هوشنگ نهاوندی (۱۳۱۲–۱۴۰۴)، اقتصاددان و یکی از سیاستمداران موثر در رژیم پهلوی، نمونهای شاخص از «نخبگان وابسته» در ساختار سیاسی – اداری رژیم بود. تحصیل در فرانسه و دریافت مدرکت دکتری، او را به حلقۀ مشاوران حسنعلی منصور و سپس به باند آمریکایی جمشید آموزگار پیوند داد.
نهاوندی در سمتهای کلیدیای از جمله وزارت آبادانی و مسکن، ریاست دانشگاههای شیراز و تهران و نهایتاً دفتر مخصوص فرح پهلوی فعالیت کرد. اسناد ساواک نشان میدهند که او همزمان عضو تشکیلات فراماسونری نیز بود و در پیوند با قدرتهای خارجی، شبکهای از نفوذ و تأثیرگذاری علمی و سیاسی ایجاد کرد.
آنچه پیش رو دارید، خلاصهای از صفحات ۵۱۰ تا ۵۱۷ کتاب «ظهور و سقوط پهلوی – جلد ۲» است که به همت موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی و به قلم عبدالله شهبازی به رشته تحریر درآمده است. به بهانه درگذشت هوشنگ نهاوندی – ۲۸ مهر ۱۴۰۴ – خواندن این بریده از کتاب مذکور خالی از لطف نیست.
تحصیل در فرانسه تا…
هوشنگ نهاوندی، فرزند علی اکبر، در سال ۱۳۱۲ ش. در تهران به دنیا آمد. او تحصیلات دانشگاهی را در رشته حقوق دانشگاه تهران آغاز کرد و پس از دریافت مدرک لیسانس به فرانسه رفت و مدرک دکترای دولتی را در رشته اقتصاد اخذ نمود. نهاوندی خواهرزاده دکتر فریدون کشاورز، عضو سابق رهبری حزبتوده، میباشد و سوابق فعالیتهای سیاسی او در فرانسه مبهم است. ساواک وی را «مشکوک به داشتن فعالیتهای کمونیستی» میداند. […] سند بیوگرافیک ساواک، نامبرده را «متهم به بهائیگری» نیز میداند.
نهاوندی پس از بازگشت به ایران مدتی کارمند بانک اعتبارات بود و ترقی وی تنها زمانی آغاز شد که حسنعلی منصور در دولت منوچهر اقبال به دبیرکلی شورایعالی اقتصاد و وزارت کار رسید. بدین ترتیب، از مرداد ماه ۱۳۳۷ مشاغل عدیده نهاوندی آغاز شد: مشاور شورایعالی اقتصاد (مرداد ۱۳۳۷ – آبان ۱۳۴۰)، مشاور عالی وزارت کار (آبان ۱۳۳۸)، استاد دانشکده افسری (۱۳۳۷ – ۱۳۴۰)، مشاور اقتصادی سفارت ایران در بروکسل (آبان ۱۳۴۰ – آذر ۱۳۴۲)، نایبرئیس نمایندگی ایران در اتحادیه اقتصادی اروپا (فروردین ۱۳۴۱ – آذر ۱۳۴۲)، عضو هیئتمدیره فروشگاه فردوسی (دی ۱۳۴۲ اردیبهشت ۱۳۴۳)، رئیس هیئتمدیره و مدیرعامل شرکت معاملات خارجی (آذر – اسفند ۱۳۴۲) و بالاخره تدریس در دانشگاه تهران (از مهر ۱۳۳۸).
در خدمت آمریکا
هوشنگ نهاوندی از جمله عناصری بود که در چارچوب سناریوی «نخبگان آمریکایی» فعالیت خود را آغاز کرد و در دولت حسنعلی منصور (اسفند ۱۳۴۲ بهمن ۱۳۴۳) در رأس وزارت نوبنیاد آبادانی و مسکن قرار گرفت و این سمت را در دولت امیرعباس هویدا، تا سال ۱۳۴۷ حفظ کرد. اسناد موجود، هوشنگ نهاوندی را در این زمان از اعضاء فعال باند «آمریکایی» جمشید آموزگار نشان میدهد:
«[…] مقدمه دوستی بین نهاوندی و باند بهاصطلاح طرفداران سیاست آمریکا از دو سال قبل شروع شده […] و کورس آموزگار که در دفتر فنی سازمان برنامه خدمت میکرد بنا به پیشنهاد دکتر نهاوندی بهعنوان معاون کل وزارت آبادانی و مسکن منصوب گردید و حتی پس از این انتصاب این عده مرتباً هر هفته روزهای تعطیل و حتی ایام تعطیلات نوروز را با یکدیگر میگذرانند […] از قریب دو سال و نیم قبل به اینطرف دکتر نهاوندی خود را کاملاً در اختیار باند آمریکاییها قرار داده است. درباره فعالیت دکتر جمشید آموزگار […] گفته میشود دکتر گودرزی […] انجام مذاکرات بسیار محرمانه با مقامات آمریکایی به آمریکا مسافرت نموده و مسلماً پس از بازگشت شاهنشاه دکتر جمشید آموزگار به نخستوزیری منصوب خواهد شد. در حال حاضر تشکیل جلسات هفتگی این سه نفر آقایان وزیران واقعیت دارد و […] میگویند دکتر هدایتی وزیر آموزشوپرورش نیز اخیراً برای نزدیکی به باند آمریکایی بنا به توصیه دکتر آموزگار، آقای نخعی را به معاونت وزارت آموزشوپرورش منصوب کرده است. […] هوشنگ عامری از باند آمریکایی است و قبلاً از دوستان خیلی نزدیک مهندس انصاری بوده و او نیز این جزو باند دکتر آموزگار درآمده است. ضمناً بهطوریکه از یکی از رفیقههای مهندس روحانی، وزیر آب و برق کسب اطلاع شده مدت ۲۰ سال است دکتر آموزگار، دکتر عالیخانی، مهندس روحانی و دکتر نهاوندی جلسات بزم ماهانه با هم دارند. […] در این جلسات […] رفیقه مهندس روحانی میگفت توافقی که این عده با هم کردهاند این است که بعد از سقوط دولت فعلی موجبات نخستوزیری دکتر آموزگار را فراهم سازند و بهاینعلت آموزگار را کاندیدای نخستوزیری خود کردهاند و عقیده دارند […] آمریکاییها هم با آموزگار نظر کاملاً مساعدی دارند. […].» (سند ساواک – ۲۰/۶/۱۳۴۵)
مدت کوتاهی بعد، ساواک از بروز برخی اختلافات مالی در این «باند آمریکایی» خبر میدهد: «اخیراً بین آقای دکتر نهاوندی، وزیر آبادانی و مسکن، و کورس آموزگار، معاون کل آن وزارتخانه، اختلاف شدیدی بروز کرده […] و جریان آن هم از این قرار است که میگویند کورس آموزگار در چندین مقاطعه کاری شریک و سهیم است و بابت هر کاری که به آنها واگذار میکند سهمیبه نام او کنار گذارده میشود […] در یک ملاقات کوتاه که بین این دو صورت گرفته دکتر نهاوندی شدیداً به او اعتراض کرده میگوید تو آبروی مرا بردهای و بهتر این است که استعفا بدهی و کاری نکنی که بهخاطر تو بین من و برادرت (مقصود دکتر جمشید آموزگار) نیز اختلاف ایجاد گردد . ولی کورس آموزگار از دادن استعفا خودداری مینماید و در هر حال کار به مشاجره میکشد.» (سند ساواک – ۲۹/۶/۱۳۴۵).
ریاست دانشگاه تهران
هوشنگ نهاوندی در سال ۱۳۴۷ بهعنوان «آجودان کشوری» شاه منصوب شد و بهجای امیر متقی (از عوامل اسدالله علم) ریاست دانشگاه پهلوی (شیراز) را به دست گرفت. او در همین زمان عضو هیئت امناء دانشگاه مشهد نیز بود. در این دوران، نهاوندی بهعنوان یکی از چهرههای «علمی» و «فرهنگی» رژیم پهلوی مطرح شد و پس از ۳ سال ریاست بر دانشگاه شیراز، در رأس دانشگاه تهران قرار گرفت.
«آژانس مرکزی اطلاعات» آمریکا (سیا) در پژوهش نخبگان و توزیع قدرت در ایران (ارنست اونی، فوریه ۱۹۷۶) مینویسد: «حرفه هوشنگ نهاوندی، وزیر مسکن و عمران سابق در زمان نخستوزیری منصور و هویدا (۱۹۶۱ – ۱۹۶۸) نشانگر آن است که چگونه یک فرد میتواند با استفاده از یک انتصاب دانشگاهی در ایجاد یک پایگاه سیاسی موفق شود. در سال ۱۹۶۸، نهاوندی به عنوان رئیس دانشگاه پهلوی جانشین اسدالله علم گردید. […] در تهران، نهاوندی موفق به ایجاد یک پایگاه سیاسی آن هم با تشکیل کمیتهای جهت بررسی انقلاب شاه و مردم شد. او […] در حال حاضر یکی از رقبای سیاسی نخستوزیر هویدا به شمار میآید. […]»[۱]
هوشنگ نهاوندی در آبان ۱۳۵۳ به ریاست دفتر مخصوص فرح پهلوی منصوب شد. درباره این دفتر و نقش سیاسی – فرهنگی و دزدیهای عجیب آن در خاطرات فردوست توضیح داده شده است. طبق اسناد و شواهد موجود، با آغاز امواج انقلاب اسلامی، نهاوندی در ارتباط فعال با برخی مقامات مؤثر آمریکا قرار گرفت. از جمله، ریچارد هلمز، رئیس پیشین «سیا»، در سفر ۱۲ – ۲۵ خرداد ۱۳۵۷ […] با هوشنگ نهاوندی ملاقاتهای خصوصی و پنهانی نمود. در نتیجه این ارتباطات، نهاوندی منادی تأسیس «جناح اندیشمندان» شد […] بالاخره، نهاوندی به آرزوی دیرین خود رسید و در دولت «آشتی ملی» جعفر شریفامامی در رأس وزارت علوم و آموزش عالی قرار گرفت. […]
سرانجامِ نهاوندی
هوشنگ نهاوندی، بهعنوان یکی از چهرههای بدنام رژیم پهلوی، در چارچوب عقبنشینیها و مانورهای این رژیم در قبال انقلاب، در تاریخ ۱۵/۱۱/۱۳۵۷ به همراه عبدالمجید مجیدی، رئیس پیشین سازمان برنامه و بودجه، بازداشت و در جمشیدیه زندانی شد. او در اثنای حوادث قیام مسلحانه ۲۲ بهمن از زندان گریخت. در سالهای پس از انقلاب، در نشریات خارج از کشور چند مقاله از نهاوندی انتشار یافت که سطح بسیار نازل دانش اجتماعی و سیاسی او را، بهعنوان نمونهای از «نخبگان» و «اندیشمندان» رژیم پهلوی، نمایش میدهد.
جریان فراماسونری
هوشنگ نهاوندی عضو تشکیلات خفیه ماسونی در ایران بود. اسناد در دسترس ما پیشینه عضویت او را در فراماسونری به تاریخ ۱۴/۹/۱۳۴۴ میرساند که با معرفی مهندس حسینعلی شیخالاسلامی به عضویت «لژ آفتاب» در آمد. در زمان ریاست بر دانشگاه شیراز، با معرفی اردشیر ایدون – رئیس دانشکده مهندسی دانشگاه شیراز – عضو لژ ماسونی شیراز شد.
در تاریخ ۲۷/۱۰/۱۳۴۸ در جلسه «لژ فارابی» در تهران شرکت داشت. در تاریخ ۳۰/۷/۱۳۴۸ «لژ ژاندارک» به استادی رحیم آذر پی جهت پذیرش نهاوندی تشکیل جلسه داد. در تاریخ ۴/۷/۱۳۵۰ در جلسه وسیع «لژ بزرگ ایران»، با شرکت ۱۲۰ نفر از بلندپایگان رژیم پهلوی، شرکت داشت. اوج فعالیت ماسونی نهاوندی از تاریخ ۱۴/۱۲/۱۳۵۱ آغاز میشود که از سوی «لژ بزرگ ایران»، «لژ امیرکبیر»، بهعنوان یک نهاد دانشگاهی، تأسیس شد و نهاوندی به سمت «استاد ارجمند» آن منصوب گردید. او در تاریخ ۱۶/۲/۱۳۵۲ به عضویت «لژ فروغی» نیز در آمد.
ارتقای نهاوندی به سمت «استاد ارجمند» لژ امیرکبیر با اوجگیری غرور و جاهطلبیهای وی در محیط کار مقارن است و همین امر سبب اختلافاتی در لژ فوق گردید:
«[…] اخیراً دکتر نهاوندی رئیس دانشگاه بدون توجه به اصول ماسونی […] تغییراتی غیراصولی در سمتهای اعضاء لژ مزبور در دانشگاه داده است […] و به دنبال این اقدام نارضایتی و اختلاف شدیدی بین اعضاء لژ امیرکبیر و دکتر نهاوندی استاد ارجمند همان لژ ایجاد شده است […].» (سند ساواک – ۱۳/۹/۱۳۵۲)
در رابطه با نقش ماسونی نهاوندی، این نظریه دکتر علیآبادی به مناسبت انتشار کتاب فراموشخانه و فراماسونری در ایران جالبتوجه است:
«… علیآبادی که از انتشار کتاب فراماسونها تااندازهای ناراحت به نظر میرسد میگفت: در این کتاب مطالب زیادی خلاف حقیقت حتی در نام اشخاص وجود دارد […] با انتشار کتاب مذکور معلوم گردیده که نام عدهای از وزیران فعلی کابینه که تابهحال همه تصور میکردند آمریکایی هستند مانند مهندس ستوده، دکتر یگانه، دکتر نهاوندی نیز در لیست فراماسونها درآمده است.» (سند ساواک – ۲۰/۱۲/۱۳۴۷).
[۱] مجموعه اسناد لانه جاسوسی آمریکا، ج ۱، ص ۹۷
