به شورای انقلاب کشیده شد و قرار شد به هفت نفر توسط شورا حکم بدهند و به صورت ترکیبی سپاه را اداره بکنند. در این میان نقش آقای بهشتی که پس از شهید مطهری رئیس شورای انقلاب بود، خیلی تعیین کننده بود که با جلسات متعدد با سه گروه، راه حل نهایی را ارائه کرد و من هنوز دستخطهای او را در این رابطه دارم». [۶]
نهایتا پس از مذاکرات متعدد، نمایندگان این چهار گروه با امام خمینی دیدار و حکم تشکیل سپاه پاسداران را از ایشان دریافت کردند.[۷] پس از فرمان امام مبنی بر تشکیل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، «شورای دوازده نفره» [۸] اساسنامهای را تهیه کرد و به تصویب شورای انقلاب رساند. در دوم اردیبهشت ماه ۱۳۵۸، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی رسما تاسیس شد و در همان روز، شهید بهشتی حکم جواد منصوری به عنوان اولین فرمانده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را صادر کرد.
درج نام سپاه در قانون اساسی؛ میراث بزرگ شهید بهشتی
تثبیت جایگاه سپاه پاسداران در نظام جمهوری اسلامی، یکی از مهمترین کارهایی است که باید در دهه اول انقلاب صورت میگرفت. با وجود تلاشهای سپاه در حراست از انقلاب اسلامی و رشادتهایی که در تقابل با گروهکهای داخلی و دشمنان خارجی انجام داده بود، این نهاد همچنان از پشتوانه قانونی در ساختار رسمی کشور محروم بود.
شهید بهشتی در این مسیر و برای درج نام سپاه در قانون اساسی تلاش زیادی به خرج داد. او که در مرداد ۱۳۵۸ با رای مردم تهران، وارد مجلس خبرگان قانون اساسی شده بود، در کنار آیتالله منتظری، ریاست مجلس را بر عهده داشت. شهید بهشتی در همین ساختار توانسته بود با تطبیق آموزههای اسلامی و مبانی حکمرانی معاصر، اصل ولایت فقیه را در قانون اساسی بگنجاند و همراهی سایر نمایندگان را جلب کند.
تلاش مؤثر شهید بهشتی برای رسمیت بخشیدن به نهاد سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و درج نام آن در قانون اساسی، همان چیزی بود که سپاه برای رسمیت پیداکردن در ساختار قانونی کشور، به آن نیاز داشت. تلاشهای شهید بهشتی در این راه، با مخالفت برخی نمایندگان مجلس خبرگان قانون اساسی همراه بود. برخی نمایندگان معتقد بودند سپاه پاسداران نهادی موقتی است که نقش خود را در تثبیت انقلاب ایفا کرد و الان لزومی ندارد که نام آن در قانون اساسی درج شود. اما شهید بهشتی، با درک عمیق از نقش حیاتی سپاه در تثبیت انقلاب و مقابله با تهدیدهای داخلی و خارجی، (از جمله مقابله با گروههای مسلح ضدانقلاب)، قویاً از گنجاندن نام سپاه در قانون اساسی دفاع کرد.
با پیگیریهای بهشتی و دیگران، نهایتاً در اصل ۱۵۰ قانون اساسی، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به عنوان یک نیروی رسمی، زیر نظر رهبری برای «نگهبانی از انقلاب و دستاوردهای آن» به رسمیت شناخته شد. این اقدام، موقعیت حقوقی سپاه را تثبیت کرد و موجب شد این نهاد بتواند به شکلی قانونی و ساختاریافته به ایفای نقش بپردازد.
- قاسمپور، داود (۱۳۸۳). خاطرات محسن رفیقدوست. تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ص ۱۷۳
- سازمان مجاهدین انقلاب در روزهای اولیه انقلاب و از ادغام هفت گروه امت واحده، توحیدی بدر، توحیدی صف، فلاح، فلق، منصورون و موحدین (که در دهه ۵۰ ایجاد شده بودند)، شکل گرفت.
- روزنامه ی کیهان، ۳۰ بهمن ۱۳۵۷، ص ۱۲
- قاسمپور، خاطرات محسن رفیقدوست، ص ۱۷۴
- سید احمد خمینی در بخشی از خاطرات خود به این دیدارها و مواجهه و نظر امام درباره افرادی که به عنوان فرمانده سپاه با وی دیدار داشتند، اشاره میکند: «در جریان تشکیل سپاه یکسری از همین دولت موقتیها خیلی فعالیت میکردند که سپاه را طوری تشکیل دهند که خودشان در رأس قرار بگیرند. از نخستوزیری پیش امام آمدند و گفتند که ما میخواهیم سپاه را تشکیل دهیم. در آنجا چند جریان بود: یکی جریان آقای دکتر یزدی بود، یکی جریان مرحوم شهید آقای شیخ محمد منتظری و جریان آقای هاشمی و افرادشان و همینطور جریانهای دیگر. اینها میآمدند قم و با امام دیدار میکردند. یادم هست که آقا یکبار فرمودند: این سپاه چه جوری است، مگر چند تا فرمانده دارد، هر روز عدهای به اینجا میآیند و به عنوان فرماندهان طراز اول سپاه با ما ملاقات میکنند. از همین رو به آقای هاشمی اصرار کردیم که شما از طرف شورای انقلاب و امام به آنجا بروید. ایشان رفتند و با آقای لاهوتی هم درگیر شدند. خاطرم هست که امام بارها میفرمودند: سپاه باید از دست دولتیها جدا باشد، سپاه باید مستقل باشد، زیرا هنوز شرایط ما شرایط انقلابی است و سپاه باید این شرایط را برای ما حفظ کند و اگر بخواهند سپاه را زیر نظر دولت ببرند با آن اوضاعی که دارد چیزی از سپاه باقی نمیماند». (آرشیو مرکز مطالعات و نشر الکترونیک سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، مصاحبه با حاج سیداحمد خمینی)
- بهشتی نقش مهمی در تاسیس سپاه پاسداران داشت، گفتگو با یوسف فروتن، خبرگزاری دفاع مقدس، ۸ تیر ۱۳۹۳، شماره خبر ۲۲۶۳۷، Defapress.ir
- پس از جلسات متعدد، اعضای این گروهها بر سر این نکته که سپاه زیر نظر دولت یا رهبری باشد، به توافق نرسیدند و همین امر باعث شد تا سه نفر، به عنوان نماینده گروههای چهارگانه، به دیدار امام خمینی رفته و حکم تعیین تکلیف سپاه را از ایشان بگیرند. عباس دوزدوزانی، جریان دیدار با امام و دستور نهایی ایشان را اینگونه روایت میکند: «در اواخر فروردین سال ۵۸ که امام خمینی در قم به سر میبردند، اعضای این شورای دوازده نفره به این نتیجه رسیدند تا برای کسب تکلیف از امام خدمتشان برسند و نتیجه تصمیمات خود را به ایشان برسانند. به همین جهت این شورا تصمیم گرفت تا بنده و آقایان محسن رضایی و رفیقدوست خدمت امام برسیم. ما امام خمینی را در اتاقی که ایشان تفسیر سوره حمد میفرمودند، ملاقات کردیم. در آن دیدار امام رو به ما فرمودند: مسئلهای که دنبال میکردید چه شد؟ من گفتم: تقریباً به نتیجه رسیدهایم ولی هنوز دولت موقت به ویژه آقای یزدی معتقدند که باید سپاه را دولت تشکیل دهد. امام این مسئله را نفی کردند و فرمودند بروید سپاه را تشکیل دهید. ما این فرموده امام را فرمان دانستیم و با شور و شعف به تهران بازگشتیم…». (روایتی دیگر از تأسیس سپاه، گفتگو با عباس دوزدوزانی، روزنامه ی اعتماد ملی، ۳ اردیبهشت ۱۳۸۷، ص ۱۶)
- شورای انقلاب سه نفر از هر یک از چهار تشکل موجود را به عنوان اعضای تشکیلدهنده سپاه، به جلسه بررسی چگونگی ادغام و تشکیل رسمی سپاه پاسداران دعوت کرد. از تشکل تحتنظر دولت موقت، آقایان محسن رفیقدوست، علی دانش منفرد و محسن سازگارا؛ از تشکل مستقر در جمشیدیه (پاسداران انقلاب)، آقایان عباس آقازمانی، عباس دوزدوزانی و جواد منصوری؛ از تشکل پاسا، آقایان (شهید) محمد منتظری، (شهید) یوسف کلاهدوز و مهدی هاشمی؛ و از سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی آقایان مرتضی الویری، محسن رضایی و (شهید) محمد بروجردی، در جلسات بحث و بررسی که حدود دو هفته جریان داشت، شرکت داشتند. (منصوری، تاریخ شفاهی تاسیس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، ص ۱۰۴-۱۰۵)
انتصاب اولین فرمانده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی با امضای شهید بهشتی